
گفتوگو با ابوالفضل صفاری، کارگردان فیلم گوزنهای اتوبان
تهران را خیلی دوست دارم

محمدرضا سامی
«گوزنهای اتوبان» چهارمین ساخته ابوالفضل صفاری است که داستانش در شهر تهران میگذرد.
ساختن فیلم شهری سختیهای خاص خودش را دارد، ولی صفاری معتقد است فیلم ساختن در ایران از هر جای دیگری در دنیا راحتتر است و مردم خیلی مهربان هستند و همکاری میکنند. او نفس برگزاری جشنواره را اتفاقی مثبت میداند که نباید قربانی دوقطبیهای سیاسی و حواشی شود. با صفاری درباره فیلمش گفتوگو کردهایم.
آخرین فیلم شما «یک کامیون غروب»، سال1395 بود و بین این فیلم و فیلم جدیدتان 8سالی فاصله افتاده است. البته سال1397 هم تهیهکننده «سامورایی در برلین» بودید. چرا در این مدت فیلم نساختید؟
حقیقتش این است که فیلمهای من مستقل هستند و بیشتر بین ایران و آلمان کار میکنم. از سال2010 یک شرکت فیلمسازی در آلمان دارم. سینما برایم مهم است. درست است که در بخش تجاری سینما تهیهکننده هستم و تولیداتی دارم که در آلمان و اروپا انجام میشود، ولی هر 5-4سال یکبار بهخاطر علاقهای که به کشورم دارم، در ژانری که دوست دارم یک فیلم در ایران میسازم.
«گوزنهای اتوبان» چه داستانی دارد؟
«گوزنهای اتوبان» درباره زندگی یک پیک موتوری است که در تهران در یک مغازه مرغ سوخاری کار میکند و با دوستانش بعد از پایان کار روی شماره پلاک ماشینها شرطبندی میکنند که با یک شوخی ساده و احمقانه دچار بحران میشود. فیلم، فیلم شهر تهران است. زندگی عمدهای از شهر تهران این پیک موتوریها هستند. درواقع موتوریها جمعیت گستردهای را در حملونقل شهری شامل میشوند.
به قول شما پیک موتوریها در تهران خیلی زیادند، ولی معمولا بهعنوان واسطههایی که چیزی را از جایی به جایی دیگر میبرند چندان به چشم نمیآیند. توجه شما چطور به این قشر جلب شد؟
زندگی اینها خیلی برایم جذاب بود. روی زندگیشان تحقیق کردیم و نتایج تحقیقاتمان با ایده شرطبندی روی شماره پلاکها تلفیق شد و به همراه آقای باقر سروش فیلمنامه را نوشتیم.
نقشهای اصلی فیلم شما را نوید پورفرج و الناز شاکردوست بازی میکنند که قبلا در فیلم «بیبدن» با هم همبازی بودهاند. انتخاب این دو به تجربه قبلیای که با هم در «بیبدن» داشتند، ربط داشت؟
نه، اصلا ربطی نداشت. فیلم ما موضوع کاملا متفاوتی دارد. ما بازیگران فیلم را زمان نوشتن فیلمنامه انتخاب کرده بودیم.
بازخوردها از نمایش فیلمتان در جشنواره چطور بوده؟
خیلی برایم جذاب بود. واقعیتش حضور من در جشنواره فقط برای این بود که مردم فیلم را ببینند. اهمیت حضور در جشنواره برایم همین است. نکته بعدی این است که جوانانی در فیلم ما هستند که دوست دارم دیده شوند. برایم خیلی مهم بود که فیلمم دچار ممیزی نشود و اگر فیلم دچار ممیزی میشد، آن را به جشنواره نمیدادم. خوشبختانه ممیزی هم نخوردم. خود جشنواره برایم خیلی اهمیت ندارد.
پس اگر در داوری فیلمتان مورد توجه قرار نگیرد، خیلی هم ناراحت نمیشوید؟
قطعا داوران سلیقههای متفاوتی دارند. ممکن است خوششان بیاید، ممکن هم هست که خوششان نیاید. طبیعی است. یکی از مشاغل من در اروپا و بعضی از کشورهای آمریکای لاتین برنامهریزی جشنواره و یکی از کارهایم انتخاب فیلم است. سلیقه است. نخستین فیلم سینمایی من، «انتهای زمین»، پدیده جشنواره بیستوششم فجر شد. من جزو آخرین نسلی هستم که فیلم 35میلیمتری ساختم و فیلم بعدیام، «از تهران تا بهشت» دیجیتال شد. من شانس این را داشتم که هم در دنیای 35میلیمتری بودم و هم در دنیای دیجیتال. سالهاست که اصلا به جشنواره فجر نیامدهام؛ به جز جشنواره فجر بینالملل در زمان آقای میرکریمی. خیلی شناختی از جشنواره فجر ندارم. اینکه میگویند در جشنواره برای جایزه لابی میکنند، من اطلاعی ندارم و اهمیتی هم برایم ندارد. مهم این است که فیلم دیده شود. فیلم ما در هر سینمایی دارد
سانس فوقالعاده میرود. این برایم مهم است. مردم برایم مهم هستند.
گفتید فیلمتان یک فیلم شهری است. ساخت فیلم شهری سختیهای خودش را دارد؛ از صحنههایی که در خیابان باید گرفت تا هماهنگیهایی که باید انجام شود. شما برای ساخت فیلمتان در شهر به مشکلی برخوردید؟
با توجه به تجربه کاری من در نقاط مختلف دنیا، راحتترین جا برای کار کردن ایران است. درواقع راحتترین جا برای توی شهر کار کردن و فیلم گرفتن، ایران است؛ بسیار راحت است. آنقدر مردم مهربانی داریم که همه همکاری میکنند. کار کردن در ایران خیلی برایم جذاب و لذتبخش است. مردم خیلی مراعات میکنند. تازه ما چقدر مزاحم مردم میشویم توی این ترافیک، ولی مردم خیلی با مهربانی و احترام برخورد میکنند. من تهران را خیلی دوست دارم.
ظاهرا فیلم شما به فضای مجازی، اینفلوئنسر، فالوئر و لایک هم مربوط است.
فضای مجازی نه فقط در ایران بلکه در همهجای دنیا باعث اتفاقاتی شده است. خیلی از خانوادهها درگیر این فضا شدهاند در دنیا. فیلمهای بزرگی هم درباره این فضا در جهان ساخته شده مثل «او»، ولی در فیلم ما به شکل متفاوتی به این موضوع پرداخته شده است.
کیفیت جشنواره فیلم فجر را چطور میبینید؟
جوانان ما کجا میتوانند دیده شوند؟ متأسفانه ما درگیر مسائل سیاسی، حاشیهای و اتفاقاتی شدهایم که ربطی به سینما ندارند. دوقطبیهایی که همیشه در کشور ما هست باید تمام شود. برای من مهم است که مردم بروند سینما. در سینما آدمهایی هستند که دارند برای زن و بچهشان نان میبرند و برایشان فیلم ارگانی و غیرارگانی و مستقل و غیرمستقل مهم نیست. سینما که فقط کارگردان و بازیگر نیست که دارد میلیاردی پول میگیرد. یکسری آدم بیگناه هم هستند که دارند کار میکنند و برای زن و بچهشان نان میبرند. هر جشنوارهای، به هر شکل و سلیقهای، درست است. چیزی که من در جشنواره دیدم و خیلی برایم جذاب بود، نظم سالنها و کیفیت سالنها بود. بهنظرم باید سالنهای خوبی برای سینما بسازیم.