![روایت مردمی پادزهر تصویرسازی ایران ضعیف](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/20/rooyi/03-12.jpg)
روایت مردمی پادزهر تصویرسازی ایران ضعیف
![روایت مردمی پادزهر تصویرسازی ایران ضعیف](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/20/rooyi/03-12.jpg)
علیاکبر حسینیمجد؛ تحلیلگر سیاسی
تصویرسازی یک ایرانِ ضعیف در اذهان عمومی، راهبرد مشترک دشمنانی است که هدفی جز تجزیه و تضعیف کشور ندارند. تحریمهای اقتصادی، عملیات تروریستی، جنگهای نیابتی و موجهای گسترده رسانهای، فراتر از آسیبهای مستقیم و ملموس، در پی القای یک گزاره نادرست هستند: «ایران کشوری ضعیف و در حال فروپاشی است.» این راهبرد پیچیده نهتنها بر دیپلماسی و روابط خارجی ضربه میزند، بلکه سرمایه اجتماعی، انسجام ملی و اعتماد عمومی را نیز هدف قرار میدهد. دشمنان با درک اهمیت تصویر ذهنی یک ملت از خود، تلاش میکنند تا این تصویر را مخدوش کنند.
نمایش ایرانِ ضعیف، ناامیدی میآفریند؛ شعلههای امید را خاموش میکند و ملت را از حرکت بازمیدارد و دشمنان ملت را به طمع میاندازد. در چنین فضای مسمومی، نخبگان بهسوی مهاجرت سوق داده میشوند؛ سرمایهگذاران داخلی و خارجی دست نگه میدارند؛ روحیه ملی تضعیف میشود و اعتماد به توانمندیهای داخلی کاهش مییابد. این روند میتواند به یک چرخه معیوب تبدیل شود که در آن، هر ضعفی بهانهای برای ضعفهای بیشتر میشود.
در داخل کشور نیز برخی با نگاه سیاسیکارانه و کوتهبینانه، ناخواسته در پازل دشمن بازی میکنند. اینان به زعم خود در حال تخریب جناح مقابل هستند؛ درحالیکه مردم هوشمندانه برایند عملکرد همه مسئولان را میسنجند. تهمت، افترا و دروغپراکنی آفتی است که در کوتاهمدت شاید نفعی برای یک رقیب سیاسی داشته باشد، اما در بلندمدت منجر به تولید ناامیدی، بیاعتمادی عمومی و کاهش چشمگیر قدرت نرم کشور میشود. این رویکرد تخریبی، سرمایه اجتماعی را که حاصل دههها تلاش و مجاهدت ملت است، نشانه میگیرد.
اما چه باید کرد؟
در چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، برای مقابله با تهدیدات ناشی از تصویرسازی ایرانِ ضعیف، راهی جز بازگشت به استراتژیهای موفق سالهای اولیه انقلاب نداریم. در آن روزها، وقتی امام خمینی(ره) سخنرانی میکرد یا پیامی صادر مینمود، با وجود محدودیتهای گسترده ارتباطی و امنیتی، پژواک ندای او در سراسر شهرها میپیچید و حتی به دورترین نقاط کشور میرسید.
این گستردگی و نفوذ کلام، مرهون شبکه مردمی قدرتمندی بود که با ایمان و اشتیاق، پیام را منتقل میکردند. چه عاملی جز نقشآفرینی مستقیم و خودجوش مردم در انتقال پیام میتوانست چنین تأثیرگذاری عمیقی ایجاد کند؟ این روند را مقایسه کنید با هزینههای هنگفت امروزی صاحبان قدرت و ثروت برای مطرح کردن پیامهای خود که اغلب تأثیری سطحی و گذرا دارند.
آبراهام مزلو، پدر علم روانشناسی انسانگرا، در نظریات خود معتقد است، افراد و جوامع خودشکوفا، ویژگیهای منحصربهفردی دارند که با شناسایی و معرفی آنها میتوان مسیر رشد و تعالی را هموار کرد؛ اگرچه یک انسان یا جامعه خودشکوفا نیز همواره با چالشها و نواقصی روبهرو است. این نگاه واقعبینانه به توسعه و پیشرفت، میتواند الگوی مناسبی برای روایت امروز ایران باشد.
واقعیت امروز ایران، ترکیبی پیچیده از چالشها و فرصتها در کنار ظرفیتهای عظیم و بینظیر است. در مقابل گرایش افراطی دیدن صرف مشکلات و نارساییها، باید بر روایت متوازن و واقعبینانه از ایران امروز اصرار کرد. باید هوشمندانه بر پیشرفتهای علمی، صنعتی، فناورانه و دستاوردهای اجتماعی متمرکز شد، بیآنکه از چالشهای موجود غافل شویم. اما مهمتر از همه، این خودِ ما مردم هستیم که باید روایتگران اصلی ایران واقعی باشیم؛ سینهبهسینه، نسلبهنسل و از قومیتی به قومیت دیگر. استفاده از ظرفیت عظیم مردمی در روایتگری، میتواند این جنگ روایتها را به نفع حقیقت تغییر دهد. هر ایرانی در هر جایگاهی که هست، میتواند سفیر فرهنگی کشور خود باشد و روایتی مستند و واقعی از پیشرفتها، چالشها و ظرفیتهای کشورش ارائه دهد.
تصویر ایران نباید خاکستری از یأس و ناامیدی باشد، بلکه باید همچون سیمرغی باشد که از میان انبوه آتش و خاکسترِ چالشها، قویتر و مصممتر بیرون میآید. این تصویر، نه یک آرمان دستنیافتنی، بلکه واقعیتی است که در تاریخ چندهزارساله این سرزمین بارها به اثبات رسیده است. از حمله مغول تا جنگ تحمیلی، همواره این ملت توانسته است از دل سختترین بحرانها، فرصتهای تازهای برای رشد و بالندگی خلق کند.
آینده ایران نه با تصویرسازیهای مغرضانه دشمن و نه با سیاهنماییهای داخلی، بلکه با تلاش، همبستگی و امید مردم ساخته خواهد شد. دهه فجر، فرصتی تاریخی است برای بازگشت به این مسیر اصیل و تقویت روایت مردمی ایرانِ قوی. هر یک از ما میتوانیم با روایت صادقانه و هوشمندانه دستاوردها و چالشها، در این مسیر سهیم باشیم و به ساختن آیندهای روشنتر کمک کنیم.
هزاران بار ما را سوخت
حریق حادثه تا مرز خاکستر
ولی ما نسل سیمرغیم
که از خاکستر خود میگشاید پر