ویدئویی که گریه همهمان را درآورد
یک ویدئو از جانباز اعصاب و روان در 2روز گذشته در شبکه ایکس(توییتر) و اینستاگرام بارها دیده شده و افراد زیادی آن را به اشتراک گذاشتهاند. این ویدئوی یک دقیقهای از این جانباز 8سال دفاعمقدس، ناگفتههایی از سختیهای زندگی بازماندگان جنگ را بیان میکند که حتی شنیدن و تماشای آن کار آسانی نیست، چه رسد زندگی با این رنج. این تصویر بدون روتوش از جنگ، قلب بسیاری را به درد آورد و بار دیگر یادآوری کرد که حفظ مرزهای این کشور با ازخودگذشتگیهای جوانان آن روزگار ممکن شد.
لرزش و حرکات نامنظم تمام بدنش، مانع از این میشود تا جملات را کامل و بدون شکستگی ادا کند. با وجود این تلاش میکند تا از مشکلاتی بگوید که این روزها حتی نشستن را برای او دشوار کرده است: «قرصام از روزی 30تا به 15تا رسیده.» اطرافیان میگویند بیشتر قرصها برای اعصاب و روان است. عمو حجت، جملات شکسته را بیان میکند و بهگفته خودش حالا 41سال از اجبارخوردن این تعداد قرص میگذرد اما هر روز شرایط او سخت و سختتر شده است. او تا سالها بدون درخواست کمک از کسی مشغول کشاورزی بود اما حالا عوارض جراحتها و مصرف بالای قرص، او را از داشتن زندگی معمولی محروم کرده و علائمی شدیدتر از پارکینسون را به زندگی او گره زده است.
شهادت حاج همت را دیدم
تیپ 282سیدالشهدا همان نقطهای بود که او را با شهید همت پیوند داد و خوب بهخاطر دارد که در اسفند سال 62 و جزیره مجنون چه گذشت. نامفهومبودن برخی جملات این جانباز باعث میشود تا اطرافیان دست به تکمیل حرفهایش بزنند اما وقتی حرف از دوران حضورش در جنگ میشود و یکی از حاضران از او در مورد حاجهمت میپرسد، با دستانش که برای لحظهای از حرکت متوقف نمیشوند، خطی فرضی روی گردنش میکشد و میگوید: «سرش را زدن.» بعد از گفتن این جمله نوبت آشنایان عموحجت میرسد و جمله را اینگونه کامل میکنند: «میگن که شهادت حاجهمت را در جزیره مجنون دیدن.»