![بدون سیاهنمایی](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/14/zamime/27-01.jpg)
گفتوگو با حسام فرهمند، کارگردان فیلم «رها»
بدون سیاهنمایی
![بدون سیاهنمایی](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/14/zamime/27-01.jpg)
ناصر احدی
حسام فرهمند سالها دستیار مرحوم کیومرث پوراحمد بوده، ولی سعی کرده از همین نخستین گامش در سینما لحن و زبان خودش را پیدا کند. او در «رها» دغدغه ساخت فیلمی قصهگو را داشته که در عین تلخ و ملتهب بودن، برای روایت داستانش دست به دامن کلیشهها نشود. لازمه قضاوت درباره اینکه چقدر به هدفش رسیده و چقدر در این کار موفق بوده، دیدن فیلمش است. این گفتوگو پیش از دیدن فیلم فرهمند انجام شده و سعی کردیم بیشتر درباره نگاهی که او در نخستین فیلمش داشته حرف بزنیم.
«رها» نخستین فیلم بلند شماست، اما حتما قبل از این هم کار کردهاید. سابقهای از خودتان میدهید.
من سال 1374با فیلم «خواهران غریب» آقای کیومرث پوراحمد بهعنوان دستیار کارگردان وارد سینما شدم. سالها دستیار آقای پوراحمد بودم ازجمله در فیلم «شب یلدا» و بعد کارهای کوتاه و مستقل و مستند کار کردم تا به فیلم «رها» رسیدم.
همکاری با مرحوم پوراحمد که کارهایش تا یک دورهای مورد پسند هم منتقدان بود و هم تماشاگران، تأثیری روی نگاه و تربیت سینمایی شما داشته یا شما سعی کردهاید که نگاه مستقل خودتان را داشته باشید؟
ببینید به هر حال این ویژگی مستقل بودن در «رها» هست، ولی خب به هر حال طبیعی است که نشانههایی از این تأثیرگذاری بهدلیل سالها کار کردن با آقای پوراحمد در فیلم هست و حتی در ابتدای فیلم کپشنی هست که نوشتم به یاد کیومرث پوراحمد. در اصل بخشی از حس و حال کارهای آقای پوراحمد به لحاظ فضای رئالیستی که در کارهای ایشان بود، در نوع پردازش «رها» حس میشود. این بهخاطر تجربهای بود که در کارهای آقای پوراحمد داشتم.
سینمای رئالیستی ایران از زمانی که اصغر فرهادی جایزه اسکار گرفت، عمدتا تحتتأثیر مدل روایتی او بوده. بهنظر خودتان فیلم شما هم شباهتی به کارهای فرهادی دارد یا به سینمای رئالیستی کارگردانان دیگر مثل داریوش مهرجویی نزدیک است یا اصلا پیشنهاد تازهای برای سینمای ایران دارد؟
من در این فیلم خیلی بهدنبال سینمای قصهگو بودم، یعنی محور اصلی خود فیلم روایت قصه است و سعی کردم با این دید به فیلمنامه بپردازم و قطعا رگههایی از آن چیزی که آدم در سینمای ایران دیده در فیلم هست، مضاف بر اینکه فیلم من بخشی معمایی دارد که قبلا در فیلمهای آقای فرهادی هم این نوع روایت بوده. من تمام تلاشم را کردم که فیلم لحن و نگاه خودم را داشته باشد و درمجموع فضاهای ذهنیای که وجود داشته بتواند روایت مستقلی را پیش ببرد. دوستان سینمایی که فیلم را دیدهاند به نکتهای که اشاره میکنند همین است که فیلم انگار زبان و لحن خودش را دارد و مسیر خودش را میرود.
همکاری با شهاب حسینی بهعنوان یک ستاره چطور بود؟
خیلی رابطه حرفهای و دوستانهای بود. ما قبل از فیلمبرداری چون بارها درباره این کاراکتر و فیلمنامه با هم صحبت کرده بودیم و همه جزئیات را با هم مطرح کرده بودیم، در پروسه فیلمبرداری خیلی راحت این همکاری اتفاق افتاد. با اینکه نقش خیلی پرچالش و چندلایهای بود که آقای حسینی بازی کرد، ولی بهشدت همراه بود و یک اطمینان کاملی به حضور ایشان داشتم. آقای حسینی توانست به نقش رنگ تازهای بدهد و حتی فراتر از چیزی که در فیلمنامه بود به این نقش بپردازد. مدل همکاری برای من خیلی دوستانه و صمیمانه بود و برخلاف نظرات دیگری که وجود داشت، از طرف من همکاری بسیار لذتبخشی بود.
مرضیه برومند که در این فیلم مشاور شماست بیشتر با سریالهای تلویزیونی و کارگردانی فیلمهایی مثل «شهر موشها» و «الو! الو! من جوجوام» شناخته میشود. حضور ایشان در یک درام خانوادگی به عنوان مشاور چطور اتفاق افتاد؟
این فیلم با ژانری که خانم برومند در تلویزیون و سینما کار کرده، کاملا متفاوت بود. ولی درکشان از خود داستان و همراهیشان برای اینکه این فیلم ساخته شود، خیلی زیاد بود و خیلی به من کمک کردند که فیلم را پیش ببرم و نظرات خوبی روی فیلمنامه و تدوین داشتند. در کل حضورشان بهعنوان مشاور برای من خیلی مفید بود.
خانم برومند پیشنهاد آقای سعید خانی، تهیهکننده، فیلم بود یا خود شما با ایشان رابطه داشتید که خانم برومند به پروژه اضافه شد؟
هر دو با هم. قرار بود من و یکی از دوستانم به پیشنهاد آقای خانی فیلمنامهای برای خانم برومند بنویسیم که آن فیلمنامه به جایی نرسید. در پروسه تحقیق آن فیلمنامه، من و آقای خانی پیشنهاد دادیم به خانم برومند که لطف کنند و بهعنوان مشاور در پروژه ما باشند.
فیلمهای ایرانی معمولا چندان به طراحی بصری توجه ندارند. شما با روزبه رایگا بهعنوان مدیر فیلمبرداری در این فیلم همکاری کردهاید که هم فیلمهای مستقل کار کرده و هم فیلمهای تجاری. از نظر بصری چه فکری برای فیلم داشتید؟
من با آقای رایگا رفاقت خیلی دیرینهای دارم بهدلیل اینکه من سالهای زیادی تیزر کار کردهام و خودم شرکت فیلمسازی داشتم و در حوزه تبلیغات تیزرهای زیادی ساختهام. از آن دوران با آقای رایگا همکاری میکردم و یک همزبانیای با همدیگر وجود داشت. حضور روزبه در «رها» خیلی مؤثر بود بهدلیل اینکه خودش بهشدت به فیلم خیلی علاقهمند بود. ما تقریبا 6ـ5ماه قبل از فیلمبرداری راجع به صحنهها و دکوپاژ فیلم با هم صحبت میکردیم و پیشنهاد اینکه قاب فیلم 4به 3باشد، پیشنهاد آقای رایگا بود که خیلی پیشنهاد درستی بود. خیلی از فیلمهای کلاسیک تا فیلمهای روز همچنین قاببندیای داشتهاند. یا در مورد نورپردازیها از نظر زیباییشناسی با هم صحبت کرده بودیم. این رفاقت و همدلی در خروجی بصری فیلم خیلی کمک کرد. از بازخوردهایی که گرفتم مشخص است که مخاطب هم فضای بصری فیلم را دوست داشته، چون با اینکه فیلم فضای ملتهبی دارد و تلخ است، سیاه نمایی و بهاصطلاح «گداگرافی» ندارد.
کارگردانهایی که از دنیای تیزر به سینما میآیند، معمولا فیلمهایشان متأثر از ریتم تند و کاتهای سریع است. تجربه تیزرسازی به شما در ساخت «رها» کمک کرد؟
قطعا. تیزرسازی به شکل حرفهای این امکان را به یک کارگردان میدهد که دکوپاژها و ژانرهای مختلف را امتحان کند. ساخت تیزر در ایران خیلی جدی گرفته نمیشود، ولی من در ساخت تیزرها سبک و سیاق خودم را داشتم. معمولا تا صحبت تیزر میکنیم فکر میکنیم باید حتما کاری با ریتم تند انجام شود، درحالیکه نکته مهم تجربه من از تیزرسازی این است که وقتی میخواهی تیزر بسازی باید قصهای را در 40ـ30ثانیه به شکل موجز تعریف کنی. این خلاصه گویی و موجزگویی در تیزرسازی به من کمک کرد که در این فیلم، با توجه به قصه پروپیمانش، روایت صحیحی داشته باشم. فیلم اضافه گویی ندارد و خیلی موجز و روان تعریف میشود.
حضور در فجر را چطور میبینید؟
مهمترین وجه جشنواره برای من دیدن فیلم همراه تماشاگران است که در دو نوبتی که این تجربه را داشتم بسیار از آن لذت بردم.