بنشین و بخند
درباره گروه کمدی نشسته که آرزوی بازیگرشدن را برای معلولان آسان کرد
فاطمه عسگرینیا- روزنامه نگار
زندگیشان به قبل و بعد از آشنایی با گروه «کمدی نشسته» تقسیم میشود. صحبت از جوانان دارای معلولیتی است که از وقتی با گروه کمدی نشسته آشنا شده اند، دیگر هراسی از حضور در جامعه ندارند و اتفاقا حالا دلشان میخواهد بیشتر با نمایش استعدادها و تواناییهایشان دیده شوند. مؤسس این گروه نمایشی که حالا موفق شده با وجود همه محدودیتها و مشکلاتی که پیشرویش قرار داشت از معلولان منزوی در خانه، هنرمندان بزرگ و استندآپکمدینهای حرفهای بسازد، «علی کخجام» است؛ کسی که بزرگترین آرزویش نشاندن لبخند روی چهره معلولان و کشف استعداد و تواناییهای بازیگری آنهاست و از همه مهمتر اینکه ثابت کند این افراد با وجود همه محدودیتها و مشکلات جسمیای که دارند، دارای استعدادهای فراوان هستند که کمتر در جامعه به آنها بها داده شده است. اینکه چه شد که علی وارد این مسیر شد و حالا قوتقلب جمع زیادی از معلولان تهرانی است قصهاش شنیدنی است و ریشه در آرزوهای علی برای تمام آدمهایی که بهنوعی با معلولیت دست و پنجه نرم میکنند،دارد برپایی دوباره کلاسهای آموزشی گروه کمدی نشسته بهانهای شد برای اینکه سراغ این گروه برویم و گزارشی از فعالیتهای آنها کسب کنیم.
استندآپکمدین نابینایم
نمایشنامههای «خوب، بد، عشق» و «جهنمی» در بهشت 2نمایشنامهای بودند که توسط گروه کمدی نشسته روی صحنه رفتند و استقبال خیلی خوبی هم از طرف هنرمندان بازیگر شد؛ هم از طرف معلولان و هم خانوادههای آنها؛ نمایشنامههایی که ثابت کرد بروبچههای معلول استعدادهای بسیاری دارند که تابهحالکمتردیده شده است. محمد مهدی اسکندری، یکی از اعضای این گروه است که از حدود 4- 3 سال پیش که با گروه کمدی نشسته آشنا شد تا به امروز تغییرات زیادی در زندگی شخصی و اجتماعی او اتفاق افتاده است؛ پسر 32سالهای که تا01سالگی قدرت بینایی داشت اما در پی یک عمل جراحی بهخاطر تومور مغزی متأسفانه سوی چشمهایش را از دست داد: «همیشه دوست داشتم هنر نمایش و استندآپکمدی را دنبال کنم اما با خودم فکر میکردم چهکسی یک فرد نابینا را در این حوزه باور یا از او حمایت میکند تا اینکه یک روز از طرف انجمن نابینایان با من تماس گرفتند و از دعوت آقای کخجام برای شرکت در کلاسهای کمدی نشسته برایم گفتند. یک روزنه امیدی بود برایم؛ هرچند باورش کمی سخت بود، این دعوت را قبول کردم و در دورهها شرکت کردم که ایکاش این اتفاق زودتر در زندگی من رخ میداد. «محمدمهدی را حالا همه محلهشان بهعنوان یک استندآپکمدین خوشرو و خوشخنده میشناسند؛ کسی که هم خوب میخنداند، هم خوب میخندد و این انرژی مثبت را به دیگران منتقل میکند.»
ما هم پر از استعدادیم
به همان اندازه که پسران معلول در گروه کمدی نشسته نقشآفرینی میکنند، دختران و بانوان دارای معلولیت هم از این قافله عقب نماندهاند و موفق شدهاند بعد از شرکت در دورههای آموزشی کمدی نشسته شانس حضور خود را در خیلی از برنامههای کمدی و طنز امتحان کنند. حضور این هنرمندان در برنامه خندوانه حسابی تماشاگران این برنامه را برای ساعتی میخکوب اجرایشان کرده بود و در واقع بعد از این اجرا بود که مردم با کمدی نشسته بیشتر آشنا شدند و هنر بچهها را جدیتر گرفتند. اگر از میان بانوان هنرمند گروه کمدی نشسته بخواهیم نام ببریم، همه کسانی که فرصت دیدن نمایشنامه خوب، بد، عشق را داشتهاند، محال است نقش ملوک (نقش اول زن نمایش) را که او بازی کرده، فراموش کنند.پروانه جعفرپور هم که یک دهههفتادی پرشروشور است، دوست دارد در این مسیر مانند سارا باشد؛ هرچند بهتازگی در دورههای کمدی نشسته شرکت کرده، امیدوار است این دورههای آموزشی بتواند مسیر زندگی او را عوض کند و به خیلی از آرزوهایش برساند: «من یک بیمار CP هستم که همیشه دوست داشتم بازیگر شوم. شاید تا قبل از آشنایی با دورههای آموزشی کمدی نشسته این آرزو برای من دستنیافتنی و دور بود اما از وقتی در این دورهها شرکت کردم و بچههای مانند خودم را دیدم که هر کدام با یک معلولیتی، عاشقانه در این دورهها شرکت میکنند و حتی خیلیهایشان به اجرا هم رسیدهاند امیدوارتر میشوم.» پروانه هم مانند خیلی از افراد دارای معلولیت بهخاطر خیلی از محدودیتهای امکانات و شرایط زندگی مطلوب برای شهروندان معلول، ماندن در خانه را به زندگی اجتماعی ترجیح میداد اما حالا معتقد است او هم مانند همه مردم عادی استعدادها و تواناییهایی دارد که میتواند به دیگران ثابت کند و بدرخشد.