شکستهای گفتمانی و محاسباتی جریان غربگرا و مرجفون در موضوع آتشبس غزه را میتوان به تفکیک گروهها و انواع این شکستها به شرح زیر ارائه کرد:
غربگراها
شکست گفتمانی
اعتماد به غرب: این گروه بر این باور بودند که میانجیگری کشورهای غربی میتواند بحران غزه را حل کند، اما این امیدواری با بیعملی غرب و حمایت آشکار از رژیم صهیونیستی بیاعتبار شد.
مشروعیتزدایی از مقاومت: غربگراها تلاش داشتند مقاومت فلسطین را غیرمنطقی و بدون مشروعیت جلوه دهند، اما مردم غزه با مقاومت، مظلومیت خود و وحشیگری دشمن را در این مدت به همه جهانیان نشان دادند و با تحمیل آتشبس شرایط را بهکلی تغییر دادند.
القای پایانپذیری مقاومت: ادعای اینکه مقاومت فلسطین دیگر توان و نفوذ خود را از دست داده است.
شکست محاسباتی
برآورد غلط از معادلات نظامی: این گروه تصور میکردند که مقاومت توانایی ایستادگی در برابر حملات را ندارد، اما مقاومت بهطور مستمر قدرت خود را نشان داد.
نادیدهگرفتن نقش کشورهای منطقه: غربگراها حمایت کشورهای منطقه (ایران و محور مقاومت) از غزه را کماهمیت جلوه دادند، درحالیکه این حمایت نقش کلیدی داشت.
مُرجفون (عوامل شایعهپراکن و ناامیدکننده)
شکست گفتمانی
ایجاد فضای ناامیدی: این افراد با پخش شایعات درباره توان مقاومت یا احتمال مصالحه ناعادلانه، تلاش کردند اعتماد عمومی را تضعیف کنند، اما مقاومت با انسجام خود این فضا را تا پیروزی در آتشبس خنثی کرد.
تضعیف روحیه مردم: آنها با القای ترس از پیامدهای جنگ و نقش غرب بهعنوان «نجاتدهنده» اسرائیل، فضای جامعه را مسموم کرده بودند که با پیروزی غزه این گروه در القای گفتمانشان شکست خوردند.
شکست محاسباتی
ارزیابی اشتباه از افکار عمومی: این افراد تصور کردند که مردم فلسطین و منطقه از مقاومت خسته شدهاند، اما پایبندی مردم غزه به مقاومت این محاسبه نادرست را ثابت کرد.
اغراق در قدرت رژیم صهیونیستی: مرجفون، قدرت نظامی رژیم صهیونیستی را بیش از حد واقعی نشان دادند، اما عملکرد مقاومت این تصور را زیر سؤال برد.
پیشبینی آتشبس تحمیلی به فلسطینیان؛ درحالیکه با شروط مقاومت بهدست آمد.
انقلابینماها (منتقدان داخلی مقاومت با ظاهر انقلابی)
شکست گفتمانی
جنگ چشم و گوش بسته: این گروه با شعارهای انقلابی، مقاومت را بهسوی جنگ بدون منطق سوق میداد، اما در عمل، مقاومت توانست با توجه به واقعیتهای موجود در صحنه، علاوه بر مقاومت، با منطق آتشبس را به بهترین شکل به نفع فلسطین تمام کند.
پراکندگی مواضع: ناهماهنگی در گفتمان و نداشتن استراتژی منسجم باعث ازدستدادن اعتبار آنان شد.
شکست محاسباتی
بیتوجهی به انسجام محور مقاومت: این گروه نقش همه عناصر محور مقاومت و لزوم هماهنگی کامل براساس واقعیتهای موجود را کمارزش جلوه دادند، اما اتحاد منطقهای و منطق حاکم بر آن تأثیر ملموسی در حفظ برتری مقاومت بر جای گذاشت.
پیشبینیهای اشتباه: پیشبینی شکست مقاومت درصورت بهکارگیری منطق و با بهرهگیری ابزار موجود، محاسبات این گروه را اشتباه از آب درآورد.
کم جلوهدادن خسارتهای وارده به اسرائیل: غفلت از تضعیف زیرساختها و خسارتهای مادی و روحی اسرائیل در برابر مقاومت.
جمعبندی
جمعبندی این شکستها نشان داد که جریان غربگرا، مرجفون و انقلابینماها نهتنها در گفتمانسازی بلکه در تحلیل و محاسبات نیز دچار اشتباهات بنیادین هستند. عملکرد موفق مقاومت فلسطین و متحدان منطقهای آن با محوریت جمهوری اسلامی، ضعف ساختاری و بیاعتمادی به گفتمانهای مبتنی بر غرب را بهخوبی نمایان کرد.
شکستهای جریان غربگرا و مُرجفون و انقلابینماها در آتشبس غزه
در همینه زمینه :