• سه شنبه 2 بهمن 1403
  • الثُّلاثَاء 21 رجب 1446
  • 2025 Jan 21
سه شنبه 2 بهمن 1403
کد مطلب : 246706
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/oYMKN
+
-

روایت محسن رفیق‌دوست از دوستی 60ساله با حاج علاء میرمحمدصادقی

می‌خواست در کار خیر گمنام بماند

می‌خواست در کار خیر گمنام بماند

حمیدرضا رسولی

مبارزه با رژیم پهلوی برای علاءالدین میرمحمدصادقی ارثیه خانوادگی بود. پدر او یکی از روحانیونی بود که به واسطه اتفاقات دوره پهلوی اول خلع لباس شد و مدتی را در زندان به سر برد. این موضوع برای ورود علاءالدین میرمحمدصادقی به جریان مبارزه با حکومت پهلوی دوم کافی بود و او با پیوستن به جمعیت موتلفه اسلامی و همراه شدن با جوانان انقلابی، از ابتدای دهه 40به نهضت امام پیوست. محسن رفیق‌دوست یکی از انقلابیونی بود که در آن برهه تاریخی به عضویت جمعیت موتلفه درآمد و در مسیر مبارزه با حکومت پهلوی و بازگشایی مسیر ورود امام به کشور با علاء‌الدین میرمحمدصادقی همراه شد. رفیق‌دوست خاطراتی از چند دهه رفاقت و همنشینی با حاج‌علاء نقل می‌کند که خواندنی است.

هزینه‌های اقامت امام(ره) در نوفل لوشاتو را تقبل کرد
 حاج‌علاء میرمحمدصادقی بعد از سقوط رضاشاه و در نوجوانی به عضویت یکی از انجمن‌های اسلامی اصفهان به نام انجمن تبلیغات دینی درآمد و از همان موقع وارد فعالیت‌های سیاسی شد. او در جلسات حاج‌آقا ضیاء علامه شرکت می‌کرد و در همان جلسات با شهید بهشتی آشنا شد. محسن رفیق‌دوست می‌گوید: «سال 1341و یک سال بعد از فوت آیت‌الله بروجردی، امام(ره) مردم را به مبارزه علیه رژیم پهلوی دعوت کرد. امام(ره) همان موقع گروه‌های دینی را به منزلش در قم دعوت می‌کرد تا اتحادی بین آنها ایجاد کند. گروه ما از تهران دعوت شد و حاج‌علاء هم با انجمن تبلیغات اسلامی اصفهان آمد. وقتی همه گروه‌ها آمدند امام(ره) توصیه کرد که همه با هم موتلف شوید و جمعیت موتلفه اینگونه شکل گرفت. حاج‌علاءالدین میرمحمد صادقی هم کسی بود که شاخه اصفهان جمعیت موتلفه را تاسیس کرد. او از همان روز اول تا روز رحلت امام(ره) و بیعت با رهبری و پس از آن در خط انقلاب بود و خدمات شاخصی داشت؛ مثل بیمه کردن هواپیمای حامل امام(ره) در روز 12بهمن 1357و تقبل هزینه‌های اقامت امام(ره) در نوفل لوشاتو. من از ابتدای نهضت امام(ره) با حاج‌علاء آشنا شدم و این آشنایی 60سال ادامه پیدا کرد.»

شرط حاج‌علاء برای ساخت مدرسه
بعد از پیروزی انقلاب و ورود امام به کشور، حاج‌علاء میرمحمدصادقی تکلیفی فراتر از حضور در صحنه سیاست برای خودش قائل شد. رفیق‌دوست معتقد است که حاج‌علاء دغدغه فرهنگی هم داشت و تاسیس صندوق‌های قرض‌الحسنه و مدارس خیرساز در همین راستا بود: «حاج علاء میرمحمدصادقی در ساخت 100مدرسه به‌طور مستقیم و غیرمستقیم مشارکت داشت و همواره در مراسمی که برای جمع‌آوری اعانه برپا می‌کردیم حضور داشت. من برای ساخت مدرسه راه شایستگان در محله دولت از خیران زیادی ازجمله حاج‌علاء کمک طلب کردم. قرار بود یکی از بازرگانان معروف برای ساخت این مدرسه 150میلیون تومان کمک کند اما برای ما شرط گذاشت که اولا پسرش عضو هیأت مدیره باشد و دوم اینکه نظراتش را در اداره مدرسه اعمال کنیم. ما از دریافت کمک صرف‌نظر کردیم و سراغ حاج علاءالدین میرمحمدصادقی رفتیم. او هم برای ما شرط گذاشت و گفت به این شرط کمک می‌کنم که تا وقتی زنده‌ام جایی نگویید برای ساخت این مدرسه کمک کرده‌ام.»

کارنامه 100مدرسه‌ای
حاج‌علاءالدین میرمحمدصادقی با تاسیس صندوق‌های قرض الحسنه در سال 1346به کمک خانواده‌های زندانیان و مبارزان سیاسی شتافت و دستی هم در تربیت نسل انقلابی داشت. رفیق‌دوست در این‌باره می‌گوید: «در سال 1345که مومنین تصمیم گرفتند یک مدرسه دخترانه بسازند تا دخترانی در طراز اسلامی تربیت شوند، حاج‌علاء به همراه مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بیش از بقیه کمک کردند تا مدرسه دخترانه رفاه ساخته شود. او پای ثابت کارهای خیر بود و همیشه از ما می‌خواست نامش را مطرح نکنیم اما بعد از فوتش یک کارنامه 100مدرسه‌ای از خودش به جا گذاشت. ما از سال 1350هم برای حمایت از خانواده زندانیان سیاسی و مبارزانی که از محل کار اخراج شده بودند از حاج‌علاء کمک می‌گرفتیم. اصلا قرار ما این بود که زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان مطلع نشوند که این کمک‌ها از چه کانالی و توسط چه افرادی به دستشان می‌رسد. روال کار هم اینگونه بود که به نزدیکی خانه آنها می‌رفتیم و از دختربچه‌ها یا پسربچه‌ها می‌خواستیم زنگ فلان خانه را بزنند و پاکت پول را به آنها بدهند.»

عصبانی نمی‌شد
رفیق‌دوست می‌گوید: «حاج‌آقا میرمحمدصادقی بزرگ‌ترین تاجر گچ ایران هم بود و هر جا قرار بود مدرسه، مسجد و حوزه علمیه‌ای ساخته شود اتوماتیک‌وار می‌گفتند گچ را حاج‌علاء تقبل می‌کند. او یکی از بزرگ‌ترین تاجرانی بود که سال‌ها با مقامات مملکت حشر و نشر داشت اما به حدی فروتن بود که برای حل و فصل دعاوی، مورد مراجعه مردم قرار می‌گرفت و با حسن‌خلقی که داشت مشکلات را حل می‌کرد. یک‌بار به حاج‌علاء گفتم شما اصلا عصبانی هم می‌شوید که در جوابم گفت: دستور شرعی داریم که هنگام عصبانیت آیه «الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و‌الله یحب المحسنین» را بخوانید تا آرام شوید. حاج علاء‌الدین میرمحمدصادقی دیگر بین ما نیست، اما اثرات او مثل مدارس اسلامی، صندوق‌های قرض‌الحسنه، سازمان اقتصاد اسلامی، درمانگاه‌ها و... تا ابد باقی است.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید