سوزن میزنیم برای آب
روایت زنان دهستان تکاب کرمان که درآمد فروش صنایعدستی بومی را برای احیای قنات هزینه میکنند
راحله عبدالحسینی-روزنامهنگار
زنان دهستان تکاب کرمان با سوزندوزی و حصیربافی کمر به نجات قناتها بستهاند؛ کاری که روزهای اول برای دور و بریها باورنکردنی بود، حالا پس از یک دهه توانستهاند زندگی را به 8قنات خشکشده در روستاها برگردانند. ماجرا هم از این قرار است که چند نفر از بانوان تکاب کرمان، صنایع دستی بومی را برای فروش به گردشگران عرضه کردند. بعد به فکر تشکیل گروه افتادند و بعدتر هم تصمیم گرفتند 15درصد درآمدشان را برای محیط زیست کنار بگذارند. در روستای همسایه با کویر شهداد کرمان اولویت با قنات است. حالا با هر سوزنی که روی پارچه میزنند و هر پتهدوزی کرمانی، صدای پای آب قنات را میشنوند.
جریان آب، جریان برکت
چراغ گفتوگو را زهرا تکابی روشن میکند؛ یکی از 6بانویی که 11سال پیش در دهستان تکاب کرمان تصمیم گرفتند دستدوختههای خود را بیواسطه به گردشگران قلعه روستای شفیعآباد و کویر شهداد عرضه کنند و درآمدی داشته باشند. زهرا تکابی به همشهری میگوید: «آن زمان به گروه ما بهایی داده نمیشد. ما میرفتیم کنار قلعه مینشستیم و میدوختیم و میفروختیم.» بعضی پدرها هم اجازه نمیدادند دختر یا همسرشان به گروه ملحق شود. تکابی میگوید: «میگفتند گروه صنایع دستی چه معنایی دارد؟! دختر باید گوشه خانه بنشیند و پتهدوزی کند.»
پافشاریبانوان روستا بر اهدافشان به بار نشست. حالا گروهشان از 6 نفر به 150نفر رسیده و اسمش شده «گوجینو»؛ گروهی که نه فقط به تولید صنایع دستی بومی مشغول است بلکه برای خودش یک مسئولیت اجتماعی هم تعریف کرده؛ دستیابی به معیشت پایدار از طریق قنات. تکابی ادامه میدهد: «هزار فکر داشتیم؛ از کمک به بچههای سرطانی گرفته تا زنان سرپرست خانوار، اما یک روز به فکر محیط زیست افتادیم. دیدیم کویر است و بیآبی و قنات روستایمان هم خشک شده. شک نکردیم که همان 15درصد از درآمدمان را که به صندوق گروه میدادیم باید صرف زنده کردن قناتها از طریق لایروبی و مرمت آنها شود.» به گفته تکابی، بعد از آن بود که نگاه همه اهالی بهویژه مردان به گروه تغییر کرد و همگی برای احیای قنات آستین بالا زدند. تکابی ادامه میدهد: «بعد از آن دوختیم برای آب. سوزن زدیم برای آب. میدانستیم این کار محیطزیستی یک کار آخر و عاقبتی است. دیگر یک تیر و چند نشان بود. همانطور که آب در قنات جاری شد خیر و برکت هم به زندگی ما آمد.»
سرمایه ماندگار
ماجرای احیای قنات که پا گرفت، تسهیلگران هم به کمک بانوان هنرمند تکاب آمدند و راه و چاه را نشانشان دادند. تکابی میگوید: «دهستان تکاب 40روستا دارد. شغل بیشتر اهالی روستا کشاورزی است و تعدادی از بانوان گروه حق آب داشتند. یعنی پدرشان کشاورز بود و حالا حق آب زمین کشاورزی او به دخترش به ارث رسیده. احیای قنات از سوی آنان جدیتر دنبال میشد. خلاصه بگویم طوری شده بود که همه اهل روستا با ما همکاری کردند.» فریبا رادی، یکی دیگر از بانوان این گروه به همشهری میگوید: «دهستان تکاب 54رشته قنات دارد که 38رشته زندهاند. مابقی یا ریزش کرده یا مسدود شدهاند. ما توانستیم 8رشته قنات را احیا کنیم.» قنات روستاهای شفیعآباد، ده سیف، زیارتگاه، حسینآباد، شورآباد، کریم آباد و 2رشته قنات در مهدیآباد تاکنون از سوی گوجینوییها زنده شدهاست. زهرا تکابی میگوید که هزینه لایروبی قنات بالاست و به حدود 100میلیون میرسد و آنان بهعنوان سرمایه ماندگار یک موتور برق و یک بالابر خریدهاند تا دیگر مجبور به هزینه برای اجاره این لوازم برای لایروبی نباشند. از سوی دیگر، لایروبی قنات در گرمای کویر با چرخ دستی بسیار نفسگیر است و موتور برق و بالابر روند کار را سریعتر کرده.
قناتی که صلح آورد
احیای قناتهای روستاهای کویر کاملا حرفهای پیش رفتهاست. فریبا رادی میگوید: «برای احیای اصولی قناتها از یکی از مقنیان حرفهای یزد، شهر قناتها، خواستیم تا برای مقنیان تکاب کارگاه برگزار کند. او به مردم محلی بهترین راهکارها برای حفظ قناتهای آسیب دیده را ارائه کرد.»
احیای قنات برای اهالی تکاب که بهدست بانوان هنرمند انجام شد، فقط جریان آب به همراه نداشت، با خودش صلح هم آورد. رادی ادامه میدهد: «طایفهها و کشاورزان بر سر آب و حقابه با هم اختلاف همیشگی داشتند. خوشبختانه زنده شدن قنات سبب صلح و دوستی بین طایفهها هم شدهاست.» حالا برگزاری مسابقه با موضوع اهمیت منابع آبی و حفاظت از قنات پای ثابت برنامههای مدارس تکاب شدهاست.
تجربه لایروبی قنات
رادی که خودش تاکنون 3بار طناب به کمر بسته و داخل قنات رفته و با کیسههای پر از گل و لای بیرون آمده، تجربهاش را اینطور روایت میکند: «لایروبی قنات از قدیم برای خودش آداب و رسومی داشته و قنات شاهکارمعماری ایرانیهاست. از زمانی که داخل قنات میشوی ذکر خدا هست بزرگ را میگویی تا شروع لایروبی و برداشتن گل و لای. کیسهها که پر از گل و لای شد، با فریاد الا میگویی که باید طناب را بالا بکشند. قنات میراث بزرگ تمدنی ماست و با حفاظت آن را بهدست نسل بعد میرسانیم.»
رشتههای دوستی
انتخاب اسم گوجینو برای یک گروه هنری صنایع دستی بومی هم روایت جالبی دارد. زهرا تکابی میگوید: «حصیربافی، بومی تکاب با برگ درخت خرماست. گوجینو در زبان محلی به همین نوار بافته شده با برگ درخت خرما گفته میشود؛ برگهایی که جوری به هم تابیده و چفت میشوند که دیگر نمیشود از هم جدایشان کرد. مثل ما زنان کویر که قدر آب را میدانیم.»
لوپتو، عروسک بومی کویر
صدای پای آب قنات که به گوش رسید، زنان تکاب در تولیدات صنایع دستی خود نیز سازوکار تازهای دست و پا کردند. کاربری پتهدوزی سنتی را روی زیورآلات آوردندو گلسر، گردنبند، گوشواره و دستبندها را با پتهدوزی ساختند و مخاطبان بیشتری را با پتهدوزی آشنا کردند. فریبا رادی میگوید: «مادربزرگهای ما عروسکی با چوب و پارچه درست میکردند به نام لوپتو که صورتش سفید بود و چشم و ابرو نداشت. لوپتو همان لعبتک یا لعبتو است. لوپتو را از کنج صندوقچه بیرون آوردیم. برایش چشم و ابرو گذاشتیم و لباسهای مطابق سلیقه بچههای امروزی برایش دوختیم. حالا گردشگران سراغ لوپتو را از ما میگیرند و خوشحالیم که اسم این عروسک بومی هم دوباره سر زبانها افتاد.»