پسر جوان دینش را با اهدای عضو جبران کرد
اهدای عضو جوانی با کلیه پیوندی
فتانه احدی- روزنامهنگار
جوان 37ساله که 4سال پیش و با دریافت کلیه پیوندی، زندگی تازهای را آغاز کرده بود، بر اثر حادثهای دچار مرگ مغزی شد و این بار او بود که اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شد.
به گزارش همشهری، هفته گذشته بیمارستان سینای تهران شاهد عمل اهدای عضو منحصربهفردی بود؛ چراکه بیمار مرگ مغزیای که قرار بود اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شود، خودش سالها در صف پیوند عضو بود. او 4سال قبلتر توانسته بود با دریافت کلیه پیوندی، زندگی تازهای را شروع کند، اما حالا دچار مرگ مغزی و با رضایت خانوادهاش، پیکرش به اتاق عمل منتقل شده بود تا عمل اهدای عضو انجام شود.
شب حادثه
شامگاه چهارشنبه 28آذرماه امسال بود که شهاب محمودزاده که با پدر و برادرش شاهین زندگی میکرد به آنها گفت که سرش درد میکند و به اتاقش رفت تا استراحت کند.
بعد از گذشت مدتی وقتی از او خبری نشد، پدرش به اتاق او رفت و آنجا بود که متوجه وضعیت بد شهاب شد. بهنظر میرسید که او دچار حمله قلبی شده و شرایط وخیمی دارد.
پدر با دیدن این وضعیت با عجله با اورژانس تماس گرفت و دقایقی بعد شهاب به بیمارستان منتقل شد. پزشکان میگفتند که او بهدلیل بالا رفتن فشار خونش سکته کرده و به کما رفته است. پسر جوان در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد، اما همه علائم و آزمایشها از اتفاقی دردناک خبر میداد.
مرگ مغزی
ناصر محمودزاده، پدر شهاب در گفتوگو با همشهری میگوید: شبی که این اتفاق افتاد، شهاب حال خوشی نداشت؛ من هم نگرانش بودم. برای همین دقایقی بعد از اینکه به اتاقش رفت، دلم شور زد و سراغش رفتم. صدایش کردم، اما جواب نشنیدم. او بیهوش شده بود.
وی ادامه میدهد: از دیدن حال بد شهاب هول شدم و سراسیمه به بیرون از خانه رفتم و از همسایهها کمک گرفتم. آنها اورژانس را خبر کردند. تکنیسین اورژانس پسرم را معاینه کرد و گفت که فشارش بالا رفته و سکته کرده است و باید به بیمارستان منتقل شود. او را به بیمارستان آیتالله کاشانی بردند.
وی میگوید: پسرم را در اورژانس روی تخت خواباندند و پزشکان او را معاینه و اعلام کردند که سکته کرده است. بعد به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شد و از او آزمایش گرفتند و در آخر هم به ما گفتند که پسرم دچارمرگ مغزی شده است. با شنیدن این خبر دنیا دور سرم میچرخید و باورم نمیشد که در عرض چند ساعت پسرم را از دست دادهام.
انتقال به بیمارستان سینا
هر چند آزمایشهای اولیه از این حکایت داشت که سطح هوشیاری شهاب بسیار پایین آمده و وی دچار مرگ مغزی شده است، اما باید این نظریه در بیمارستان تخصصی پیوند اعضا تأیید میشد.
پدر شهاب ادامه میدهد: در آنجا به ما گفتند که شهاب را به بیمارستان سینا منتقل میکنند تا در آنجا کمیسیون پزشکی نظر پایانی را ارائه دهد. ما قبول کردیم و شهاب به بیمارستان سینا منتقل شد. بعد از کلی بررسی و مشورت، در نهایت تیم پزشکی اعلام کرد که پسرم دیگر به زندگی برنمیگردد.
اهدای عضو
مرگ مغزی شدن شهاب تنها چیزی نبود که از سوی تیم پزشکی با خانواده او در میان گذاشته شد. آنها اعلام کردند که برخی اعضای بدن شهاب قابل پیوند به بیماران نیازمند است و میشود با اهدای آنها جان چند بیمار را نجات داد.
پدر شهاب ادامه میدهد: وقتی پیشنهاد کردند که اعضای بدن شهاب را اهدا کنیم، با رضایت قلبی قبول کردیم؛ چراکه پسرم سالها در صف پیوند عضو بود و ما با وضعیت بیمارانی که منتظر عمل پیوند عضو هستند، کاملا آشنایی داشتیم.
او میگوید: پسرم دچار نارسایی کلیه شده بود و دیالیز میشد. پزشکان گفته بودند که تنها راه نجات او پیوند کلیه است. سرانجام این اتفاق افتاد و پسرم از طریق پیوند کلیه یک بیمار مرگ مغزی توانست چند سالی را بهراحتی زندگی کند و از رنج دیالیز خلاص شود؛ تا اینکه از مدتی قبل کلیهاش دوباره دچار مشکل شد و قرار بود دوباره در صف پیوند اعضا قرار بگیرد که این اتفاق افتاد.
مکث
تجربه آشنا
در خانواده محمودزاده، فقط شهاب نبود که توانسته بود با پیوند کلیه، چند سالی را بهراحتی زندگی کند. مادر او نیز سالها قبلتر چنین عملی را تجربه کرده بود و با دریافت کلیه پیوندی، از عذاب دیالیز خلاص شده بود.
پدر شهاب ادامه میدهد: 11سال پیش بود که همسرم که دچار نارسایی کلیه شده بود، با دریافت کلیه پیوندی به زندگی عادی برگشت؛ به همین دلیل کاملا با وضعیت افرادی که نیاز به پیوند عضو داشتند، آشنا بودم. هر چند مرگ پسرم برایم بهشدت سخت بود، اما از اینکه با پیوند اعضا زندگی دوباره به دیگران داده است، خوشحالم؛ چون همین پیوند عضو بود که باعث خوشحالی خانواده ما در سالهای قبل شده بود.
او میگوید: نمیدانم که به واسطه اهدای اعضای بدن شهاب چند نفر جان تازه گرفتند؛ چون بعد از عمل بلافاصله پیکر شهاب را تحویل گرفتیم و به خاک سپردیم، اما امیدوارم اعضای بدن پسرم بتوانند سالها باعث راحتی بیماران نیازمند عضو پیوندی باشند.