امیر علیزاده روزنامهنگار-برلین
کنارهگیری مسوت اوزیل از تیمملی آلمان، بحران فوتبال این کشور را عمیقتر کرده است. اما این خداحافظی فراتر از فوتبال رفته و موجی از بهت و حیرت را در جامعه آلمان ایجاد کرده است. حالا همه در آلمان نگران تبعات اجتماعی این جداییاند. نهخود کنارهگیری فینفسه بلکه دلایل و شکل کنارهگیری اوزیل است که همه را نگران کرده.
فوق ستاره ترکتبار تیمملی آلمان پس از هفتهها سکوت در مورد عکس بحثبرانگیزش با رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، روز یکشنبه با سه توییت این سکوت را شکست. هم از تیمملی خداحافظی کرد و هم همه منتقدان این حرکت را به «نژادپرستی» متهم کرد و گفت اجازه نمیدهد سپر بلای «بیلیاقتی» رئیس فدراسیون فوتبال آلمان شود. این پسر مهاجران ترک که در گلزنکرشن به دنیا آمده و بزرگ شده، گفت دو قلب دارد. یکی برای ترکیه میتپد و یکی هم برای آلمان. او گفت به ریشههایش احترام گذاشته. به وطن پدر و مادرش. اما این هیچگاه مشکل رسانهها و جامعه آلمان بود. آنها میگویند اوزیل هیچ وقت به این سوال جواب نداد که موضعش درباره حقوق بشر چیست و هیچگاه از اردوغان به خاطر نقض حقوق بشر انتقاد نکرد و به او در کارزار انتخاباتیاش حتی کمک هم کرد.
واقعیت آن است که اکثریت جامعه آلمان را خیلی وقت است که دیگر نمیتوان به نژادپرستی متهم کرد. بهخصوص امروز که عوامفریبی راستگرا یک تهدید جهانی محسوب میشود و با وجود کشورهایی در اروپا که مرزهایشان را روی هر خارجی میبندند و به شکل خطرناکی به ملیگرایی دامن میزنند، آلمان با پذیرش یکمیلیون پناهجوی سوری و عراقی و افغان، یکی از دگرپذیرترین جوامع جهان غرب بوده و برای همین بهسختی بتوان از اوزیل پذیرفت که با او «جور دیگری» رفتار شده است. از این لحاظ بیانیههای او فرافکنیای بیش نبودند.
منتقدان اوزیل میگویند همانطور که او به سرزمین پدریاش «احترام» گذاشته، نباید ارزشهای وطن انتخابی خودش را هم پایمال میکرد حتی اگر به آنها شخصا اعتقادی هم ندارد.
رسانههای آلمان میگویند در یکی از دشوارترین دورانهای روابط آلمان و ترکیه او یا نباید به آن دیدار میرفت یا دستکم در آن ملاقات با رئیس جمهوری که روزنامهنگار هموطناش را یکسال حبس کرده بود، به حقوق بشر و آزادیهای عمومی اشاره میکرد. آنها میگویند اوزیل سوالهای اصلی را بیجواب گذاشت. روزنامه «آوگسبورگر آلگماینه» نوشته: «مسوت اوزیل یک اشتباه بزرگ کرد. افسوس که این اشتباه را قبول نمیکند. اما اینکه تقصیر را گردن دیگران میاندازد فقط جای تاسف دارد. برای عضویت در تیمملی آلمان ویژگیهای شخصیتی خاصی لازم نیست. اصلا هم مجبور نیستی به ارزشهای اساسی خاصی اعتقاد داشته باشی. اما حمایت از یک دیکتاتور قطعا قابل قبول نیست.»
حالا کنارهگیری اوزیل همه چیز را در جامعه آلمان دوباره بههم ریخته است و تمام بحثهای گذشته درباره دگرپذیری و سازگاری خارجیها در جامعه را دوباره پیش کشیده و زخمهای کهنه دوباره سر باز کردهاند. همهچیز در عرض چهار سال ناگهان تغییر کرد. چهار سال بعد قهرمانی تیمی که یواخیم لوو دربارهاش میگفت خود «انسان» در مرکزش قرار دارد و نه تابعیت او. لوو معتقد بود آن تیم باید الگوی همه باشد. اما حالا در این چهار سال حزبی قدرت گرفته که خود را «آلترناتیو برای آلمان» مینامد و با عوامفریبی و بیگانههراسی ایالت به ایالت رای میآورد و برای آنگلا مرکل، یکی از معدود رهبران منطقی و آزاداندیش باقیمانده در جهان، به یک معضل تبدیل شده است و لوو هم مورد انتقاد قرار گرفته که چرا بعد از آن عکس سکوت کرد. سکوتی که در زمان مدیریت بحران مهلک است. عواقب این کنارهگیری تا ماهها و بلکه سالها دامن جامعه آلمان را خواهد گرفت. فقط هم اوزیل مقصر نیست.
همان سیاستمداران پوپولیست و بهویژه فدراسیون فوتبال آلمان هم به همان اندازه تقصیر دارند. فدراسیون فوتبال آلمان و در راس آن گریندل و اولیور بیرهوف، بعد از ناکامی در روسیه مسئله را ساده کردند و سوار موجی شدند که گمان میکردند علیه اوزیل شکل گرفته است. این تکنیکیترین بازیکن تاریخ فوتبال آلمان، در واقع همانطور که با پاسهای عمقی نبوغآمیزش تمام شکافهای خطوط دفاعی را برملا میکرد، حالا با این کنارهگیری هم تمام اشتباهات جامعه آلمان را آشکار کرد. اما خودش را هم سوزاند. بهقول نشریه «کیکر» همه در این حادثه بازندهاند. رسانههای آلمان فقط از اوزیل انتقاد نمیکنند. آنها به فدراسیون فوتبال آلمان و شخص راینهارد گریندل، ریاست فدراسیون شدیدا حمله کردهاند که چرا بعد از افتضاح روسیه کاسه و کوزهها را سر اوزیل شکستند و دیواری کوتاهتر از او پیدا نکردند. گریندل حالا تحت فشار شدیدی است که استعفا دهد. روزنامه «زوددویچه» نوشته: «این پایان تلخ و بیرحم میان اوزیل و تیمملی آلمان، شکست واقعی این تابستان است و نه حذف تیم در مرحله گروهی جامجهانی. پیامدهای این دعوا شدیدتر از شکست مقابل مکزیک و کرهجنوبی خواهد بود. طرفهای مختلف حالا هر کدام برداشتهای دلخواه خود را از این داستان خواهند داشت و از آن سوءاستفاده ابزاری خواهند کرد.» چیزی که «تاگساشپیگل» هم روز سهشنبه در سرمقالهاش نگران آن است: «از اوزیل بهعنوان عروسک سازگاری سوءاستفاده شد. به عنوان نماد جهاندوستی فدراسیون فوتبال آلمان و کل کشور. حالا آونگ با تمام قدرت ویرانکنندهاش برگشته و فقط میماند سوالی که اوزیل از خودش و از دیگران میپرسد: «با اینکه من در آلمان مالیات میدهم و به نوسازی مدارس در این کشور کمک میکنم و جامجهانی را با آلمان میبرم، هنوز در جامعه پذیرفته نشدهام. من در آلمان بهدنیا آمدهام و اینجا درس خواندهام و بزرگ شدهام. پس چرا مردم نمیپذیرند که من یک آلمانیام؟»
شکست واقعی
در همینه زمینه :