حیوانات ابدی
در کارگاه یک تاکسیدرمیست که با روغن، نمک، زاج و اسید، لاشه حیوانات را ماندنی میکند
رابعه تیموری- روزنامه نگار
اگر تعداد گرههای روی شاخ قوچ و گوزن و مرال کم باشد شستش خبردار میشود که حیوان شکار شده، جوان و کمسن وسال بوده، اگر هم بندهای دندانهای کرسی آهو به شمار بندهای دندان آهوی بالغ نرسد یا شکل جمجمه خرس و گرگ و پلنگ به شمایل جمجمه حیوانات پیر شباهتی نداشته باشد، باز هم دست شکارچی برایش رو میشود و سفارش تاکسیدرمی کردن شکار آنها را نمیپذیرد، اما مشتریان قدیمی او شکارچیان کارکشتهای هستند که مجوز شکار دارند و حیوانات ماده، پستانداران جوان و گونههای در حال انقراض را به دام نمیاندازند. استاد صفر رحیمنیا جزو 23 تاکسیدرمیست مجاز کشور است که نیم قرن از 7دهه عمرش را بهکار تاکسیدرمی جانوران گذرانده و حالا هم در گوشه دنجی از شهر کرج به ساخت مجسمههای پستانداران مشغول است.
از قوچ نر تا گوسفند فرانسوی
از همان ابتدای پلههای تیز و باریک کارگاه بوی روغن دباغی به مشام میرسد. در میان حجمهای فایبرگلاس بیپوست و موی حیواناتی که کنار دیوار تلنبار شدهاند، از خرس ایستاده تا قوچ در حال تاخت و یوزپلنگ غران یافت میشود، اما از سالها پیش که نسل این حیوانات در خطر انقراض قرار گرفتهاند حجمهایشان بهکار استاد صفر نیامده و آنها را استفاده نکرده است. در میان کل و قوچهای طاق و جفت تاکسیدرمی شده و آمادهای که وسط کارگاه به زیبایی دلبری میکنند، قوچ رشید شاخ بلندی که قد و بالای آن بهطور کامل تاکسیدرمی شده خوب جلوه گری میکند. گوسفندی از نژاد فرانسوی که یکی از دامداران اصفهانی 10سال پیش برای تاکسیدرمی به استاد صفر سپرده، هنوز انتظار میکشد تا صاحبش برای بردن او راهی کارگاه استاد شود و دستمزد او را هم بپردازد.
شکارهای رکورددار
روی دیوار چند سر قوچ شاخ بلند تاکسیدرمی نصب شده که شاید بزرگترین آنها در رکوردگیری جهانی شکارچیان برنده شود. پزشک نام و آوازهداری که از مشتریان ثابت استاد صفر است، هزینهای هنگفت کرده تا این قوچ بزرگ را از جنگلهای کشور آرژانتین شکار کند و اگر در جریان رکوردگیری شکارها رقیب بزرگجثهتری نداشته باشد، حتما جایزهای نفیس برای شکارچیاش به ارمغان میآورد، اما از جایزه میلیون دلاری آقای شکارچی رکورددار چیزی نصیب استاد صفر نمیشود و همان 9-8 میلیون تومانی که بابت دستمزد و هزینه کارش از مشتریاش میگیرد، تنها سهم او از سرخوشی آقای شکارچی خوشاقبال است.
تنپوشی برازنده
فریزر گوشه آشپزخانه پر از پوست قوچ و کل و آهوانی است که باید به نوبت به شکل و شمایل جانوران زنده درآیند. استاد صفر پشت میزش مشغول روغن زدن پوست قوچی است که یکماه از نمک سود شدن آن گذشته و اگر نمک مدت بیشتری در لایههای آن بماند، شاید بعد از دباغی لطیف و منعطف از آب درنیاید. پوست این حیوان خوش قد و بالا تا به مرحله روغن زنی برسد، خوانهای زیادی را پشت سر گذاشته و پس از اینکه با نمک و زاج و اسید دباغی شده، استاد تاکسیدرمیست با دستگاه تراش، چربی روی آن را خوب گرفته است. حالا هم بعد از اینکه 42ساعت در روغن دباغی میماند، آقا صفر باید با وصله کردن و پینه زدن پوست قوچ دیگری به پوست او، جای زخم گلوله و نقاط کمموی پوست حیوان را بپوشاند تا برازنده و بینقص بهنظر برسد. پوشاندن این پوست دباغی شده نرم روی حجمهای فایبرگلاس کار آسانی نیست، ولی استاد صفر خوب میداند با سوزن چهارپهلویش چه قسمتهایی را بخیه بزند که این حجم بیجان مثل هیکل خوشفرم حیوانی زنده جلوهگری کند.
فوت و فن استاد تاکسیدرمیست
اگر استاد صفر بخواهد برای تندیس حیوان دم و دست و پا هم خلق کند باید از مفتولهای فلزی استفاده کند. چشمهای وارداتی شیشهای که استاد صفر در حفرههای خالی حیوانات تاکسیدرمی شده قرار میدهد، برق چشمهای درخشان حیوانات زنده را ندارند. دندانهای پلاستیکی هم که در پوزه این جانوران جا میگیرند چندان پرهیبت نیستند، نصب این چشمها و دندانهای حاضر و آماده از استاد وقت و انرژی چندانی نمیگیرد. تاکسیدرمیست کهنهکار معمولا شاخ شکارها را مدتها قبل از موعد رختپوشانی حجمها در دیگی پر از آب میجوشاند و استخوانهای جمجمه را با آب ژاول و آمونیاک سفید میکند تا پس از چفت و بست شدن به حجم آماده گوشت داخل آنها نگندد.