• پنج شنبه 18 بهمن 1403
  • الْخَمِيس 7 شعبان 1446
  • 2025 Feb 06
دو شنبه 1 مرداد 1397
کد مطلب : 24030
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/WmvQ
+
-

سینمای ایران چه تصویری از مجردها ارائه کرده است؟

جوانان زیر آفتاب

جوانان زیر آفتاب

سعید مروتی

کارنامه سینمای ایران در به تصویر کشیدن زندگی مجردی به شکل حیرت‌انگیزی کم‌توش و کم‌حاصل است. در حالی که به نظر می‌رسد میان انبوه فیلم‌هایی که با حضور جوان‌ها ساخته شده باید با نمونه‌های پرشماری از نحوه زیست مجردها مواجه باشیم، در عمل چنین اتفاقی به‌ندرت رخ داده است؛اتفاقی که شاید یکی از دلایل مهمش فاصله گرفتن سینمای ایران از واقعیت‌های جامعه باشد. 

بی‌ستاره‌ها 

برای رسیدن به اولین تصویر ملموس و باورپذیر از زندگی جوانان مجرد باید به سال 1338 برویم؛ به فیلم «بی‌ستاره» ساخته خسرو پرویزی که از فضای مطبوعات به سینما آمده بود،فیلمی متأثر از آثار نئورئالیسم سینمای ایتالیا که جزو اولین تلاش‌های سینماگران ایرانی برای رسیدن به جنسی از واقع‌گرایی اجتماعی است.

بی‌ستاره‌ها که در گذر زمان به فراموشی سپرده شد، هنوز هم فیلم صمیمی و بی‌ادعایی است. ماجرای 24 ساعت از زندگی 3 جوان که در کوچه و خیابان‌های تهران پرسه می‌زنند، فریب می‌خورند و صبح روز بعد به خدمت سربازی فرستاده می‌شوند. بی‌ستاره‌ها تصویری از جوان‌های دهه 30 ارائه می‌دهد که با پرداخت اغراق‌آمیز و غیرقابل باور سینمای فارسی فاصله دارد؛ فیلمی کوچک و بی‌ادعا که به شکل‌گیری گروه 3‌تایی‌ها (گرشا، سپهرنیا و متوسلانی) انجامید. 

مجرد الکی خوش 

در دهه 40 که فیلمفارسی هویت پیدا می‌کند و مخاطب‌ هدفش را می‌یابد، تیپ جوان مجرد با ظهور پدیده فردین شکل و شمایلی آشنا می‌یابد که از فیلمی به فیلمی دیگر راه می‌یابد. جوان فقیر پایین‌شهری که با مادر پیرش زندگی می‌کند، اهل فتوت و جوانمردی است، غم دنیا را نمی‌خورد و به پول و مادیات پشت می‌کند ولی در‌نهایت با دختری ثروتمند ازدواج می‌کند و سعادتمند می‌شود. در این فیلم‌ها زندگی مجردی و تصویر جوانان مجرد منطبق با منطق فیلمفارسی رویاپردازانه است. 

علف‌های هرز 

از اواخر دهه 40 که موج نوی سینمای ایران شکل می‌گیرد، بیشتر شخصیت‌های آثار موج نو را جوان‌های مجرد تشکیل می‌دهند؛جوان‌هایی اغلب معترض که اهل تشکیل خانواده‌ نیستند یا مثل قیصر این حق از آنها سلب شده است. اگر در فیلم‌های کیمیایی آرمانی وجود دارد و قهرمانی، در فیلم‌های اولیه نادری («خداحافظ رفیق» و «تنگنا»)، تنها فیلم بلند سینمایی کامران شیردل («صبح روز چهارم») و مجموعه‌ای از فیلم‌های منسوب به موج نو، شاهد حضور جوان‌هایی اغلب بی‌خانوداه هستیم که در مسیر تباهی گام برمی‌دارند. ضد قهرمان‌های سینمای خیابان دهه 50، مجرد هستند ولی به‌ندرت می‌توان نشانی از زندگی مجردی را در این فیلم‌ها مشاهده کرد. در فیلم‌های جوانانه این دهه، زوج محمد مجاهد و امیر دلجو که در مرز میان فیلمفارسی و موج نو حرکت می‌کردند کوشیدند تصویری از زندگی مجردی آن سال‌ها ارائه دهند؛تصویری رمانتیک که حاصل ترکیب پاورقی‌های عاشقانه، سینمای جریان اصلی( فیلمفارسی) و موج نو بود. 

در آرزوی ازدواج 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فضای حاکم بر سینما چه در دوران بلاتکلیفی 58 تا 62 و چه در دوران تثبیت 62 تا 72 به ندرت می‌توان تصویری باورپذیر از زیست مجردی یافت. 

در ملودرام خانوادگی، فیلم جنگی و فیلم کودک به عنوان 3 جریان مؤثر و مهم سینمای دهه 60 جایی برای زندگی مجردی جوان‌های این دهه باقی نمی‌گذاشت. جوان‌های مجرد در فیلم‌های شهری دهه 60 بیش از هر چیزی با معضل اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کردند. از اواخر دهه 60 فضای سینما کمی باز شد و امکان ساخته شدن فیلم اجتماعی به وجود آمد. فیلم «در آرزوی ازدواج» (اصغر هاشمی) محصول همین دوران بود؛فیلمی که شخصیت اصلی‌اش جهانگیر (با بازی بیژن امکانیان) پس از بازگشت از خدمت سربازی دغدغه یافتن شغل داشت و در آرزوی ازدواج به‌سر می‌برد. فیلمساز با وجود اشاره به مشکل جوان‌ها، با تمرکز  بر مسئله کمبود شغل با طرح مسئله ازدواج، تقریبا هیچ چیزی از سبک زندگی شخصیت  جوان اولش به نمایش نمی‌گذاشت. 

راه و بیراه 

«راه و بیراه»
(سیامک شایقی) و «پرتگاه» (بهرام ری‌پور) از اولین فیلم‌های دهه 70 بودند که جوان‌های مجرد کاراکترهای اصلی‌شان را تشکیل می‌دادند. هر دوفیلم هم از اخلاقی‌گرایی گل‌درشت و شعاری دچار آسیب بودند.  حضور جوان‌ها از نیمه دوم دهه 70 در سینمای ایران پررنگ شد. تحولات سیاسی- اجتماعی جامعه ایران در دوران موسوم به دوم خرداد، سینما را نیز متأثر کرد. سال‌ها گریز از طرح مسائل و مشکلات جوان‌ها به‌نوعی جوان‌گرایی افراطی انجامید و در دل سینمای جریان اصلی، شبه‌ژانری با نام «فیلم‌های دختر- پسری» شکل گرفت و تصویر جوان‌های گیتار به دست بر سر در سینماها نشست. در اغلب فیلم‌های جوانانه این دوران، به‌جای ثبت نحوه زیست جوان‌های دهه 70، شاهد بازتولید فیلم‌های دهه 50 شدیم. همان مناسبات و همان قصه‌ها با رعایت برخی معذوریت‌ها و محدودیت‌ها سر از فیلم‌های تین‌ایجری دهه 70 درآوردند. 

جردن جنوبی

با گذشت حدود 15 سال از اکران «بوتیک» هنوز فیلمی که بهتر و دقیق‌تر از اولین ساخته حمید نعمت‌الله، حال و هوای زندگی مجردی را به تصویر کشیده باشد، ساخته نشده. موضوع وقتی جالب‌تر می‌شود که توجه کنیم خط اصلی بوتیک به‌عنوان ملودرامی اجتماعی بر محوریت رابطه جهان (رضا گلزار) و احترام [ اتی ]  (گلشیفته فراهانی) بنا شده و زندگی مجردی جهان و رفقایش یکی از تم‌های فرعی فیلم است. همان4-3 سکانسی که در خانه مشترک جهان و رفقایش می‌گذرد هنوز هم قابل استنادترین نمونه‌ای است که در سینمای ایران می‌شود درباره زیست مجردی سراغ گرفت؛ آن خانه قدیمی که ظاهرا متعلق به پدر رضا (یوسف تیموری) است و دکتر (خشایار پرتو) که دانشجوی سابق پزشکی است نگران کوبیده شدنش است، بهزاد (علی علایی) که هر روز صبح زود جهان به درمانگاه می‌بردش تا زیر دستگاه برود و شوک الکتریکی ببیند، داوود (کاوه کاویان) که به همراه جهان معقول‌ترین آدم ساکن در خانه است و در آستانه ازدواج با مهری   (  صبا کمالی ) است. آنچه فصل‌های خانه مجردی بوتیک را ممتاز و متمایز کرده، دقت در فضاسازی و توجه به جزئیات است؛ 2عنصر مهمی که احتمالا فقط محصول قدرت کارگردانی نعمت‌الله نیستند و از تجربه زیستی‌اش می‌آیند. از آنچه فیلمساز در زندگی واقعی تجربه کرده، توانسته فضا و حال‌وهوا خلق کند و به جزئیات بپردازد؛ مثل آن پنکه بدون محفظه در ابتدای فیلم و قاشق لوبیا پلویی که مقابلش گرفته می‌شود تا کمی خنک شود. اینها فقط با توانایی در فیلمسازی به‌دست نمی‌آیند و باید این لحظه‌ها را زندگی کرده باشی یا دست‌کم دقیق دیده باشی تا بتوانی بازآفرینی‌اش کنی.

در این سال‌ها فیلم‌های زیادی درباره جوان‌ها ساخته شده و بسیاری از این جوان‌ها هم مجرد بوده‌اند ولی تجربه زیست مجردی به‌ندرت در فیلمی درست و دقیق از کار درآمده و همچنان باید به همان چند‌سکانس محدود بوتیک قناعت کنیم.




با گذشت حدود 15 سال از اکران «بوتیک» هنوز فیلمی که بهتر و دقیق‌تر از اولین ساخته حمید نعمت‌الله، حال و هوای زندگی مجردی را به تصویر کشیده باشد، ساخته نشده. موضوع وقتی جالب‌تر می‌شود که توجه کنیم  زندگی مجردی یکی از تم‌های فرعی فیلم است. همان 4-3 سکانسی که در خانه مشترک جهان و رفقایش می‌گذرد هنوز هم قابل استنادترین نمونه‌ای است که در سینمای ایران می‌شود درباره زیست مجردی سراغ گرفت.

این خبر را به اشتراک بگذارید