سناریوی مرگبار زورگیران خشن برای سرقت
زورگیران خشن که در جریان سرقت موبایل پسری 20ساله او را با ضربات چاقو به قتل رسانده بودند، بعد از 12ماه فرار دستگیر شدند. بهگزارش همشهری، هشتم آبان سال گذشته گزارش قتل پسری 20ساله در یکی از خیابانهای جنوب پایتخت، به بازپرس جنایی تهران اعلام شد و به دستور او، گروهی از کارآگاهان جنایی، تحقیقات خود را برای کشف راز این جنایت آغاز کردند. بررسیها حاکی از آن بود که پسر جوان پس از غروب خورشید از محل کارش خارج شده تا به سمت خانهاش برود، اما در بین راه به دام زورگیران خشن افتاده بود. آن روز 3نفر که سوار بر یک دستگاه موتورسیکلت هوندا بودند به سمت مقتول هجوم بردند تا گوشی موبایل وی را به سرقت ببرند. پسر جوان اما در برابر زورگیران مقاومت کرد و همین موجب شد تا سارقان با چاقو چند ضربه به او بزنند تا هرطور شده گوشی را از دستش بگیرند. سارقان بیرحم پس از سرقت، پا به فرار گذاشتند و گریختند و فردی که شاهد این سرقت خونین بود با پلیس و اورژانس تماس گرفت. هرچند جوان مجروح برای درمان به بیمارستان انتقال یافت، اما بهرغم تلاش پزشکان، بهدلیل شدت جراحات وارد شده و خونریزی جانش را از دست داد.
سرقتهای سریالی
گروهی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران، جستوجوی خود را برای دستگیری سارقان بیرحم آغاز کردند و بررسیهای بیشتر نشان داد که این تنها سرقت اعضای این گروه نیست. زورگیران بیرحم به سمت طعمههای خود در خیابان حمله میکردند و چنانچه با مقاومت آنها برای سرقت مواجه میشدند، آنها را تا پرتگاه مرگ پیش میبردند. دزدان خیلی حرفهای عمل میکردند چون در تمام سرقتهایشان، صورتهایشان را میپوشاندند و پلاک موتور هوندای خود را مخدوش میکردند، اما شاهدان در آخرین سرقت متوجه یک طرح خاص روی موتور هوندای قرمزرنگ آنها شدند. این سرنخ، موجب شد تا مأموران پلیس آگاهی پایتخت تمام موتورهای هوندای قرمزرنگ در سطح شهر را شناسایی کنند تا به موتور سارقانی که طرح خاصی روی آن داشت، برسند.
دستگیری
با توجه به سرنخ بهدست آمده، 3زورگیر حرفهای شناسایی شدند؛ 3جوان 18 تا 20ساله که تازهکار بودند. 2نفر از آنها 2روز قبل در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند، اما نفر سوم همچنان فراری بود که با انجام اقدامات اطلاعاتی مشخص شد وی در خانه دختر موردعلاقهاش پنهان شده است. با این سرنخ، آخرین عضو این گروه که نقش سرکرده را هم برعهده داشت، دستگیر شد. اعضای این گروه در بازجوییها به قتل یکی از طعمههایشان اعتراف کردند و تحقیقات از آنها به دستور قاضی موسی رضازاده، بازپرس جنایی تهران ادامه دارد.
گفت و گو
ماجرای سوءقصد به جان یک زن
سرکرده گروه جوانی 20ساله است. او و همدستانش سابقهای ندارند و این نخستینباری است که دستگیر میشوند، اما سرقتهایشان به حدی خشن بود که لحظهای به جان طعمههایشان فکر نمیکردند. گفتوگو با این سارق خشن را میخوانید.
چند وقت است که باند سرقت راه انداختهاید؟
از پاییز پارسال. اما همیشه سرقت نمیکردیم؛ مثلا دی و بهمن پارسال، دست به سرقت نزدیم، اما باز از ماه اسفند شروع کردیم.
چرا با چاقو به سمت طعمههایتان حمله میکردید؟
چون مقاومت میکردند. اگر مقاومت نمیکردند و تسلیممان میشدند که آسیبی به آنها وارد نمیکردیم، اما اگر با مقاومت آنها مواجه میشدیم با چاقو به سمتشان هجوم میبردیم و زخمیشان میکردیم تا به آنچه میخواستیم، برسیم.
فقط گوشی سرقت میکردید؟
نه لزوما گوشی. هرچه قیمتی و ارزشمند بود؛ از کیف پول و موبایلهایشان گرفته تا طلا و ساعتهایشان.
فقط مرتکب یک فقره قتل شدهاید یا ممکن است تعداد قربانیان بیشتر شود؟
تا جایی که میدانم فقط جوان 20سالهای به قتل رسیده است. البته شانس آوردم چون اگر یکی دیگر از طعمههایم به قتل میرسید، محکوم به 2فقره قتل عمدی میشدیم، اما او زنده ماند.
ماجرایش را توضیح بده.
میخواستیم کیف زنی را در یکی از خیابانهای تهران سرقت کنیم که مقاومت کرد. من هم به جدال با او پرداختم و هلش دادم. سرش با جدول برخورد کرد و همانجا 2دستی بر سرم کوبیدم؛ چون فکر کردم جانش را از دست داده است. همان روز رفتم خانه دختر موردعلاقهام و از او خواستم دعا کند زن جوان زنده بماند. بعد از پیگیریهای فراوان متوجه شدم که او به کما رفته و هر لحظه ممکن است جانش را از دست بدهد، اما بخت با او یا بهتر بگویم با من یار بود و بعد از یک یا 2ماه چشمانش را باز کرد و به هوش آمد.
پس ممکن است افرادی که به آنها چاقو زدهاید، جان باخته باشند؟
نه، فقط همین یک مورد بود. مابقی را من بعد از زخمی شدن، وضعیتشان را پیگیری میکردم. همه آنها جان سالم به در بردند و زنده ماندند. ضربهها خیلی سطحی بود و خطر مرگ برای آنها نداشت.
همدستانت هم سابقهدار نیستند؟
نه. همه ما نخستین بارمان بود که سرقت میکردیم. ما هر سه نفر بچهمحل هستیم و چون من از آنها بزرگتر بودم نقش سرکرده را داشتم.
چه شد که شما برای نخستینبار، چنین نقشه خشنی کشیدید؟
اشتباه کردیم. اگر میدانستیم دستمان به خون آلوده میشود هرگز چنین نقشهای را برای رسیدن به ثروت انتخاب نمیکردیم.