
ضرغامی بگوید چه خبر است

عزتالله ضرغامی، رئیس سابق سازمان صدا و سیما میتواند چهره این روزهای اقتصاد ایران باشد، زیرا تنها اوست که میداند و میتواند فاش سازد پشت پرده قراردادهای اسپانسری بین سازمان صدا و سیما با مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز چه بوده است. او اگرچه دیگر رئیس رسانه ملی نیست، اما مسئولیت شهروندیاش ایجاب میکند نهتنها برای کمک به رسانه حاکمیتی بیاید، بلکه در روزهایی که اکثر اصولگرایان درباره فعالیت مؤسسات غیرمجاز و پدیده سوءاستفاده از رسانه ملی در این سالها سکوت کردهاند، تنها اوست که میتواند و میداند و میبایست صادقانه بگوید چه خبر بوده است. چه اینکه این روزها علی عسگری، رئیس فعلی سازمان صدا و سیما گرفتار یکسری سیاستهای بازرگانی شده که نطفه بسیاری از آنها در دوران ریاست 10ساله ضرغامی بسته شده است. در این روزها که بهاصطلاح سلبریتیهای صدا وسیما به جای شفافسازی در محاکم قضایی، فرصت یافتهاند تا از امکانات رسانه ملی برای دفاع ناقص و مبهم از عملکرد خویش بهره ببرند، بازهم این ضرغامی است که میتواند بگوید چرا امکان دفاع به بسیاری از چهرههای سیاسی مورد اتهام قرار گرفته در برنامههای تلویزیونی داده نشد و شاهبیت این معما را میتوان در اتهام سنگینی دانست که محمود احمدینژاد رئیسجمهور سابق ایران به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور اسبق و رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام وارد کرد و هرگز فرصت دفاع داده نشد و البته توضیح داده نمیشود که چرا رسانه ملی پاسخگو نیست. ورای این ماجرا، محض یادآوری کافی است تا عزتالله ضرغامی فاش بگوید در ذیل نامه 21تیرماه محمود بهمنی، رئیسکل وقت بانک مرکزی خطاب به او چه دستوری داد؟ زیرا بهمنی از او خواسته بود جلوی پخش تبلیغات نهادهای پولی غیرمتشکل و فاقد مجوز از این بانک در رسانه ملی را بگیرد. آقای ضرغامی، دستکم این بار توضیح دهید در ذیل آن نامه چه نوشتید؟ مبادا به جای دستور جلوگیری نوشته باشید: رویت شد؛ بایگانی شود.