• پنج شنبه 1 آذر 1403
  • الْخَمِيس 19 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 21
دو شنبه 21 آبان 1403
کد مطلب : 240153
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/r0z0k
+
-

خوش‌هیکل‌های پلاستیکی

از بازار تولید و فروش مانکن‌های ویترینی و مزونی لباس چه می‌دانید؟

زندگی
خوش‌هیکل‌های پلاستیکی

سحر جعفریان- روزنامه نگار

باورش دشوار است؛ حتی برای «لستر گبا»، مجسمه‌ساز آمریکایی و «مایکل مولر» ،خیاط آلمانی‌ یا حتی برای «پیگمالیون» که پادشاهی مجسمه‌ساز از اساطیر یونان بود. باور اینکه از کنج و دنج کارگاه‌های نه‌چندان بزرگ و صنعتی و از لابه‌لای انواع قالب‌ها و الگوهای فومی، آلومینیومی و سرامیکی که شکلی تهی از نیم‌تنه‌های مردانه و زنانه یا اتصالاتی مانند دست و پا دارند، ورق‌های نازک و رشته‌ای فایبرگلاس به هیبت و هیکل‌های افلاطونی مدرن درآیند و مانکن‌هایی با اندام توخالی ولی محکم و زیبا ساخته شوند؛ مانکن‌هایی آنچنان خواستنی در قد و قواره‌ و خشک‌وسفت‌شده در فیگورهایی خوش‌نما. سبحان که هر روز به وقت لایه‌گذاری الیاف‌های فایبرگلاس داخل قالب‌ها به این فکر می‌کند که چرا هیچ‌گاه نتواسته از شر چند‌کیلوگرم چربی جا‌خوش‌کرده در شکمش خلاص شود و مثل یکی از این مانکن‌ها، اندامی متناسب تا به ابد داشته باشد.

مانکن‌های وردار ورمال‌شده و آنها که انتزاعی‌اند!
صدای فیروز در انتهای کارگاه قدیمی می‌پیچد: «پسر؛ وَردار وَرمالش نکن که... شلاقی باش... حوصله‌کن... یه‌کم هنر کن... با سمبل و سرسری کار کردن، اوستا که نمی‌شی، هیچ... تازه خاطرت هم جمع باشه که با تیپا پرتت می‌کنن بیرون... .» فیروز، سرکارگر سبیل‌تاب‌داده ‌است و آن پسر هم سبحان 17ساله با چند کیلوگرم چربی انباشته در شکم که تازگی، واکس‌زنی و پالیشینگ سطوح قالب‌ها را یاد گرفته تا به بهانه پیشه‌آموزی و دخل و خرج سوا داشتن، دهان آنها  را که مدام می‌پرسند: «چرا درس نمی‌خوانی؟» ببندد! فیروز اما کهنه‌کار است و چند دهه از سروکار داشتنش با انواع قالب و اقسام مانکن از نیم‌تنه‌های مخملی خیاطی یا مزونی تا مانکن‌های پلاستیکی انتزاعی، واقع‌گرایانه، فانتزی، کودک و این آخری‌ها هم مانکن‌هایی با شکم‌های برآمده ویژه فروش رخت و لباس زنان آبستن، می‌گذرد. آنقدر مانکن‌های جورواجور، سر و شکل داده که می‌تواند خاطراتی شنیدنی با موضوع سیر تاریخی مانکن‌سازی شرح دهد؛ مانکن‌هایی که ابتدا نیم‌تنه‌های روزنامه‌ای و بعد هم پارچه‌ای‌های خانگی بودند یا آنها که در بهترین حالت از پلاستیک درجه‌چندم قالب‌گیری می‌شدند و یا مانکن‌های سفارشی‌ساز و یونیک‌های مدرن که حالا قیمت‌شان از یک تا چند میلیون تومان است. از آن روز هم که باربد، نخستین نوه فیروز به دنیا آمده، وقت به‌هم‌زدن مواد برای ژلکوت‌زنی و رزین‌مالی روی سطوح قالب‌هایی که خاص مانکن‌های کودکانه‌اند هم وسواس و دقت بیشتری می‌کند هم زیر لب انگار قربان‌صدقه قد و بالای باربدش می‌رود. کنارش، محمد پامرغی نشسته و تا مانکن خشک شود و او هم دست بجنباند برای صیقل‌کاری با پک‌هایی عمیق، سیگارش را به دود می‌اندازد.

   بیگ‌سایزهای سوررئال
مانکن‌ها‌ به سفارش مشتری‌ها سر از شهرهای مختلف و ویترین‌های متنوع درمی‌آورند اما اغلب‌شان به بورس قدیمی مانکن و رگال‌فروشی تهران راه می‌یابند؛ جایی حوالی میدان حسن‌آباد و فرعی‌های خیابان حافظ. مانکن‌ها در انواع فراوان، کنار هم تلنبار شده‌اند. برخی فروشندگان فضای انبار مغازه‌شان را کوچک یافته و مانکن‌هایشان را حاشیه پیاده‌رو و پای دیوار، جا داده‌اند. مانکن‌های گران‌قیمت تمام چوبی از 4تا 8میلیون تومان، مانکن‌های بیگ‌سایز که اندازه‌شان دست سوررئالیست‌ها را بسته و با توجه به جنس، پایه، کلِگی (استیل، چوب و شیشه) از 3تا 7میلیون تومان عرضه می‌شوند.
پوریا شاید یکی از کم سن و سال‌ترین کارگران راسته مانکن‌فروشی باشد که در جمع‌کردن سفارش مشتریان، چالاک عمل می‌کند؛ خطاب به صاحب مغازه با لهجه‌ای محو می‌پرسد: «آقا... سفارش تبریز فقط 4تا سایز 38مشکی مات زنانه با پایه چوبی بود؟» تا پاسخ مثبت سوالش را می شنود، چند متر از نایلون حبابدار رولی را با کاتری زنگ‌زده می‌برد و می‌پیچاند دور‌و‌بر مانکن‌های سفارش تبریز. می‌داند که بعدش هم نوبت بسته‌بندی مانکن‌های مینیاتوری و رئال (مانکن‌هایی با جزئیات دقیق از اندام انسان) است. زوجی جوان در مغازه‌ای آن‌سوتر، سرگردان لابه‌لای مانکن‌های قد برافراشته می‌گردند: «بیژن‌جان، این چطوره؟ میشه روش آباژور نصب کرد دیگه!» مانکن پیشنهادی زن اما چنگی به دل بیژن نمی‌اندازد: «نه‌ ارتفاعش مناسب فضای ماست و نه مینیماله... خیلی بزک‌دوزک داره... بیخودی هم که گرونه... آخه، 10میلیون تومن؟ به خدا که خرج عطیناست... نظرت چیه دوباره اون سایت دست‌دوم‌فروشی رو نگاه بندازیم؟ اصلا چرا خودمون یکی نسازیم؟! این همه سایت آموزشی مانکن‌سازی هست.» دخل مغازه همسایه حسابی برکت کرده که مشتری سرچراغی‌اش (مدیر یک آموزشگاه خیاطی) بدون چانه‌زدن 20مانکن ویترینی را می‌خرد و می‌برد. احمد کارگر همان مغازه می‌گوید: «معمولا تعداد خرید مشتری‌های این بازار بین 2تا 5مانکن است... ولی خب گاهی هم پیش می‌آید که با مشتری‌هایی که بیشتر از 10یا 15مانکن سفارش می‌دهند، فروش عمده داشته باشیم.»





 

این خبر را به اشتراک بگذارید