• شنبه 8 دی 1403
  • السَّبْت 26 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 28
یکشنبه 13 آبان 1403
کد مطلب : 239328
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Rg3mw
+
-

کوچ‌عشایر درحوالی پایتخت

ایل‌های هداوند و کلکو از مهم‌ترین عشایر جنوب تهران هستند

زندگی
کوچ‌عشایر درحوالی پایتخت

رابعه تیموری-روزنامه نگار

هنوز خستگی فرودآمدن از قله‌های یال توتک و آب‌گرمه و سمند و یال شش‌گوش از تن‌شان در‌نرفته، اما فصل جفت‌گیری و قوچ‌اندازی میش‌های جوان رسیده و اگر از آنها غافل شوند، گله از برکت می‌افتد. دوره گرما را زیر آسمان دشت لار و علف‌چرهای حاشیه جاده تهران- چرمشهر سر کرده‌اند و حالا گله را به روستا می‌آورند تا با ته‌چره زمین‌های گل‌کلم‌کاری و محصول مراتع گیاهان خودروی روستاهای جنوب پایتخت، دوره سرما را طی کنند. با آنکه تمام بهار و تابستان را زیر سیاه چادر و کیلومترها آن‌طرف‌تر از ده‌ لپه‌زنک و کنارگرد و زیوان به پروارکردن   دام مشغول بوده‌اند، حالا هم تا بتوانند مرتعی برای خورد و خوراک دام اجاره کنند، زیر سقف آسمان در چادرهای برزنتی تاب می‌آورند و در همسایگی پایتخت پر‌دود‌و‌دم به رسم ایل و عشیره کوچ‌نشین خود روزگار می‌گذرانند.

کباب الاسیخ و لا ‌پلوی مخصوص
حاج‌علی و ایل و طایفه‌اش از آخرین گله‌داران ایل هداوند بودند که 12-10روز پیش چادرهایشان را از دشت لار جمع کردند و راهی لپه‌زنک شدند. راهشان دراز بوده و تا گله و زار و زندگی‌شان را از لابه‌لای ویلاهای سبز‌شده در گردنه لار و مراتع جاجرود و دهات لواسان بگذرانند و به قله‌های رشته‌کوه البرز در ورودی روستای لپه‌زنک برسند. دیگر برای آنها و گله رمقی باقی نمانده، اما انگار بسیاری از آنها در ده هم نمی‌توانند از آسمان دل بکنند و به بهانه چوپانی گله‌هایشان میان مرتع هم برای زندگی خود و نگهداری احشام چادرهایی جمع‌و‌جور برپا می‌کنند. اگر اهل و عیال حاج‌علی چند روزی را دور از او در خانه بگذرانند، حتما برای ذبح گوسفند و به‌راه‌کردن بساط کباب الاسیخ و لا‌پلوی پر از گوشت بزغاله و سبزی راهی مرتع می‌شوند. در میان زنان هداوند در چیدن و خشک‌کردن تنگس و هوم و دیگر گل و گیاهان خوراکی کمتر کسی به پای زهرا‌خاتون می‌رسد. در دوره ییلاق هم که دست زهراخاتون به سبزی کوهی تازه نمی‌رسد، با پاشیدن مشتی سبزی خشک‌شده روی برنج و گوشت دیگ لای‌پلو، خوراکی تدارک می‌بیند که جوان‌ترهای ایل آن را با پیتزا و لازانیای محبوب پایتخت‌نشینان تاخت نمی‌زنند.



بانوی دامدار نمونه ایل

از چادرهایی که موقع گرما در صفرآباد علم کرده بودند، هنوز تک و توک باقی مانده و با آنکه هوا رو به سردی می‌رود، چند گله را به آغل‌های کنارگرد و زیوان نکوچانده‌اند. صفرآباد خلوت و بی‌هیاهو در حاشیه جاده تهران-چرمشهر نشسته و علف‌چرهای آن تنک و کم‌برکت شده‌اند، ولی هنوز هم ته‌مانده کشت‌و‌کار مراتع و زمین‌های صیفی‌کاری آن آنقدری هست که گله گرسنه نماند. در گوشه‌وکنار صفرآباد از سیاه‌چادرهای سنگین تابیده با موی بز خبری نیست و در دشت‌های آن چادرهای برزنتی علم کرده‌اند که بدون میخ و تیرک هم برقرار می‌مانند. از وقتی خانواده معصومه کلکو چادر‌ها را از صفرآباد جمع کردند و گله را به زیوان بردند چندان نمی‌گذرد. در دامداری‌ای که او در همسایگی خانه ویلایی‌اش برای دوره ییلاق گله روبه‌راه کرده، بساط پرواربندی زمستانه بره‌ها کم و کسری ندارد و یونجه‌های ‌تر و تازه که هر روز هم هزاران تومان وجه رایج مملکت بر ارزش آنها افزوده می‌شود، چاشنی خوش‌خوراکی است که او در کنار ته بساط مراتع به 150رأس گله می‌خوراند. شب‌های زاد و ولد میش‌ها خوش‌ترین روزهای دخترها و پسر جوان معصومه‌بانو است و بعد از دوره پرواربندی زمستانه اگر یکی از بره‌های پرواری به فروش برسد یا به تیغ سلاخی قصاب سپرده شود، اشک چشم آنها تا مدت‌ها خشک نمی‌شود، ولی معصومه‌بانو که از سوی مسئولان در میان ایلیاتی‌های ری به‌عنوان دامدار نمونه برگزیده شده، چندان یقین ندارد که مشکلات فراوان زندگی عشایری فرزندانش را از ادامه مسیر گذشتگان ایل منصرف نکند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید