شهرت از بروجرد تا تهران
اوستامحمود خیاطزاده است و پدر و پسرخالههایش در میان خیاطان بروجرد اسم و رسمی داشتند. او هم از وقتی پسربچهای مدرسهای بوده، برای آنها شاگردی کرده و زمانی که به خدمت سربازی رفته، خیاط رسمیدوز فرماندهان و سربازان همدورهاش شده است. درزیدوز جوان بعد از پایان دوره سربازی به بروجرد برنگشته و به پشتگرمی هنرش آنقدر از دوست و آشنا قرض کرده تا بتواند در همین پلاک162 خیابان بهار که آن زمان ساختمانی کمعمر و نونوار بوده، خیاطخانه راه بیندازد. وقتی هم کار و بارش گرفت، برادرش محمدصادق به کمکش آمد و با هم شاگردانی تربیت کردند که میتوانستند موقع شلوغی خیاطخانه گوشه کار را بگیرند. مدتی بعد هم که آوازه اخلاق خوش اوستای کاربلد به گوشهوکنار طهران رسید، علیآقا، حسینآقا و عباسآقا که هر یک در خیاطخانهای کوچک یا بزرگ مشغول کار بودند، به جمع اوستاکاران کارگاه پیوستند و تا امروز که موی سیاهی به سر و رویشان نمانده، کنار او ماندهاند.