نگاهی به «باغشهر تهران» پیش از روزگار مدرن
مدرنیته جای درختان را تنگ کرد
سمیرا دردشتی:
اگرچه تهران در روزگاری که آقامحمدخان تصمیم به پایتختشدن آن گرفت، هیچ زیرساخت شهری و امکانی برای پایتختی نداشت، شاید مهمترین نکته مثبت این شهر در آن روزگار که کسی به زلزله فکر نمیکرد و کارخانه و اتومبیلی وجود نداشت، هوای فرحبخش، طبیعت جانافزا، باغهای زیبا و جغرافیای مناسب آن بود.
البته برای آقامحمدخان که زندگی خود را در تعقیب و گریز و اسارت گذرانده بود، تهران گذشته از نزدیکی به ایل قاجار در استرآباد، بهترین موقعیت سوقالجیشی را داشت؛ چون کوههایی که امروز مانعی برای جریان هوا در پایتخت آلوده ایران شدهاند، در آن روزگار محافظ شاه قاجار در برابر لشکرکشیهای احتمالی محسوب میشدند.
هوای مناسب شهر، آن را به یک «باغشهر» مبدل کرده بود که در بخشهای زیادی از آن درختهای تناور و بلند غیرمثمر و درختهای بارآور و انبوه میوه، خودنمایی میکرد اما رفتهرفته الزامات پایتختبودن، زیرساختهای جدید و بهویژه ورود مدرنیته، جای درختها را تنگ کرد و برای تامین خواستههای جمعیتی که هر روز رو به فزونی داشت، باغها به خانه و محل کسب تبدیل شد.
باغ ایرانی
باغ در فرهنگ ایرانی سابقهای بسیار کهن دارد که به پیش از ورود اسلام میرسد. به دلیل اهمیت در فرهنگ ایرانی، باغ در متون کهن با برخی از وجوه اساطیری و افسانهها آمیخته شده است.
قدیمیترین باغهای ایران را مربوط به دوره مادها میدانند. نخستین متن مکتوب در مورد باغ ایرانی، مربوط به دوره هخامنشی است؛ شرح گزنفون از باغسازی کورش! همچنین سندی از باغ پاسارگاد بر جای مانده که حکایت از دیرینگی تاریخ باغسازی در ایران دارد. اما آنچه وجه تمایز باغسازی در ایران با دیگر مناطق باستانی جهان به شمار میرود، تداوم این امر و تکمیل عناصر آن در طول تاریخ است؛ بهویژه که با ورود اسلام، بهمرور عناصری از روح اسلامی نیز به فضای این باغها راه پیدا کرد. باغ ایرانی که ترکیبی از طبیعت و ذهن ریاضی در ایران بود، بهزودی به شهر هنر ایرانی نیز راه یافت و در نقشههای فرشهای ایرانی، نقاشیهای مینیاتور و کاشیکاریها از این فضا وام گرفته شد. شرح این باغها بهوفور در منابع ادبی از جمله داستانهای شاهنامه، غزلیات عارفانه و عاشقانه حافظ و سعدی و مدیحهسراییهای ادبی آمده است. در دوره بعد از اسلام، باغ ایرانی در پیوند با بهشت قرار گرفت و وجوهی فرازمینی به آن بخشیده شد.
شهرهای مختلف ایران در هر دوره باغهایی داشتهاند و در کنار دیگر فضاهای شهری، باغسازی نیز یکی از عناصر شهرسازی در شهرهای کهن بوده که از سوی حکومتها مورد توجه قرار داشته است. این امر البته به موقعیت جغرافیایی شهرها و امکان طبیعی ساخت چنین باغهایی نیز مربوط بوده است و در تهران، چنین امکانی بهتمامی فراهم بود.
باغهای تهران در نگاه جغرافیدانان
تقریبا در همه کتابهایی که پیش از قاجار و حتی دوره قاجار در حیطه علم جغرافیا به رشته تحریر درآمدهاند، هرگاه از تهران سخنی به میان آمده، یادی از باغهای این شهر، هوای لطیف آن و محصولات فراوانی که از درختان این شهر به دست میآمده هم شده است.
کتاب« الانساب» به کیفیت انار تهران در سال 555ه.ق اشاره دارد. قاضی عمادالدین ابویحیی در کتاب «عجائبالبلدان» (682ه.ق) تهران را قریهای معظم جزو ایالت ری، دارای باغات زیاد که در آن باغات، اشجار میوهدار غرسشده، معرفی میکند. مشابه همین ذکر در مورد باغات تهران، در حدود قرن هفتم، به قلم زکریای قزوینی در «آثارالبلاد و اخبارالعباد» و همچنین در کتاب «معجمالبلدان» اثر یاقوت حموی آمده است.
چند قرن بعد در قرن یازدهم هجری احمد رازی در کتاب «تذکره هفتاقلیم» در رابطه با تهران مینویسد: «تهران بهواسطه انهار جاریه و کثرت اشجار مثمره و باغات متنزهه، نظیر بهشت است». نویسنده از بلوک شمیران، کن و سولقان بسیار تعریف میکند؛ همچنین یادآور میشود که در این مناطق، میوههای بسیار، بهویژه گلابی و هلو فراوان است.
باغها در نگاه خارجی
سفرنامهنویسان عمدتا کوشیدهاند توصیفاتی دقیق ارائه دهند و از سوی دیگر به جهت نگاه بیرونی که به مسائل دارند، نوشتههای آنها قابل توجه است. بازتاب تصویر باغهای تهران در بسیاری از این آثار، حکایت از وسعت و اهمیت آنها دارد.
یکی از قدیمیترین سفرنامههایی که در آن ذکری از تهران رفته، سفرنامه کلاویخو ـ سفیر اسپانیا در دربار امیر تیمور ـ است. وی در سفرنامه خود به خرمی و سرسبزی تهران اشاره دارد.
منابع بعدی، عمدتا مربوط به دوره صفویه هستند و از جمله پیتر دلاواله ـ جهانگرد ایتالیایی که در زمان شاهعباس به ایران سفر کرده ـ در وصف تهران، از باغهای آن، فراوانی میوه در این شهر، روانی آب جویها و درختان چنار کنار آنها مینویسد و میگوید این درختان در عظمت و تناوری به جایی رسیدهاند که 3-2 نفر برای بغلگرفتن تنه آنها لازم است.
یکی دیگر از سفرنامهنویسانی که در کتاب خود به باغهای تهران پرداخته و بخشی از آن را به توصیف آنها اختصاص داده، یاکوب ادوارد پولاک است. وی اگرچه به کار پزشکی در دربار ناصری اشتغال داشته اما در سفرنامه خود موضوعات متنوعی را در رابطه با زیستاجتماعی مردم ایران و فضاهای شهری، بهخصوص در رابطه با شهر تهران آورده است.
پولاک در گزارش خود از باغهای تهران، علاوه بر پرداختن به ماهیت باغ ایرانی، توضیحات زیادی هم در مورد گیاهانی که در این باغها وجود داشته داده است؛ «باغهای شهر تهران بر حسب مساحی ماژورکرسیس اتریشی، به 144هزار مترمربع بالغ میشود. بزرگترین و انبوهترین باغها در قسمتهای جنوبغربی و شمالشرقی شهر قرار دارد....
هیچ خانهای در تهران پیدا نمیشود که حیاط نداشته باشد و هیچ حیاطی پیدا نمیشود که در آن، باغچهای و درختان بوتهمانندی نباشد. مردم متمول و محتشم سوای این باغچه، باغ نسبتا وسیعتری در داخل شهر دارند.
البته باغچهبندی این باغ دوم کاملا ساده است؛ چند خیابان در آن هست که در دو طرف آن چنار، سپیدار، زبانگنجشک، نارون، توت، درخت ابریشم یا صنوبر و گاهی نیز کاج کاشتهاند.»
نخستین باغهای شهر
بنا بر روایات موجود در منابع، ساکنان نخستین تهران در خانههایی زندگی میکردهاند که زیر زمین قرار داشته و درهای آنها به سبب کثرت درختان، پوشانده شده بوده است.
در دوره صفویه که شهر برای نخستین بار مورد توجه قرار گرفت، صاحب حصار شد و شیوه ساخت خانه در آن تغییر پیدا کرد؛ در نتیجه باغها نیز تا حدودی دگرگون شدند. نخستین باغ تهران که نامی از آن در منابع آمده، «باغ امیدی» است.
این باغ به یکی از شعرای عهد صفوی تعلق داشته که پدرش کدخدای تهران بوده است. همچنین باغ مهم دیگری که در این شهر وجود داشته، «چهارباغ» نام داشته و بانی آن شخص شاهعباس بوده است. البته این باغ پیش از شاهعباس نیز وجود داشته و در دوره او سازماندهی و توسعه داده شده است.
بعدها در جریان آمدورفتهای تاریخی، ارگ سلطنتی یا همان کاخ گلستان در این باغ تأسیس میشود. در سالهای بعد هم بخش زیادی از درختان این باغ را از میان میبرند تا زمین خالی آن به ساخت کاخ دادگستری و کاخ وزارت دارایی اختصاص داده شود.
با این همه در عصر قاجاریه، مانند دیگر فضاهای شهری، باغهای ایرانی نیز رونق گرفتهاند. نخستین باغها در این دوره، در سالهای پادشاهی فتحعلیشاه ساخته شد. باغ هفتحوض در منطقه گلوبندک یکی از نخستین باغهایی بود که در این دوره ساخته شد اما متاسفانه امروزه بقایایی از آن بر جای نمانده است.
همچنین «باغ نگارستان» در شمال میدان بهارستان، در همان زمان ساخته شده است؛ باغی که شاهد آمدورفتها و وقایع تاریخی بسیاری بوده و از مهمترین آنها میتوان به خفهکردن قائممقام فراهانی در حوضخانه این باغ اشاره کرد.
پولاک در رابطه با باغهای دوره قاجار تا زمان ناصری چنین مینویسد: «در خارج شهر نیز باغهای وسیعی وجود دارد که اغلب به شاه تعلق دارد و به خرج دولت احداث شده است مانند باغ لالهزار، نگارستان و قصر قجر[ (این همان باغیاست که بعدها زندان قصر در آن ساخته شد) ] یا مردم به طور خصوصی آنها را ایجاد کردهاند و برحسب سیر عادی حوادث توسط دولت مصادره شده و به تملک آن درآمده است؛ از این قبیل است باغهای نبیخان، نظامیه، داوودیه و ایلخانی. از باغهای خصوصی، باغ خانباباخان سردار ـ تحتالحمایه سابق روسیه ـ که از همه باغهای دیگر وسیعتر، سیرابتر و شادابتر است، شایان ذکر است.
باغ قصر قجر با کاخ زیبا و صفههای سرسبزش که بسیار خوب آبیاری شده و منظره زیبایی دارد، یکی از زیباترین مراکز اطراف شهر تهران است. باغ واقع در کن در 2میلی تهران از نظر مجموعه درختهایش و به همین ترتیب باغ دولتآباد در نزدیکی ویرانههای ری، ممتازند اما این هر دو باغ را برای تهیه الوار درست و حسابی غارت کردهاند».
باغهای دیگری نظیر «محمدیه»، «عباسیه»، «فیشرآباد»، «عشرتآباد»، «عیشآباد»، «حکیمیه»، «حسنآباد»، «سلطنتآباد»، «باغشاه»، «امیریه»، «اقبالالدوله»، «گلستان»، «حاجکاظم»، «خسروخان»،
«شیخموسی»، «معمارباشی»، «معیرالممالک»، «امین»، «سپهدار»، «ظهیرالدوله»، «سفارت انگلیس»، «افسریه» و «باغ فردوس» هم بهمرور در تهران ساماندهی شدند که تنها بقایای محدودی از شماری از این باغها باقی مانده است.
مدرنیته و باغهای فرنگی
سفر ناصرالدینشاه به فرنگ همانگونه که بر دیگر عناصر سنتی در ایران تأثیرگذار بود، باغهای ایرانی را نیز دستخوش تغییر کرد. اگرچه شیوه باغداری ایرانی، از نمونههای ممتاز در جهان به شمار میرود اما شاه در این زمینه نیز ترجیح داد کشور از تحولات فرنگی عقب نماند؛ بنابراین ابتدا باغداران و باغبانان خارجی بهمنظور رسیدگی به باغهای سلطنتی به شیوه غربی به استخدام درآمدند و سپس با تأسیس سفارتخانههای کشورهای اروپایی در باغهای ایرانی، آنها به شیوههای خود به آبادسازی باغها مبادرت کردند و حتی رقابتی به این منظور بین سفارتخانهها ایجاد شد تا اینکه بهمرور مانند دیگر امور، شیوه غربی ساماندهی باغها نیز بر مدل ایرانی پیشی گرفت و حتی نام آن به «پارک» تغییر کرد. در این ترتیب وارداتی، گیاهان با آرایش جدیدی کاشته میشدند و عناصر جدید مانند مجسمه در محوطههای سبز به کار برده میشد.
از نخستین نمونههای این پارکهای جدید میتوان به پارکهای امینالدوله، امینالسلطان و ظلالسلطان اشاره کرد. البته این پارکها برخلاف نمونههای فرنگی تا مدتها بعد محصور بود و جنبه عمومی نداشت و تنها سکونتگاه و محل رفتوآمد اعیان بهحساب میآمد.
تقریبا در همه کتابهایی که پیش از قاجار و حتی دوره قاجار در حیطه علم جغرافیا به رشته تحریر درآمدهاند، هرگاه از تهران سخنی به میان آمده، یادی از باغهای این شهر، هوای لطیف آن و محصولات فراوانی که از درختان این شهر به دست میآمده هم شده است.
منابع:
1) یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک؛ «ایران و ایرانیان»، انتشارات خوارزمی، 1368
2) داریوش شهبازی، برگهایی از تاریخ تهران، نشر ثالث،1390
3) لادن اعتضادی، «دریچهای به باغ ایرانی؛ اهمیت پژوهشهای چندجانبه در باغ ایرانی»، هنر و معماری، 1392
4) حمیدرضا جیحانی، «فرهنگسازی در باغ ایرانی، دگرگونی باغهای تهران در دهه 1300ق»، منظر، 1392