• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 5 دی 1396
کد مطلب : 2376
+
-

چگونه از زلزله در برویم ان‌شاءالله؟

زلزله تهران
چگونه از زلزله در برویم ان‌شاءالله؟

رضا رفیع:

امروز، هفتم زلزله تهران است. هفته پیش، مثل یک چنین روزی، کل پایتخت تا پای تخت لرزید. کلهم اجمعین در رفتیم؛ در هر لباس و مقامی که بودیم. نقل است که پهلوان زنده خوش است.

در رفتن ما یا که من، گویند هر حرف خفن «من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود»

اینکه ملت ـ بلاتشبیه ـ انگار که اسرافیل در صور و شیپورش دمیده باشد، از قبور عمودی خود، از منازل گرم‌ونرم خویش به جماعت بیرون ریختند، نشان از 2واقعیت داشت: اول اینکه زلزله ترس دارد و لامصب شوخی ندارد. متأسفانه زبان آدم حالیش نیست؛ مگر کسی در قد و قواره معجزه هزاره سوم باهاش درگیر گفت‌وگو شود و فی‌المثل ۴۸ساعت بهش مهلت بدهد که دست از لرزیدن و لرزاندن بردارد.

و دوم اینکه ملت به استحکام و تاب‌آوری ساختمان‌های ولو نوساز خود اطمینان نداشتند. از سازنده و پیمانکار ساختمان خود شنیده بودند که مقاوم است اما بس که دروغ شنیده‌اند، نشنیده گرفتند و آن شب عجیب پر از هول و هراس و دلهره، طولانی‌ترین شب سال شهروندان تهرانی شد؛ با اینکه طبق تقویم رسمی کشور، شب بعدش شب یلدا بود. اما عرض کردیم که گسل، حرف حساب حالیش نیست؛ بخواهد تکانی به‌ خودش بدهد، منتظر کسب مجوز از ارشاد یا اماکن نمی‌ماند؛ حتی تقویم را هم ورقی نمی‌زند؛ فلذاست که به قول صائب: از ورق‌گردانی لیل و ناهار اندیشه کن! (با شما هستم. بله، با خود شما که خودت را به کوچه علی‌چپ می‌زنی!)

 داستان تراژیک آن شب تکان‌دهنده، از اینجاش کمیک و فکاهی می‌شود و موجب تلخند که ملت تا برای فرار از آوار زلزله از خانه‌ها به خیابان‌ها ریختند، تازه یادشان آمد که هوای بیرون، شدیداً آلوده و مسموم است؛ خواستند موقتاً راهی شمال کشور شوند، گفتند کوه ریزش کرده و جاده، مسدود است؛ بالاجبار تصمیم گرفتند از کشور خارج شوند؛ دولت اعلام کرد که عوارض خروج از کشور، سه‌چهاربرابر می‌شود. با چشم غیرمسلح هم می‌شد کاسه‌های «چه کنم، چه کنم» را در دست مردم دید. حافظ اگر آن شب در پایتخت بود، با شناختی که از ایشان داریم، حتما می‌فرمود: از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود! (زینهار از این خیابان، وین راه بی‌نهایت!)

در آن شب سرد و سکوت‌شکن، قریب ۵۰۰هزار خودرو خاموش و پارک‌شده، تکلیفشان روشن شد و بر آلودگی هوا افزودند. آلودگی شبانه‌روزی هم رسید! بسیاری از مردم، شب را داخل خودروهای خود به صبح رساندند که مبادا پس‌لرزه‌ای شدیدتر و خانه‌خراب‌کن‌ آید؛ خاتون زلزله به خانه فرود آید و نگارنده نیز خواست به داخل خودرو پناه آورد که نصف‌شبی یادش آمد که خودروی شخصی ندارد. یکی از رفقای ما آژانس گرفته بود و تا صبح داخل ماشین آژانس خوابیده بود!

(سیر من الخود الی الخودرو!)

آن‌قدر شهر شلوغ و بلبشو شد که عده‌ای هم به فکر ماهیگیری از آب آلوده افتادند؛ شایعه کردند که جناب شهردار در کیش به سر می‌برد. تیری در هوا رها کرده بودند بلکه به هدف خورَد که نخورد. معلوم شد که شهردار، 6‌ماه است که به کیش نرفته و اینگونه شد که اول رفع کیش شد و سپس با یک حرکت درست، شایعه‌پردازان همیشه در صحنه، مات شدند. منتها آن عده شایعه‌پرداز این وسط، ثابت کردند که می‌توانند از زلزله و ولوله مردم هم برای نیل به اهداف حزبی و جناحی خود بهره‌مند شوند و بهره حرام، یعنی این!

مخلص کلام اینکه این منبع موثق در تلویزیون اعلام کرد که عوارض چندبرابرشده خروج از کشور را تا اطلاع ثانوی جدی نگیرند، تا زلزله به شوخی‌شوخی از مملکت ما خارج شود و این‌قدر سفرهای استانی نکند و پشت هموطنان عزیز ما را نلرزاند. خدا را خوش نمی‌آید.

خبر خوش: یک عضو شریف شورای تدوین مقررات ملی ساختمان، اعلام کرد که ساختمان‌های تهران، آن‌قدرها هم که می‌گویند، سست و بی‌تاب نیستند که سریعاً با زلزله فروریزند؛ منتها من باب احتیاط، توصیه ما این است که زیر یک میز آهنی قرص و محکم پناه بگیرید و نهایتاً از زیر میز به تاب‌آوری ساختمان اعتماد کنید؛ کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند و کاش همین محکم‌کاری هنگام ساخت‌وساز بود و نه بساز و بنداز!

هر که آمد، عمارتی نو ساخت رفت و منزل به دیگری انداخت!

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :