او شعر را سلاخی نمیکرد
بررسی کارنامه صداپیشگی خسرو شکیبایی در گفتوگو با منوچهر انور و رشید کاکاوند
زهرا رستگار مقدم:
برای من که در زمان اکران «خواهران غریب» کیومرث پوراحمد، دختری 10ساله بودم، صدای شکیبایی، صدای خسته و دورگه پدری بود که برای دخترانش، «قهر نکن تو با من» میخواند؛ صدایی که تا سالها آهنگ صبحها و بیدارشدنهایمان بود. بزرگتر که شدیم صدای دلمان شد و فروغ و سهراب خواند و کمی بعدتر صدای جوانی و عصیانمان در نامههای سیدعلی صالحی. اما چرا صدای خسرو شکیبایی در ذهن همه ما خاطرهای ضبط کرده است؟ محمدرضا اصلانی میگوید شعرخوانیهای شکیبایی دکلماسیون است و وارد حوزه بیان نمیشود. او را مقابل منوچهر انور وقتی حافظ و مولوی میخواند قرار میدهد و به احمد شاملو اشاره میکند که او هم وارد مقوله بیان نمیشود، معنای شعر را بروز نمیدهد و گاه عوض میکند. اصلانی میگوید که دکلماسیون شعرها را یکسانخوانی میکند درحالیکه سپهری را باید متفاوت از حافظ خواند. اما با همه این تفاسیر چه فنی در کلام شکیبایی، او را شنیدنی کرده است؟
منوچهر انور- کارگردان، نویسنده و گوینده- درباره صدای شکیبایی از لفظ «دلنشین» استفاده میکند. انور میگوید: «شاید دلنشین بودن، سادهترین تعریفی باشد که بتوان از دکلمههای شکیبایی ارائه کرد. او از نادر کسانی بود که شنیده میشد و مردم پذیرای صدایش بودند. معمولا مد شده در دکلماسیون، اشعار حافظ و آثار سعدی سلاخی شود. خود شاعران نیز اغلب اشعارشان را بد میخوانند». انور سعی میکند با مثالی ساده این وضعیت را تشریح کند؛ «چراغ فتیلهای را درنظر بگیرید، هر چه فتیله را بالاتر بکشید، چراغ بیشتر دود میکند و روشنایی ندارد و هرچه فتیله پایینتر باشد، روشنایی و نور چراغ بیشتر است. گاهی کسی که شعر را دکلمه میکند باید فتیله صدا را پایین بکشد تا حق معنی ادا شود و شعر سلاخی نشود. خسرو این را فهمیده بود و به طبیعت نزدیکتر میشد و صمیمانه و راحت شعر میخواند. درک این مطلب درباره شعر بعضی شاعران واجب است؛ مثلا حافظ که باید آرام خوانده شود». به زعم انور شعر نیاز به افراط در بیان دراماتیک شعری ندارد. نقلی که رشید کاکاوند- مجری رادیو، تلویزیون و مدرس دانشگاه- نیز به آن معتقد است. کاکاوند میگوید: «شکیبایی از نخستین بازیگرانی است که تواناییاش در صدا مشخص شد و فیلمها را از دوبلاژ نجات داد. او بازیگری بود با صدایی دلنشین که تیپ طبقه روشنفکر را بازی کرد و به این طبقه لحن نمایشی بخشید؛ لحنی که در شعرخوانیهای هامون بسیار معروف و مستمر شد.»
آنهایی را میخواند که دوست داشت
«بهطور کلی دکلمه طرز تکلمی بود که عبدالحسین نوشین رواج داد؛ مردی خوشلحن و سخن که طرفداران بسیاری داشت. شاید همین خوانش او به این لحن در دوبلاژ رسمیت داد؛ اما این تنها منحصر به نوشین ماند چون شاگردان و ادامهدهندگانش نوشینهای کوچکی شدند که لحنشان نیز دیگر دلنشین نبود.» انور با توجه به سالها تحقیق و تفحص درباره خوانش شعر، معتقد است که شکیبایی درک درستی از خوانش شعر دارد؛ درکی که کاکاوند دلیل آن را علاقه شکیبایی به شعر میداند نه حرفه این بازیگر. کاکاوند معتقد است شکیبایی با لحن نمایشی و فنی خود به راوی شخصیت میدهد و در دکلمههایش راوی را بهعنوان فرد، با مخاطب روبهرو میکند؛«کسی شعرها را میخواند که آن را فهمیده است. او هر شعری نمیخواند. تنها آنهایی را خوانده که خوب میشناخته، دوست داشته یا با شاعرانشان دوست بوده است. همین ریزبینی، صدا و لحن او را باورپذیر کرده است. او به دکلمه کردن بهعنوان شغل نگاه نمیکرد. »کاکاوند میگوید: «شکیبایی با توجه به اجرای نمایشی خاصی که داشت و با وجود تفاوت بارزش از دیگران، در شعرخوانی اشتباهاتی داشته که بیشتر آه و حسرت شنونده شعرخوانی را بهدنبال دارد که چرا این بازیگر از راهنمایی و همفکری شعردوستان و ادبیاتدانان بیبهره بوده است».
بهترین اثر خسرو شکیبایی از نگاه هنرمندان