• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
شنبه 30 تیر 1397
کد مطلب : 23700
+
-

مرگ میانسالی روی پرده‌ها

فریدون جیرانی از خسران سینمای ایران در غیبت خسرو می‌گوید

زهرا رستگار مقدم

فریدون جیرانی از آن دست کارگردانانی است که نه‌تنها با شکیبایی همکاری داشته بلکه با او گفت‌وگو کرده و با دیگران درباره او حرف زده است. اما وقتی می‌خواهیم با او صحبت کنیم می‌گوید ناگفته‌ای درباره خسرو باقی نمانده. هرچند در این سال‌ها که او نبوده، خلأهای بسیاری در سینما دهان باز کرده‌اند؛خلأ نداشتن مردی میانسال در تمام فصول.

سینمای ایران در این 10سال و پس از درگذشت شکیبایی، چه روزهایی را سپری کرد؟

پس از مرگ شکیبایی، بازیگری که تیپ، گویش و استعداد این را داشته باشد که بتواند در نقش مردان میانسال بازی کند نداشتیم. سینمای ما همواره از داشتن مرد 40 تا 45ساله‌ای که متعلق به طبقه متوسط جامعه باشد در مضیقه بوده است. شاید در سال‌های بعد شهاب حسینی یا حامد بهداد بتوانند این خلأ را تا حدودی جبران کنند، اما با وجود استعداد حسینی و تیپ بهداد، باز هم شکیبایی استثنا بود. او توانایی این را داشت که پس از بازی در فیلم هامون مهرجویی در فیلمی پلیسی ساخته صباغ‌زاده ظاهر شود یا در« ابلیس» احمدرضا درویش بازی کند. در «کیمیا» نقش مردی جنگ‌زده را ایفا کند و عادلِ «سالاد فصل» شود. او مرد میانسال طبقات مختلف با تیپ و شخصیت‌های گوناگون بود.

سوپراستارهای سال‌های گذشته شاید در سال‌های نه چندان دور این خلأ را جبران کنند.
سال‌هاست از رفتن خسرو حسرت می‌خوریم. بازیگران جوانی هستند که وقت میانسالی دیگر آن تیپ و شخصیت را ندارند و نمی‌توان از آنها در چنین نقش‌هایی استفاده کرد. جاذبه، کاریزما و تیپ شکیبایی، کمبود امروز سینمای ایران است. البته ما در این سینما پرویز پرستویی را با استعدادی فوق‌العاده داریم، اما او نیز کم‌کار است. پرستویی نیز به نوعی با این گزیده‌کاری سینمای ایران را از وجود خود محروم کرده است.

از تجربه همکاری با پرستویی بگویید. چطور بازیگری بود؟

در 2 فیلم سالاد فصل و« ستاره بود» با او همکار بوده‌ام؛ در یکی او نقش لات عاشق پایین‌شهری را بازی کرد که زندان هم رفته بود و در دیگری سرایدار تئاتری قدیمی که در هر دو فیلم به‌شدت از این همکاری راضی بودم. تندیس خانه سینما پس از مرگ شکیبایی برای بازی در این فیلم به او تعلق گرفت. شکیبایی استثنایی بود و ما نتوانستیم جایگزینی برایش در سینما پیدا کنیم.

همانطور که خودتان در گفت‌وگو با کیومرث پوراحمد اشاره کرده بودید و با توجه به اشاره‌های پوریا شکیبایی در گفت‌وگوی این پرونده، حساسیت شکیبایی در فیلم‌های آخرش مثل اتوبوس شب بیشتر شده بود و این حس را در اطرافیانش ایجاد می‌کرد که او هنوز می‌خواهد خود را اثبات کند. این روحیه چرا در شکیبایی تشدید شده بود؟

زمان زیادی طول کشید که شکیبایی حضورش را در سینما اثبات کند. او پیش از هامون باید وارد سینما می‌شد و حضورش را اثبات می‌کرد. اما پیش از آن چندان جدی گرفته نشد. به‌نظرم مهرجویی با استفاده از شکیبایی بزرگ‌ترین خدمت را به سینمای ایران کرد. البته من همیشه به او می‌گفتم سریال تو را ارزان‌قیمت می‌کند. گرچه سریالی که او بازی کرد محبوب بود و بسیار دیده شد. به‌طور کلی تلویزیون و در دسترس بودن بازیگر هر روز یا هر هفته برای تماشاگر، بازیگر را ارزان‌قیمت می‌کند، درحالی‌که در سینما چنین نیست. تماشاگران سینما برای دیدن بازیگر مورد علاقه‌شان باید منتظر بمانند تا فیلمی دیگر از بازیگر محبوب‌شان روی پرده بیاید که زمان کمی نخواهد بود. اما خود خسرو از بازی در این مجموعه تلویزیونی راضی بود.

از شکیبایی به‌عنوان بازیگر دوست‌داشتنی و دلنشین سخن به میان می‌آید، چرا؟ 

شخصیت کاریزماتیک شکیبایی از گویش و صدا تا قد و قامت، نگاه و بازی، محبوب تماشاگر بود. حتی به‌خاطر دارم زمانی که هامون اکران شد، دختر و پسران کوچک هم شخصیت او را در فیلم دوست داشتند. با حضور او سالاد فصل دگرگون شد. همان دوران محمدرضا شریفی‌نیا وقتی فیلمنامه را خواند گفت این نقش سیمرغ دارد. همانطور هم شد. تیپ، فیزیک و گریم او به فیلم حس و حال خاصی داد. بازیگر مقابلش نیز لیلا حاتمی بود که حضور او نیز ناخودآگاه هر فیلمی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. تصور کنید این دو در یک فیلم مقابل هم بازی می‌کردند. هر دو بی‌نظیر بودند و من هر دو آنها را به‌شدت دوست داشتم.

این خبر را به اشتراک بگذارید