بخشش بعضی از افرادی که مرتکب قتل شدهاند فقط به خاطر یک خواب رقم خورده است
خوابهای زندگی
بین خواب و رویا با واقعیت فاصله زیادی وجود دارد، اما گاهی این فاصله آنقدر کم میشود که رویا به واقعیت تبدیل میشود؛ مثل بعضی از خوابها که تعبیر میشود و مسیر زندگی برخی آدمها را تغییر میدهد. نمونه این خوابها گاهی در پروندههای جنایی اتفاق میافتد؛ مثلا فردی مرتکب قتل شده و قرار است قصاص شود، اما خانواده مقتول سر بزنگاه خوابی میبیند و بهدلیل همین خواب از مجازات قاتل صرفنظر میکند. در این گزارش چند روایت از پروندههایی را که با یک خواب، پایان شیرینی داشته و به بخشش منجر شده بازخوانی میکنیم.
پسرم گفت ببخش
تعداد پروندههایی که در آن قاتل بهدلیل یک خواب از مجازات نجات پیدا کرده یکی، دو تا نیست. مدتی قبل جوانی 32ساله در جریان یک نزاع با ضربات چاقو به قتل رسید، اما مادرش به خاطر خوابی که دیده بود، قاتل را بخشید. ماجرا از این قرار بود که این جوان وقتی برای وساطت میان پدرزنش با همسایهها که با هم درگیر شده بودند به محل رسید، بار دیگر درگیری شروع شد، اما بدون آنکه او در ماجرا دخالتی داشته باشد به قتل رسید. هر چند قاتل فرار کرده بود، ولی مدتی بعد دستگیر و در دادگاه به قصاص محکوم شد. خانواده مقتول تا 4سال خواستهشان فقط قصاص بود، اما با نزدیک شدن زمان اجرای حکم، مقتول به خواب مادرش رفت و از او خواست قاتل را ببخشد.
مادر مقتول ماجرا را این طور روایت کرد: یک شب که خیلی ناراحت بودم، موقع خواب از پسرم خواستم به خوابم بیاید و بگوید چه کنم. قبل از آن هر وقت پسرم را در خواب میدیدم فکر میکردم زنده است، اما آن شب خواب عجیبی دیدم. او بستهای را آورده بود و میگفت برای خواهرش است. همانطور که از او دور بودم پرسیدم با قاتل چه کنم؟ او 3بار گفت رها کنید. آنقدر برایم عجیب بود که از خواب پریدم. برای همسرم همان موقع تعریف کردم، اما او باز هم قبول نکرد. سرانجام وقتی برای انجام مراحل پایانی اجرای حکم، به دادسرا رفته و تمام نامهها را امضا کرده بودیم، تصمیم گرفتیم قاتل را ببخشیم. وقتی رضایت دادیم قاضی به ما گفت کار بزرگی میکنید که از حق خودتان میگذرید، اما کاش روز حادثه هم آنها گذشت میکردند و پسرم را با چاقو نمیزدند. ما بخشیدیم و خوب است که همه رحمی داشته باشند.
او را بخشیدم
یکی دیگر از پروندههایی که با دیدن یک خواب، پایان خوشی داشت به درگیری مرگبار 2 جوان در یک باشگاه بدنسازی بر میگردد. این ماجرا چندی قبل در تهران اتفاق افتاد و در جریان آن 2جوان که در باشگاه کار میکردند با یکدیگر درگیر شدند و یکی از آنها جان خود را از دست داد. در جریان این درگیری مرگبار، جوانی که مسئول بوفه باشگاه بود ضربهای به سر همکارش زد و موجب مرگش شد و به این ترتیب دستگیر و در دادگاه محاکمه شد. با وجود ابراز پشیمانی متهم از این درگیری، خانواده مقتول گفتند خواستهشان قصاص است و از آنجا که همه شواهد و مدارک علیه او بود، قضات دادگاه حکم به قصاصاش دادند. مدتی از صدور این حکم گذشته و پرونده برای تصمیمگیری نهایی به دیوان عالی کشور فرستاده شده بود تا اینکه اولیای دم به دادگاه رفتند و گفتند قاتل پسرشان را بخشیدهاند. در چنین شرایطی جوان خطاکار این بار برای رسیدگی به جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه شد. در این جلسه پدر مقتول گفت: مدتی بعد از قتل پسرم یک شب او به خوابم آمد. خواب عجیبی بود. او گفت درگیریاش با متهم ناگهانی و از سر عصبانیت بوده و بهتر است او را ببخشم. من هم وقتی از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم قاتل را ببخشم، اما میخواستم او مدتی در زندان بماند و بداند که خطای سنگینی که انجام داده چه تاوان سنگینی دارد. ما او را بخشیدیم، اما او باید بداند که اگر بار دیگر مرتکب چنین اشتباه بزرگی شود معلوم نیست باز هم بخشیده شود.
وقتی مقتول در خواب قاتل را میبخشد
در خواب و رویا دیدن هر چیزی ممکن است حتی افرادی که فوت شدهاند؛ مثل زنی که در خواب پسرش را که مدتی قبل به قتل رسیده بود دید و دیدن همین خواب کافی بود تا او قاتل را که عروسش بود، ببخشد. روز حادثه مأموران یکی از کلانتریهای ورامین در جریان مرگ مرد جوانی قرار گرفتند. او با ضربات چاقو به قتل رسیده بود و مرد مغازهداری شاهد این جنایت بود. او به مأموران گفت: ساعتی قبل داخل مغازهام نشسته بودم که صدای مشاجره زن و مردی را شنیدم.
از حرفهایشان فهمیدم که دعوای زن و شوهری است؛ برای همین دخالت نکردم، اما ناگهان مرد جوان خونآلود مقابل ویترین مغازهام افتاد و همزمان زن جوان پا به فرار گذاشت.
این زن چند روز بعد خودش را تسلیم کرد و مدتی بعد محاکمه شد. او در اعترافاتش گفت: شوهرم من را به باد کتک میگرفت و حتی با چاقو تهدیدم میکرد. من از او شکایت کردم و چند روز قبل از حادثه با هم به شورای حل اختلاف رفتیم. به او گفتم من را طلاق بدهد، اما او گفت که طلاقم نمیدهد و شناسنامهام را مخفی کرده بود تا نتوانم برای طلاق کاری کنم. روز حادثه با شوهرم تماس گرفتم. میخواستم هر طور شده شناسنامهام را بگیرم اما او عصبانی شد و با چاقو تهدیدم کرد. من هم برای اینکه او را بترسانم با چاقوی ضامن داری که همیشه همراهم بود ضربهای زدم و فرار کردم.
این زن مدتی بعد در دادگاه به قصاص محکوم و همهچیز برای اجرای حکم آماده شد. هر روز که میگذشت زن جوان به چوبه دار نزدیکتر میشد و دیگر امیدی نداشت که اولیای دم او را ببخشند. تا اینکه یک خواب، سرنوشت پرونده را دگرگون کرد. یک روز مادر مقتول به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی رفت و گفت میخواهد به خاطر خوابی که دیده قاتل پسرش را ببخشد. او گفت: پسرم به خوابم آمد و گفت بهتر است که همسرش را ببخشم. او گفت ماه محرم نزدیک است و بهتر است به احترام این ماه قاتل را ببخشم. به این ترتیب با گذشت مادرشوهر از قصاص عروسش، زن جوان از مجازات قصاص نجات پیدا کرد.
پادرمیانی مقتول برای بخشش قاتل
دیدن یک خواب، سرنوشت بسیاری از پروندههای جنایی را تغییر داده است؛ مثل پرونده قتل دختری جوان توسط جوانی عاشقپیشه. این جنایت در منطقه نسیمشهر اتفاق افتاد. آن روز دختر و پسری جوان با یکدیگر درگیر شدند و پسرجوان با چاقو چند ضربه به دختر زد و سپس خودزنی کرد. بررسیها نشان میداد دختر جوان پیش از حضور مأموران و اورژانس جان باخته، اما عامل جنایت هنوز زنده است.
او پس از درمان اولیه، تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من میخواستم با دختر مورد علاقهام ازدواج کنم، اما مقتول نزد او رفته و درباره من چیزهایی گفته بود که باعث شد مینا از ازدواج با من منصرف شود. من هم عصبانی شدم و با چاقو چند ضربه به او زدم و بعد هم خودکشی کردم، اما زنده ماندم.
با اعترافات متهم، او به قصاص محکوم و این حکم قطعی شد. مرد جوان میدانست با قطعی شدن حکم قصاص، فاصله چندانی تا طناب دار ندارد به همین دلیل از خانوادهاش خواست برای جلب رضایت اولیای دم دست بهکار شوند. با وجود تلاشهای اولیه، پدر و مادر مقتول حاضر به گذشت نبودند. درحالیکه زمان زیادی به اجرای حکم باقی نمانده بود، اتفاق غیرمنتظرهای افتاد. پدر مقتول که حتی پول تفاضل دیه را حاضر کرده بود تا هرچه زودتر قاتل دخترش را مجازات کند یکشبه نظرش عوض شد و قاتل را بخشید. او گفت: دخترم فقط 23سال داشت که کشته شد. در این مدت فقط به قصاص قاتل او فکر میکردم تا اینکه چند وقت پیش خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم که میگفت قاتلش را ببخشم. همان شب نوه 12سالهام و همسرم نیز همین خواب را دیده بودند؛ از طرف دیگر همسرم مدتی است که به بیماری سرطان معده مبتلا شده و در بیمارستان بستری است.
آن شب به نیت شفای همسرم تصمیم گرفتیم قاتل دخترم را ببخشیم. بعد از آن بود که اعلام کردیم میخواهیم قاتل را ببخشیم. از تصمیمی که گرفته بودیم راضی بودیم و احساس میکنم با این کار کل خانواده به آرامش رسیدیم.
بخشش 30میلیاردی
قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران سالهاست که نامش با پروندههای قتل گره خورده است. او سالها بازپرس ویژه قتل بود و حالا سالهاست که سرپرست دادسراست. هرچند نام او با دستگیری جنایتکاران گره خورده اما او از سوی دیگر در صلح و سازش و بخشش در پروندههای قتل نیز نقش زیادی دارد و دهها پرونده قتل با پادرمیانی او و همکارانش به صلح و سازش منجر شده است. او هم خاطرات زیادی درباره بخشش در پروندههای قتل دارد. شهریاری میگوید: اولیای دم رویکردهای مختلفی دارند. یادم میآید که اولیای دم پروندهای آمدند و قاطعانه گفتند که تقاضای اجرای حکم قاتل را داریم. من خیلی با آنها صحبت کردم و به آنها گفتم که اگر اجرا کنید نتیجهای ندارد و شما میتوانید پول دریافت کنید و با آن مؤسسه خیریه، مدرسه، ورزشگاه و... بسازید اما خیلی اصرار داشتند و گفتند ما خواهان اجرای حکم هستیم. پای چوبه دار هم که رفتیم خیلی به آنها التماس کردیم و گفتیم این زندانی تغییر کرده و... اما فایدهای نداشت. حتی در فرصتی که برای حرف زدن دو طرف درنظر گرفتیم، قاتل میخواست صحبت کند که پدر مقتول گفت صحبت نکن و یک سیلی بهصورتش زد. بعد از آن گفتیم به شرطی حکم قصاص را اجرا میکنیم که سیلیای که زدی باید جبران شود و شما اول باید درباره سیلی قصاص شوید و بعد قاتل را قصاص کنید. پدر مقتول قبول کرد و گفت حاضرم سیلی بخورم اما قاتل گفت نه نمیزنم. چون من میخواهم قصاص شوم و چه سیلی بزنم چه نزنم برایم فرقی نمیکند. پدر مقتول طناب را گردن قاتل انداخت. گفت کدام میله را بکشم؟ میله اجرای حکم را گرفت و وقتی دید که حقش در دستش است گفت اجرا نمیکنم و قاتل را بخشید. گفتیم چقدر پول میگیرید؟ گفت هیچ. گفتیم پس چرا اینقدر اصرار داشتی؟ گفت: چند هدف داشتم. اول اینکه قاتل تا آخر خط برود و طعم مرگ را بچشد که دیگر خلاف نکند. دوم اینکه میخواستم ببینم سیستم قضایی چقدر حق ما را میدهد.
قاضی شهریاری ادامه میدهد: پروندههای دیگری هم داشتهایم که پدر و مادری از شهری دورافتاده آمدند اما قصاص نکردند و حاضر هم نشدند مبلغی دریافت کنند و حتی اسمی از آنها برده شود. هرچه اصرار کردیم که برای ترویج بخشش مصاحبه کنید آنها قبول نکردند.
او در ادامه میگوید: موردی هم داشتیم که اولیای دم درخواست دریافت 30میلیارد تومان دیه کرده بودند که این مورد را اعلام نکرده بودیم و برای نخستین مرتبه به شما میگویم که چون خانواده قاتل وضعیت مالی خوبی داشتند این مبلغ پرداخت شد و قاتل از قصاص نجات پیدا کرد. و این یکی از عجیبترین پروندههای بخشش بود.
شهریاری ادامه میدهد: صحبت کردن و مواضع اولیای دم خیلی مهم است. یک بار مردی افغان آمد و گفت پسرم مرتکب قتل شده است. اولیای دم را خبر کنید که من با آنها صحبت کنم. اولیای دم مادری همراه با فرزندش بودند. با آنها صحبت کردم و گفتم که شما هموطن هستید. ببخشید. پدر قاتل گفت من 100میلیون تومان بیشتر ندارم. با اولیای دم صحبت کردیم و با کمکهایی که از خیران گرفتیم در همان جلسه بعد از چند ساعت صحبت موفق شدیم. صورتجلسه صلح و سازش را تنظیم کردیم و پرونده با 100میلیون تومان به صلح منجر شد.
دیدن خواب امام رضاع
الهام پوردهقان فراشاه، چند سالی است که مسئول اجرای احکام دادگستری بــندرعــباس است هرچند اووهمکارانش مسئول اجرای احکامهستند اما سال گذشته بهدلیل تلاشهایش برای ایجاد صلح و سازش در پروندههای قتل به بانوی صلح معروف شد. او و همکارانش در ایجاد سازش در دهها پرونده قتل نقش مستقیم دارند و همیشه تا لحظه آخر برای بخشیده شدن محکومان تلاش میکنند. او درباره عجیبترین بخشش میگوید: در یک پرونده قتل تنها ولی دم مادر سالخورده مقتول بود. او برای اجرای حکم قصاص قاتل اصرار داشت. زندانی آخرین ملاقات را انجام داد و به قرنطینه منتقل شد. قرار بود صبح روز بعد حکم قصاص اجرا شود. با مادر مقتول تماس گرفتم و به خانه اش رفتم. آن شب من و یکی از همکارانم به جایی که مادر مقتول بود رفتیم. میدانست که برای رضایت گرفتن رفتهایم. آن شب ما تا حدود ساعت 2بامداد با او صحبت کردیم اما راضی نشد و گفت چند ساعت بعد برای اجرای حکم به زندان میآید. پوردهقان درباره زمان اجرای حکم میگوید: چند ساعت بعد وقتی به زندان رفتیم مطمئن بودم که او آمده تا حکم را اجرا کند و از خواستهاش کوتاه نمیآید. همکارانم همه مقدمات را آماده کردند اما وقتی زن آمد گفت دیشب خواب امام رضا(ع) را دیده که با فرزندش بوده و حالا آمده که رضایتنامه را امضا کند و قاتل را ببخشد. این یکی از عجیبترین پروندهها بود که ما تا لحظه آخر دیگر امیدی برای بخشش نداشتیم اما با عنایت امام رضا(ع) دل این مادر آرام شد و قاتل فرزندش را بخشید.
شما شبیه مادرم هستید
«پسر مقتول آمده بود تا با پرداخت تفاضل دیه حکم قصاص را اجرا کند اما وقتی بهصورت اتفاقی من را در دادسرا دید از اجرای حکم منصرف شد.» مریم کارگر دستجردی یکی از فعالان صلح از این مورد بهعنوان یکی از عجیبترین بخششهایی که تا به حال برایش تلاش کرده یاد میکند. او که تاکنون در صلح و سازش حدود 80پرونده قتل حضور مستقیم داشته و باعث بخشش 80نفر شده درباره این بخشش عجیب و غریب میگوید: روزی برای پیگیری پرونده به دادسرا رفته بودم. کارم را انجام دادم و در راهرو بودم که ناگهان با مرد جوانی چشم در چشم شدم. او گفت مادرش چند سال قبل به قتل رسیده و حالا قرار است قاتلش که مرد جوانی است قصاص شود. چون مقتول زن و قاتل مرد بود او آمده بود تا قبل از اجرای حکم قصاص تفاضل دیه قاتل را پرداخت کند تا حکم اجرا شود.
او گفت که دیدن من برایش یک نشانه است. گفت چند شب قبل خواب مادرش را دیده و در خواب درباره اجرای حکم با هم صحبت کردهاند. او گفت که بعد از دیدن خواب بلاتکلیف بوده و نمیدانسته که باید چه تصمیمی درباره قاتل بگیرد و به همین دلیل از مادرش خواسته که یک نشانه به او نشان دهد تا در اینباره تصمیم بگیرد. او گفت من خیلی شبیه مادرش هستم و همین که مرا در دادسرا و قبل از واریز تفاضل دیه دیده برایش یک نشانه است و حالا با دیدن من تصمیم گرفته که حکم قصاص را اجرا نکند و قاتل را ببخشد. در پروندههای قتل زیادی میانجیگری کردهام تا قاتل بخشیده شود. خیلی وقتها موفق شدم و گاهی هم نتوانستم و حکم اجرا شد اما این مورد برایم یکی از عجیبترین پروندهها بود.
خواب عجیب
در جریان یکی از پروندههای قتل، اولیای دم، تصمیم به بخشش قاتل گرفته بودند، اما هنوز رضایتنامه را امضا نکرده بودند. در این شرایط مادر مقتول از رضایت منصرف شد و گفت که میخواهد حکم را اجرا کند، اما چند شب بعد خواب عجیبی دید؛ طوری که فردای آن روز به دادسرا رفت و رضایتنامه را امضا کرد.
قاتلم را ببخشید
جوانی چند روز پیش از قصاص قاتلش به خواب خالهاش رفت. او به خالهاش گفت به مادرم بگویید من اینجا با بزرگان فامیل مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که باید رضایت بدهیم. از مادرم بخواهید بدون هیچ قید و شرطی قاتل را ببخشد. به این ترتیب قاتل بخشیده شد.
بخشش و قربانیکردن گوسفند
مردی که در یک پرونده قتل ولی دم بود میگوید: زمانی که به ما اعلام شد تاریخ اجرا مشخص شده ما میخواستیم قاتل را قصاص کنیم، اما ناگهان با یک خواب همهچیز تغییر کرد، شب عید قربان نزدیک سحر خواب پدرم را دیدم. او در حال قربانی کردن گوسفندی بود و حالش خیلی خوب بود. به من نگاه کرد و گفت پسرم قاتل مرا ببخش.
بخشش و کمک به یتیمان
دختر جوانی که از خون قاتل پدرش گذشته درباره این بخشش عجیب میگوید: من و برادرم همیشه برای اجرای حکم قصاص عجله داشتیم و میخواستیم قاتل پدرمان اعدام شود ولی چند روز قبل از اعدام شخصی را در خواب دیدم که گفت پول دیه را از قاتل بگیرید و به یتیمان ببخشید. ما هم قاتل را بخشیدیم.