گپوگفتی خودمانی با سرآشپز و اینفلوئنسر معروف اینستاگرام
آشپزی حال دلم را خوب میکند
معصومه مهدیانی
چهره پرانرژی و مهربانش برای بسیاری از بانوان و علاقهمندان به آشپزی آشناست. کسی که در طول 6سال گذشته توانسته از یک بانوی خانهدار به یکی از اینفلوئنسرهای معروف اینستاگرام تبدیل شود و بیش از 257هزار نفر را بهدنبال کردن کارهایش علاقهمند کند. «آذر ماهی صفت» متولد 1341در سهراه آذری تهران است. او که به گفته خودش اصالتا شیرازی است و عاشق غذاهای شیرازی، آشپزی را بعد از 20سال فعالیت در حیطه خیاطی آغاز کرده است. داشتن پسر خوش اشتها نخستین دلیل و انگیزه ماهی صفت برای ورود به حرفه آشپزی بوده است. اما در نهایت تلاش و پشتکار این بانوی خانهدار بوده که او را به یکی از چهرههای موفق این حرفه تبدیل کرده است. پخش 2مستند از زندگی این بانوی فعال در تلویزیون بهانهای شد تا گپوگفتی خودمانی با این چهره معروف اینستاگرام داشته باشیم. ماحصل گفتوگوی ما را در پی میخوانید.
شما بیش از 257هزار دنبالکننده دارید. بسیاری از آنها دوست دارند بدانند که آذر ماهی صفت چگونه فعالیت خود را شروع کرد؟
ماجرای آشپزی و فعالیتم در فضای مجازی بسیار طولانی است. من از نوجوانی به خیاطی علاقه داشتم و تا مدتها نیز بهدنبال این علاقهام رفتم. هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بهعنوان یک آشپز در جامعه مطرح شوم و در برنامههای تلویزیونی آشپزی کنم، چه برسد به اینکه بخواهند از روی زندگی و فعالیتهایم در آشپزخانه مستند تهیه کنند و از تلویزیون پخش کنند. شاید جالب باشد که بدانید داشتن یک پسر خوش اشتها باعث شد که به سمت آشپزی و پخت غذاهای مختلف بروم. همیشه میگویم که پسرم علی انگیزه اولیه و اصلیام برای آشپزی بود.
پس شما قبل از آشپزی، خیاطی میکردید؟
بله علاقه بسیار زیادی به خیاطی داشتم برای همین از جوانی خیاطی را در خانه شروع کردم. از آنجایی که مادربزرگ و عمهام خیاط بودند من نیز در کنار آنها خیاطی را یاد گرفتم و شروع به دوختن لباسهای مختلف برای خودم و اطرافیان کردم. کمکم بهصورت حرفهای این کار را ادامه دادم و از بیرون سفارش میگرفتم، اما در نهایت بهعلت مشکلات بینایی و گرفتگی گردن که در 38سالگی به سراغم آمد، مجبور شدم از این کار دست بکشم.
بعد از این ماجرا به سراغ آشپزی رفتید؟
در تمام مدت مانند همه بانوان دیگر آشپزی میکردم اما اصلا به فکر این نبودم که از این طریق درآمدزایی کنم. بهدنبال ماجرایی که در خانه اتفاق افتاد به فکر یادگیری کامپیوتر افتادم. برای همین برای گذراندن دوره کامپیوتر به جهاد دانشگاهی رفتم. آنجا با بچههای کلاس گروهی داشتیم که هر چند وقت یکبار دور هم جمع میشدیم. 2بار اعضای گروه را به خانهام دعوت کردم و برایشان غذا پختم. در آن گروه 2نفر بودند که همیشه من را مامان آذر صدا میکردند و دستپختم را بسیار دوست داشتند. بعد از دورهمی آنها به من گفتند، کلینیکی که در آن کار میکنند، نیاز به یک آشپز دارد و آنها من را برای این کار معرفی کردهاند. من نیز استقبال کردم و برای نخستین بار در خارج از خانه آشپزی کردن را شروع کردم. بعد از آن نیز یکی از دوستان پسرم که شرکت کوچکی داشت از من خواست تا برایشان غذای خانگی تهیه کنم و هر روز با پیک به آنجا بفرستم. اینگونه بود که از سال 91وارد حرفه آشپزی شدم.
چه شد که وارد فضای مجازی و اینستاگرام شدید؟
همان سال بود که میدیدم دخترم مدام گوشی بهدست است. بسیار تعجب کردم و از او پرسیدم در گوشی چه چیز جالبی وجود دارد که این همه او را سرگرم کرده است. او گفت برنامهای به نام اینستاگرام آمده که مردم عکسهایشان را در آنجا به اشتراک میگذارند. به دخترم گفتم من نیز میخواهم در آنجا صفحهای باز کنم. او خندید و گفت: «ما عکسهای بیرون رفتنها و دسته جمعیهایمان را با دوستان به اشتراک میگذاریم، تو میخواهی چه چیزی را با دیگران به اشتراک بگذاری؟»، من هم گفتم که عکس غذاهایم را میگذارم. همان روز برنامه را نصب کردم و نخستین عکسی که به اشتراک گذاشتم عکس عدس پلو در ظرف یکبار مصرف بود. در توضیحات عکس نیز نوشتم «سفارش آماده تحویل امروز».
چقدر طول کشید تا مردم کارهایتان را ببینند؟
چندماه اول فقط به عشق 10تایی شدن لایکهای عکسهایم بارها و بارها اسم کسانی را که دنبالم میکردند، میشمردم، اما بعد از مدت کوتاهی همهچیز سریع اتفاق افتاد. کمکم تعداد دنبال کنندهها زیاد و زیادتر شد. آن زمان دخترم هزار نفر دنبالکننده داشت و برای من هزار نفر غیرقابل تصور بود. اما طولی نکشید که به هزار و بعد 5هزار و بعد بالاتر رسیدم. دیگر صفحهام آن صفحه ساده یک بانوی خانه دار نبود. صفحههای خارجی را نگاه میکردم و برای عکاسی و تزئین غذاها از آنها الهام میگرفتم. کمکم عکسهایم از آن حالت خامی خارج و حرفهایتر شدند. اما همچنان حرفها و درددلهایم با مردم خودمانی و از روی صداقت بود. از شهریور 92که صفحهام را باز کردم تا دی 94بیش از 75هزار دنبالکننده داشتم.
دلیل دیده شدن صفحه آشپزی شما چه بود؟
واقعا نمیدانم. بدون شک لطف خدا و مردم بود. به جز اینکه صادقانه با مخاطبانم صحبت کنم و از روی عشق و علاقه نکاتی را با آنها در میان بگذارم، کار دیگری نمیکردم.
بسیاری معتقدند که تخصصی بودن صفحه شما و پرهیز از گرفتن تبلیغات گوناگون دلیل این محبوبیت است. نظر خود شما هم همین است؟
همیشه روی موضوع تبلیغات حساس بودهام و تا جایی که امکانش بود نگذاشتم صفحهام با تبلیغهای مختلف پر شود؛ زیرا مردم صفحهام را بهخاطر مطالبی که میگذارم دنبال میکنند نه تبلیغاتی که به دلایل مختلف صفحه را پر میکنند. خاطرم است همان سال 94با خانمی آشنا شدم که یک فرزند اوتیسمی داشت و تنها خواستهاش این بود که بتواند فرزندش را در مهدکودکی بگذارد تا به قول خودش چند ساعت در روز نفس بکشد. آن سال دلم میخواست که به او کمک کنم. برای همین تصمیم گرفتم صفحهام را برای فروش بگذارم. وقتی موضوع را با دخترم درمیان گذاشتم، گفت که به جای این کار تبلیغات بگیرم اما دلم نمیخواست این کار را انجام دهم. در نهایت راضی شدم تا چند تبلیغ متناسب با صفحهام قبول کنم. هرچند که این کارم حرف و حدیث بسیاری بهدنبال داشت و برخی میگفتند از ابتدا هدفتان درآمدزایی بوده اما از آنجایی که نیت قلبیام از این کار را میدانستم، تمام کنایهها را به جان خریدم.
یکی از ویژگیهای صفحه شما این است که هیچ محصولی را بدون اطمینان از کیفیت تبلیغ نمیکنید. درست است؟
چون در برابر اعتماد و اطمینان مردم مسئول هستم. وقتی مردم را به خرید کالای بیکیفیت دعوت کنم، چگونه میتوانم انتظار داشته باشم که آنها مانند قبل کارهایم را دنبال کنند. برای همین است که همیشه اول آن محصول را خودم امتحان میکنم و سپس به مردم معرفی میکنم. یادم میآید یک روز از یک شرکت برنج فروشی با من تماس گرفتند تا در ازای مبلغی محصولاتشان را تبلیغ کنم. گفتم ابتدا یک کیلو برنج برایم بفرستید تا از کیفیت آن مطمئن شوم و سپس تبلیغ کنم. آنها گفتند که یکی از همین برنجهایی را که میپزید به اسم برنج ما بزنید. اما من قبول نکردم. وقتی نمیدانم چه محصولی قرار است دست مردم بدهند، برای چه باید آن را تبلیغ کنم و به اعتماد مردم خیانت کنم؟ بارها و بارها از این دست اتفاقها برایم رخ داد، اما حاضر نشدم اعتمادی را که دنبالکنندههایم به من کردهاند فدای سود شخصی کنم.
برگردیم به بحث آشپزی. نخستین غذایی را که پختید یادتان هست؟
بله! نخستین غذایم را در 14سالگی پختم. یک روز دوستان مدرسهام را به خانه دعوت کرده بودم. آن زمان تازه سالاد فصل مد شده بود. من هم برای آنها سالاد فصل و ماکارونی درست کردم. هنوز نیز دوستانم میگویند که آن سالاد و ماکارونی بهترین غذایی بود که خوردهاند.
شما در برنامههای آشپزی صدا و سیما هم فعالیت دارید. درست است؟
بله! سال 93بود که از شبکه 2تماس گرفتند و از من دعوت کردند تا در برنامه آشپزی عصر خانواده شرکت کنم. چند جلسه اجرای زنده داشتم و در نهایت در یکی از جلسات وقتی که مجری برنامه من را بهعنوان کارشناس آشپزی معرفی کرد، عذاب وجدان گرفتم و دیگر در برنامه شرکت نکردم؛ زیرا من یک خانم خانه دار بودم که با تعریف اطرافیان وارد این راه شده بودم. این اتفاق باعث شد تا برای آموزش حرفهای آشپزی به دانشگاه بروم و دورههای آشپزی بینالملل، آشپزی2و مربیگری آشپزی را طی کنم. بعد از آن فعالیتم را بهعنوان مدرس آشپزی ادامه دادم و بهصورت حرفهای در این حوزه فعالیت کردم.
ماجرای محبوبیت شما در فضای مجازی به تلویزیون نیز کشیده شده. برایمان از 2مستندی بگویید که امسال از زندگی شما در تلویزیون پخش شد.
بهمن سال 96بود که از شبکه جام جم با من تماس گرفتند تا مستندی از زندگیام بهعنوان یک خانم میانسال فعال در فضای مجازی تهیه کنند. بهخصوص راجع به پنجشنبههای خانوادگی ما که بسیاری از مردم به آن علاقهمندند. بهدنبال پخش این مستند در فروردین سالجاری بود که از شبکه افق نیز تماس گرفتند و دومین مستند را برای این شبکه ساختند. بعد از این مستندها بود که بیشتر با فضای رسانه ارتباط برقرار کردم و هماکنون در مجلههایی از قبیل ساناز سانیا، ایدهآل، بهداشت زنان، آشپزی مثبت، دیدبان و.... مطلب مینویسم.
برایمان از لذت آشپزی بگویید. آشپزی حال دلتان را خوب میکند؟
همیشه این موضوع برایم سؤال بود که آیا وقتی آشپزی میکنم، حالم خوب میشود و یا اینکه وقتی حالم خوب است، آشپزی میکنم. همیشه میخواستم جواب این سؤال را بدانم. یک روز اصلا حال دلم خوب نبود. برای همین گفتم یک غذای ساده درست میکنم و بیخیال شدم. وقتی مشغول درست کردن زرشک پلو با مرغ شدم دیدم که کم کم از آن حالت افسردگی خارج شدم. آنجا بود که فهمیدم آشپزی حال دلم را خوب میکند و به من انرژی میدهد. از آن روز به بعد سعی کردم تا بانوان اطرافم را به آشپزی کردن تشویق کنم تا از این طریق حال دلشان خوب شود. شاید این جمله برای بسیاری از بانوان تکراری باشد، اما واقعا درست است. اگر غذایی با عشق و علاقه پخته شود طعم و مزه آن کاملا متفاوت میشود. برای همین بسیار مهم است که با عشق مواداولیه را جمع کنید و آن را تبدیل به غذایی کنید که عشقتان را به دیگران منتقل کند.
شما در کنار آموزش لذت آشپزی به نوعی سبک زندگی را نیز به بانوان دیگر آموزش میدهید. راجع به این موضوع برایمان بگویید.
بله! یکی از اهدافم آموزش این نکته به بانوان است که میتوان در خانه با مواداولیه ساده و ارزان بهترین و مجلسیترین غذاها را پخت. برای اینکه سفره مجلل و زیبایی داشته باشید حتما نیازی به مواداولیه گرانقیمت و غذاهای آنچنانی ندارید بلکه با کمی خلاقیت و هنر میتوانید همان مرغ ساده را نیز به یک غذای مجلسی تبدیل کنید. برخی از مخاطبان در پیامهایشان مدام کنایه میزنند که چگونه در این شرایط بد اقتصادی غذاهای مجلسی در صفحهام میگذارم و یا مرغ بریان و غذاهای گرانقیمت میپزم. بارها و بارها جواب این افراد را دادهام و باز هم میگویم، این هنر و استعداد کدبانوی خانه است که غذایی را مجلسی و گرانقیمت جلوه میدهد نه مواداولیه گران. مگر مرغ و سیبزمینی و مقداری سبزیجات بیش از 15تا 20هزار تومان قیمت دارد؟ همین مواداولیه ساده تبدیل میشود به مرغ بریان لذیذ و دلچسبی که همه از خوردنش لذت میبرند.
غذای محبوب؟
کتلت و صدالبته تمام غذاهای شیرازی.
راحتترین غذا؟
کوفته(البته برخلاف نظر اغلب بانوان جوان).
سختترین غذا؟
کلم پلوی شیرازی.
اینستاگرام؟
اشتراک حسهای خوب زندگی با کسانی که دوستت دارند.
لذت آشپزی؟
ترکیب مزهها، تلفیق رنگها و خلاقیت.
کلم پلو
به سبک آذر بانو
مواد لازم
کلم قمری یا کلم برگ خرد شده: ۱ کیلو گرم
برنج: ۱ کیلوگرم
پیاز: ۲ عدد
سبزی مخصوص کلم پلو (تره، ترخان، ریحان، شوید) خرد شده: ۵۰۰ گرم
روغن: به میزان لازم
نمک و فلفل و زردچوبه: به میزان لازم
آبلیمو: ۲ قاشق
مواد لازم برای تهیه کوفته ریزه:
آرد نخودچی: ۴ قاشق غذاخوری
گوشت چرخ کرده: ۳۰۰ گرم
پیاز: ۱ عدد
روغن: به میزان لازم
نمک و فلفل و زردچوبه: به میزان لازم
در مرحله اول دستور پخت کلم پلو شیرازی، ابتدا برنج را بشویید و به همراه مقداری آب و نمک بهمدت چند ساعت بگذارید خیس بخورد. سپس کلم قمریها را پوست بگیرید و آنها را بهصورت خلالی شکل خرد کنید. سبزیهای تمیز شده مخصوص کلم پلو را خرد کنید. کلمهای خرد شده را با مقداری روغن در تابه مناسبی سرخ کنید و آبلیمو را به کلمها حین سرخ شدن اضافه کنید. سبزیهای خرد شده را هم به کلم اضافه کنید و آنها را تفت دهید. در قابلمهای مناسب مقداری آب و نصف قاشق مرباخوری زردچوبه بریزید و بعد از اینکه آب به دمای جوش رسید، برنج را به آب در حال جوش اضافه و بعد از چند دقیقه برنج را آبکش کنید. سپس ته چین مورد نظر خود را در ته قابلمه بگذارید و برنج را با کلم و سبزی مخلوط کنید و در قابلمه بریزید. در قابلمه را با کمک دمکنی بپوشانید و روی قابلمه قرار دهید و حرارت گاز را ملایم کنید تا برنج دم بکشد. در مرحله بعدی گوشت چرخ کرده را در ظرف مناسبی بریزید و سپس پیاز را روی گوشت با رنده ریز کنید و آرد نخود چی را به همراه فلفل و زردچوبه و نمک به گوشت اضافه کنید. مخلوط گوشت چرخ کرده را به خوبی ورز دهید. سپس مخلوط گوشت چرخ کرده را بهصورت کوفتههای ریزی در آورید. در تابهای مناسب مقداری روغن بریزید و کوفتهها را در روغن سرخ کنید. سپس کوفتههای سرخ شده را در وسط پلو قرار دهید تا همراه با پلو دم بکشند.