پولهایی که پا به «سن» نمیگذارند
چرا تئاتریها در جذب حامی مالی ناموفق بودهاند
فهیمه پناهآذر
روزنامهنگار
اوایل دهه 80، ابوالفضل پورعرب که هنوز بهعنوان سوپراستار سینمای ایران مطرح بود، «خسیس» مولیر را در تالار وحدت روی صحنه آورد؛ نمایشی کلاسیک و کمدی که بعد از 40 اجرا در گیشه شکست خورد، اما از طریق آن برای نخستین بار نام اسپانسر در تئاتر با صدای بلند شنیده شد. جارو کشیدن خدمتکار در یک نمایش کلاسیک با جاروبرقی برند خاص در آن نمایش هر چند برای تماشاگران عادی خندههای بلند را در تالار به همراه داشت، اما برای منتقدان این سؤال را ایجاد کرد که آوردن حامی مالی به تئاتر به چه قیمتی میتواند باشد؟ از همان سالها بود که آوردن اسپانسر به تئاتر چالشی برای تئاتریها شد که براساس خلأها گاه پررنگ میشود و گاهی هم از تب و تاب میافتد.
در آمریکا کارخانه ماشینسازی فورد روزگاری تئاتر آمریکا را حمایت کرد یا تشکیل تئاتر برادوی محصول اسپانسرهای بزرگ بود، اما در ایران طی سالهای اخیر با کاهش تصدیگری دولت بهعنوان تزریقکننده پول و حضور بخش خصوصی در قالب ایجاد تماشاخانههای خصوصی، جای خالی اسپانسر دیده میشود، ولی همین اسپانسر و جذب آن به یکی از مشکلات گروههای نمایشی تبدیل شده و تا به امروز در حوزه نمایش، گروهها نتوانستهاند موفق عمل کنند. جذب اسپانسر در تئاتر امر محالی نیست، اما در روزگاری که تبلیغات و جذب اسپانسر به شکل کاملا علمی حرف اول را در همه عرصهها حتی هنر میزند هنوز کمتر گروهی تئاتری الفبای ابتدایی آن را میداند. گروههای تئاتر که زمانی باید 100درصد از حمایت مادی دولتها استفاده میکردند حالا باید بتوانند از دانش بازاریابی تئاتر و مدیریت تبلیغات استفاده کنند و در این میان برخی کارگردانان معتقدند تا زمانی که در تئاتر ساختار دقیقی تعریف نشود باید بهصورت کجدار و مریز با آن کنار بیاییم.
تعریف درستی از اسپانسر نداریم
مهرداد کورشنیا که این روزها گروه خود را برای اجرای «چهارمین شنبه» آماده میکند، حضور سرمایهگذارانی را که بهعنوان حامی مالی وارد تئاتر میشوند، قبول ندارد. او به همشهری گفت: «اسپانسر باید با خودش امکانات را به تئاتر بیاورد نه اینکه پولی را بیاورد و در نهایت 2برابر آن را به جیب بزند.»
وی راهحلهایی برای جذب اسپانسر هم دارد: «گروهها باید به سمتی بروند که بتوانند با کمک اسپانسر هزینههای کاری خود را کمتر کنند. مثلا گروه نمایشی برای طراحیهای لباس نمایش خود با یک طراح لباس یا شرکت مرتبط با این قضیه وارد مذاکره شود یا برای طراحی دکور داخلی نمایش با شرکتهای وسایل خانگی مذاکره کند. در واقع باید حداقل هزینه اجاره یا خرید مبلمان بر دوش گروه نباشد و در ازای این کار، نام آن برند در تبلیغات نمایش آورده شود. هادی عامل هم به همشهری گفت: «در ایران وقتی کلمه اسپانسر را میشنویم بیشتر به یاد فوتبال میافتیم و در هنرها هم سینما و موسیقی توانستهاند تا حد زیادی در جذب اسپانسر بهمعنای واقعی موفق باشند. اسپانسر مفهومی تخصصی است که در تئاتر هنوز نتوانستهایم به شناخت آن برسیم. وقتی فردی بهصورت حقیقی یا حقوقی در بخش فرهنگی سرمایهگذاری میکند، مالیاتش کم میشود. این موضوع با ساختار و قاعده خود در ورزش و سینما و موسیقی و حتی تجسمی تعریف شده اما تعریف درستی از چگونگی حضور اسپانسر در تئاتر نداریم.»
هنوز اول راهیم
کارگردان «افسانه ببر» به این نکته اشاره کرد که به لحاظ ساختار ما برای حضور اسپانسر در تئاتر بهعنوان حامی مشکل داریم. وی توضیح داد: «قبل از انقلاب سازوکاری برای حضور اسپانسر وجود داشت اما بعداز انقلاب با توجه به وضعیت موجود و تعریفی که در تولید و اجرای تئاتر بود، به فکر اسپانسر نبودیم. در سالهای اخیر خلأ حضور اسپانسر احساس شده است، اما هنوز راهکار و چگونگی حضور را نمیدانیم.»
اکثر گروههای نمایشی معتقدند که تا رسیدن به نقطه ایدهآل فاصله بسیاری وجود دارد؛ راهی که گروههای موسیقی و همچنین تجسمی مدتهاست آن را طی کردهاند. در تمام دنیا بسیاری از نمایشها و حتی جشنوارههای مختلف با کمک حامیان مالی برگزار میشود که خدمتی متقابل است، اما این سؤال مطرح است که چرا اسپانسرها تمایلی به حضور در تئاتر ندارند، آنطور که مشتاق حضور در کنسرتهای موسیقی یا سینما هستند؟
پیدا کردن اسپانسر برای تئاتر سخت است
هادی عامل به عدمتمایل برندها و شرکتهای خصوصی برای حضور در تئاتر بهعنوان حامی مالی اشاره کرد و یادآور شد: «از یک سو در تئاتر برای حضور اسپانسر شاکله مشخصی نداریم و از سوی دیگر اسپانسرها برخلاف موسیقی و سینما کمتر برای حضور در تئاتر تمایل نشان میدهند. یکی از دلایل آن هم کمبود مخاطب تئاتر است. یک سالن 200نفری مگر چقدر میتواند فروش داشته باشد که اسپانسر برای آن تلاش کند.» وی اضافه کرد: «خیلیها میگویند تئاتر ارزش سرمایهگاری ندارد اما این درست نیست. کسانی هم که پول میآورند، با هزاران ترفند ازجمله آوردن سوپراستارها، بالا بردن قیمت بلیت و....سعی دارند خیلی بیشتر از هزینهای که کردهاند، سود کنند. این امر شاید طبیعی باشد، اما در شرایط کنونی به بدنه تئاتر آسیب میزند.»
نقش مدیر تولید و تهیهکننده در تئاتر
طی چند سال گذشته عناوینی چون مدیر تولید و در برخی موارد تهیهکننده در نمایشها دیده میشود؛ عناوینی که شاید بتوانند تئاترها را به لحاظ مالی نجات دهند. کورشنیا به نقش مدیر تولید در تئاتر هم اشاره کرد: «حدود 7 سالی است که اکثر تئاترها مدیر تولید دارند و نقش مدیر تولید از زمانی پررنگ شده که دولت تصدیگری خود را در نقش تهیهکننده در تئاتر کم کرده است. حالا این مدیران تولید باید در جذب اسپانسر به سمت تعریف درست بروند.» هادی عامل هم نقش مدیر تولید را در جذب حامی مالی مهم خواند و گفت: «مدیران تولید و تهیهکنندهها نقشی اساسی در جذب اسپانسر دارند اما نخستین ضعف، مشخص شدن تکلیف حضور اسپانسر در تئاتر است. اگر خانه تئاتر بهعنوان یک صنف بتواند در این زمینه کار کند و اگر گروههای تئاتری به آگاهیهای لازم در این زمینه برسند، میتوانند در مواجهه با اسپانسرها مطالبات خود را داشته باشند.»
وقتی همهچیز توافقی است
ایرج راد که سالها مدیریت خانه تئاتر را عهدهدار بود، حضور تهیهکنندگان در تئاتر را نجاتبخش میداند. این بازیگر به همشهری گفت: «در حوزه نمایش همهچیز براساس توافق انجام میشود. حضور اسپانسر و سرمایهگذار براساس توافق بوده و جنبه حقوقی و قانونی مشخصی ندارد. با این حال حضور تهیهکننده در تئاتر میتواند گره بسیاری از مشکلات را باز کند. وقتی تهیهکننده در گروه نمایشی باشد، با تکتک اعضای گروه قرارداد میبندد و براساس فروش، حقوق عوامل را میپردازد و مابقی هزینهها هم باید براساس میزان فروش باشد اما سرمایهگذار تنها به فکر سود است و توقع دارد هزینهای که میکند برگشت قابل توجهی داشته باشد. وقتی تهیهکننده در گروه نمایشی باشد میتواند اسپانسر پیدا کند و برای جذب حامی مالی شاکلهای درست بهوجود میآید.»
این بازیگر سپس به ایجاد تماشاخانههای خصوصی اشاره میکند و معتقد است: «این تماشاخانهها با اینکه در بخش خصوصی هستند اما براساس چارچوب و ساختار قانونی کار نمیکنند و همهچیز بهصورت توافقی پیش میرود.»
عامل هم عملکرد تماشاخانههای خصوصی را در جذب اسپانسر موفق نمیداند و عنوان میکند: «تماشاخانههای خصوصی براساس الگوی تالارهای دولتی راهاندازی شده و به همین دلیل براساس الگویی که دارند، موفق عمل نمیکنند.»
این قصه همچنان ادامه دارد
قصه جذب اسپانسر با تمام خلأهایی که در این حوزه وجود دارد، همچنان ادامه دارد. بدنه اقتصادی تئاتر نحیفتر از آن است که گروههای نمایشی بدون جذب اسپانسر بتوانند از پس هزینههای تبلیغاتی چون بیلبورد و تبلیغات شهری بربیایند و اگر گاهی تبلیغ تئاتری در سطح شهر دیده میشود به واسطه ارتباطات یا حمایتی است که برخی نهادها انجام میدهند. البته این لطف و حمایتها در سال حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد...