شهر را به مردم بسپاریم
شهرداری تهران بر جلب مشارکت عملی مردم در اداره شهر تأکید میکند اما این کار در عمل بهسادگی ممکن نیست
محمد سرابی | خبرنگار:
شهردار پیشین تهران عقیده دارد «بولدوزر» شهرداری اگر نقاط اتصال صحیح برای جلب مشارکت مردم داشته باشد استارت میخورد و روشن میشود در غیر این صورت گروه بزرگ مدیران و کارکنان باید همچنان برای حرکت دادن، آنرا «هل» بدهند. این سخنان محمدحسن ملکمدنی، شهردار پیشین پایتخت است که بانی طرح جامع تهران و بسیاری از طرحهای علمی شهری بود. روز گذشته سید محمدعلی افشانی، شهردار تهران از معاونان و شهرداران مناطق خواست کارها را به مردم بسپارند و مشارکت مردمی در بخشهای مختلف را عملا در برنامه کاری خود قرار دهند. این رویه پیش از این نیز بارها در شهرداری و شورای شهر تهران مطرح شده بود اما با وجود اینکه مدتها از طرح آن میگذرد هنوز هم نظر و نظارت شهروندان در امور شهر جدی نیست. علی مفاخریان، شهردار منطقه9 در جلسه شورای معاونان و مشاوران شهرداری تهران حین ارائه گزارش عملکرد خود گفت: در خیابان 21متری جی متوجه شدیم که نهالهای تازهکاشتهشده در معبر، در مدت کوتاهی آسیب میبینند و حتی کودی که پای درختان ریخته میشود هم بعد از چند روز ناپدید میشود. ساکنان خیابان هم عقیده داشتند که کاشت درخت و ساماندهی باغچهها مجاور نهر نوعی «دوبارهکاری» است و نتیجهای ندارد. او افزود: تصمیم گرفتیم نگهداری از درختان مجاور املاک را صرفنظر از مسکونی، تجاری یا اداری بودن، به مالکان واگذار کنیم. برای هر درخت پلاک تعیین و برگههایی برای واگذار کردن نگهداری از آن به مالک صادر شد. مفاخریان شرح داد: نخستین نتیجه طرح این بود که متوجه شدیم چهکسی نهالها و کودها را برای باغ شخصی خود برداشت میکند و جلوی این کارگرفته شد. نتیجه دیگر این بود که اکنون شهروندان خود مراقب آبیاری 180درخت واگذارشده و نگهداری از آنها هستند و حس تعلقی که به این دلیل ایجاد شده، آنها را در نگهداری از فضای سبز محدود منطقه همراه شهرداری کرده است. این طرح یک آزمایش محدود در منطقهای که کمبود فضای سبز دارد، محسوب میشود اما میتواند مثالی برای جلب عملی نقش شهروندان در اداره امور شهرها باشد. با این حال سپردن کار به شهروندان چه از طریق شوراهای محلی، چه با استفاده از سازمانهای مردمنهاد و چه با حضور مستقیم افراد علاقهمند، با موانعی همراه است.
جایگاه مشخص و ویژه سمنها
حجت نظری، رئیس ستاد توانافزایی و حمایت از سازمانهای مردمنهاد
در سالهای اخیر بهدلیل برخی قوانین و مقررات خیلی نتوانستیم با قدرت لازم فضا را برای فعالیت سازمانهای مردمنهاد فراهم کنیم، سمنها در بسیاری از کشورهای توسعهیافته جایگاه قانونی مشخص در حکومتهای محلی (شهرداریهای و پارلمانهای شهری) دارند اما ما نه در ابعاد محلی و نه در ابعاد ملی قوانین لازم را مهیا نکردهایم. آنچه که لازم است تا تشکلهای غیردولتی بتوانند امور خود را پیش ببرند برخلاف آنچه تصور میشود امور مالی نیست. اگر فضا را فراهم کنیم که بتوانند به ماموریتهایی که دارند برسند جایگاه آنها را «مشخص» کردهایم. در مراحل بعدی باید به آنها جایگاه «ویژه» هم داد. ما الان سمنهایی داریم که در حوزه آسیبهای اجتماعی فعالیت میکنند. یعنی مردم خودشان به آنها کمک مالی میکنند اما مکرر میبینیم وقتی میخواهند فعالیت کنند گاهی نمیتوانند با نیروی انتظامی یا بهزیستی هماهنگ شوند. الان اگر بخواهید یک سمن تشکیل دهید حتی قبل از اینکه کاری انجام شود باید مراحل ثبت را اول در وزارت کشور بعد در ثبت شرکتها طی کنید که چندینماه طول میکشد.با توجه به گستردگی شهر تهران باید کانونهای اجتماعمحور CBO را تقویت کنیم که هنوز حتی به اندازه سمن (NGO) تعریف نشده است. البته ممکن است مقاومتهایی وجود داشته باشد و کسانی تصور کنند که این سازمانها مهارت و اطلاعات کافی ندارند. در این مورد باید با اغماض برخورد کرد.
مشارکت در نمونه کوچک
محمدحسن ملکمدنی، شهردار پیشین پایتخت
نقطه اتصال لازم برای ارتباط شهرداری و نیروهای اجتماعی وجود ندارد و ساختار شهرداری هم به اندازه کافی مشارکتپذیر نیست. تا این ساختار درست نشود نمیتوان به نتیجه جلب مشارکت امیدوار بود. برای اصلاح این امر باید نمونه مشارکت عمومی در اندازه کوچکی اجرا شود و بعد با رفع نواقص در بقیه بخشهای شهرداری به اجرا دربیاید. وقتی این نمونه را به مردم نشان دهند و نتایج آن بازگو شود، میتوان مشارکتها را جلب کرد. کشورهای دیگر این کار را انجام دادهاند و نتیجه گرفتهاند. اما در پاسخ به این سؤال که کدام بخش شهرداری برای آغاز آزمایشی «سپردن کارها به مردم» مناسبتر است، باید گفت هیچ قسمت شهرداری انعطاف کافی برای این کار را ندارد.
اراده سیاسی لازم است
سیامک مقدم ، نماینده برنامه اسکان بشر ملل متحد در ایران
نهادها و زیرساختهای لازم برای سپردن امور به شهروندان تا حدی فراهم است. شورای شهر را داریم، شورایاریها را داریم، سازمان نوسازی را داریم و همینطور سازمانها و بخشهای مختلفی که همه در این زمینه مسئولیتهایی دارند. اما باید اراده سیاسی لازم وجود داشته باشد که برای آن هم نیازمند 2عنصر اصلی «شفافیت» و «پاسخگویی» هستیم. در کشورهای توسعهیافته اروپای غربی، آمریکا، ژاپن و... شیوه مدیریت شهرها از پایین به بالاست. مدیریت از شوراهای محلات شروع میشود و همینطور بالاتر میرود تا به شوراهای شهر میرسد. در این مسیر نهادهایی مانند اصناف هم وارد آن میشوند. از طرف دیگر شهرداریها از فروش «تراکم» یا موارد مانند آن درآمد دارند و باید هزینههای خود را از عوارض تأمین کنند. در اروپا عوارض شهری موارد کمتری دارد اما در آمریکا به 3بخش اصلی تقسیم میشود؛ عوارض ملی که به خزانه کشوری واریز میشود، عوارضی که به ایالت داده میشود و عوارض شهری که در پارلمانهای شهری تصویب میشود. مردم هم بهدلیل اینکه عوارض میدهند، از شهرداری طلب میکنند. یک مشکل دیگر هم زمانی است که تصور از مشارکت محدود به «نظرخواهی» باشد، درحالیکه این تنها بخش اول مشارکت است. تصمیمگیری، اجرا و پایش بخشهای بعدی مشارکت مردمی است. این همان شیوه مدیریت پایین به بالا در شهرهاست.
مسیر مشارکت، بلندمدت است
حجت میرزایی، معاون برنامهریزی، توسعه شهری و امور شورای شهرداری تهران
برنامهریزی تجلی هدفمندی و عقلانیت یکجامعه، سازمان و بنگاه اقتصادی است. کارکرد اصلی و مهم برنامهریزی اولویتبندی میان اهداف بر مبنای محدودیت منابع مالی، انسانی، فیزیکی و زمان است. بهطور طبیعی هرقدر محدودیت بیشتر باشد، ضرورت و نیاز به برنامه جدیتر و مهمتر میشود. در زمان فراوانی منابع نیز تخصیص بینمنطقهای، بینگروهی و بینزمانی و مدیریت بلندمدت منابع اهمیت مییابد. در این بین شهرداری تهران امروز از داشتن برنامه در هر سه افق بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت ناگزیر است. در برنامه بلندمدت نیازمند یک راهبرد برای تبدیل به یکسازمان غیرانتفاعی اجتماعی و توسعهای با قابلیت تأثیرگذاری و با اتکا بر منابع اطمینانبخش و در تعامل جدی با شهروندان است. از اینرو ایجاد رژیم مالی بلندمدت یعنی برنامه بلندمدیریت داراییها و بدهیها و نیز یکبرنامه اصلاح سیستم و ساختار برای انجام اصلاحات بنیادین در ساختار سازمانی، ماموریتهای در حال اجرا، رویهها، روشها و شیوههای انجام کار و در واقع بازنگری در آنچه باید انجام دهد، روش انجام و نتایج قابل اتکا بر برنامه بلندمدت شهرداری ضروری است. این یک مسیر بلندمدت است. شهرداریها در 3دهه گذشته یکی از مشارکتکنندگان و همکاران اصلی خود یعنی مردم اعم از خانوارها و بنگاهها و نهادهای مدنی را از دست دادهاند. شاید شیوه تأمین مالی یا مالیه مبتنی بر ساختوساز علت اصلی فروپاشی سازمان اجتماعی و مشارکت مردمی و نیز تبدیل شهرداری به یک کارفرمایی بزرگ، یک بنگاهدار بزرگ و یکسازمان بزرگ و پیچیده با تراکم غیرمتعارف نیروی انسانی و همچنین تعهدات بسیار پردامنه و متنوع شده است. حال گام مهم، شناسایی وظایف و تصدیهای قابل واگذاری به بخش خصوصی، نهادهای مردممحور و سمنهاست. شناسایی روشهای انجام امور با مشارکت مردم، چه بهصورت قراردادهای انتفاعی و چه فعالیتهای مشارکتی غیرانتفاعی در این گام انجام میشود. هر دو این موارد در کنار برخی اصلاحات مهم دیگر همچون شفـافیتبخشی، مدیریت هزینهها و اصلاح فرایندهای خدماترسانی، اصلاحات مهمی است که در برنامه سوم5 ساله توسعه شهر تهران مورد توجه قرار گرفته است.