• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
شنبه 17 شهریور 1403
کد مطلب : 234344
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/g5g5Y
+
-

قلعه در محاق

امیر در فولادشهر، یکی از بدترین روزهایش در تیم ملی را پشت سر گذاشت و با حقایق تلخی مواجه شد

قلعه در محاق

بهروز رسایلی

تیم ملی ایران اگرچه گام اول را در مرحله انتخابی جام‌جهانی با پیروزی برداشت اما برتری مقابل قرقیزستان خیلی سخت‌تر از حد تصور به‌دست آمد. در روزی که به‌نظر می‌رسید تیم ملی تاکتیک روشنی ندارد و تنها به شوت‌های از راه دور متکی است، یکی از همین ضربه‌ها که توسط امید نورافکن زده شد، با دخالت چمن خراب ورزشگاه، اشتباه دروازه‌بان حریف و نهایتا استفاده مهدی طارمی از ریباند به گل تبدیل شد تا ایران 3امتیاز را در خانه نگه دارد. با این حال، روشن بود که چنین عملکردی نمی‌تواند رضایت مخاطبان را به همراه بیاورد؛ مخصوصا که قرقیزستان هم چند فرصت خوب گلزنی ایجاد کرد و چیزی نمانده بود یک تساوی تلخ به میزبان تحمیل کند. کیفیت کار ایران در این دیدار و نیز برخی حواشی رخ‌داده، دست‌به‌دست هم داد تا شاید امیر قلعه‌نویی یکی از سخت‌ترین روزهای کارش را از زمان بازگشت به تیم ملی تجربه کند.

  یک روند حرکتی بد
مسئله فقط این یک بازی نیست که اگر بود، می‌شد آن را پای روز سختی که بقیه بزرگان قاره (غیر از ژاپن) تجربه کردند، گذاشت. داستان این است که روند حرکتی تیم ملی چندان مطلوب به‌نظر نمی‌رسد. شاگردان امیر قلعه‌نویی در 2بازی اخیر خود مقابل ازبکستان و قرقیزستان که هر دو هم در ایران برگزار شد تنها یک گل به ثمر رساندند و غیر از آن، شکل تاکتیکی چندان روشن و دلگرم‌کننده‌ای هم نداشتند. پیش از این هم ایران یک برتری متزلزل 4- 2 مقابل هنگ‌کنگ داشت و یک برد شکننده یک بر صفر را هم در بازی با ترکمنستان تجربه کرد. مجموعه اینها نشان می‌دهد ما با یک سیر حرکتی نه‌چندان قابل‌قبول طرفیم. تیم ملی در حال رشد‌کردن نیست. یک یا 2بازی بد و بی‌برنامه از هر تیمی در جهان پذیرفتنی است اما اغلب نمایش‌های تیم ملی ایران در سال1403 طوری بوده که از منتقدان نمره قبولی نگرفته است.

  مسئله فقط صعود نیست
بر‌خلاف اصراری که خود کادرفنی تیم ملی و بازیکنان دارند و می‌خواهند نشان بدهند صعود به مرحله نهایی جام‌جهانی همچنان دستاورد بزرگی به شمار می‌رود، مطلقا اینطور نیست. در یک جام‌جهانی 48تیمی با سهمیه 8.5تیمی برای آسیا، اصلا حرف‌زدن از صعود برای تیمی مثل ایران خنده‌دار است. طبیعتا ما در مسابقات2026 حاضر خواهیم بود. پس بحث اصلی از الان بر سر کیفیتی است که تیم ملی در آن تورنمنت و نیز جام‌ملت‌های آسیا2027 ارائه خواهد داد. حقیقتا چند درصد مردم و کارشناسان امیدوارند این تیم با این سر و شکل و با همین کادرفنی، شگفتی‌ساز جام‌جهانی بعدی باشد؟ یک تیم منظم مثل ازبکستان در تاشکند یک ‌نیمه جهنمی برای ایران ساخت و یک تیم آماتور مثل قرقیزستان هم بارها تا آستانه فتح دروازه علیرضا بیرانوند پیش رفت؛ سؤال این است که تیم‌های منسجم‌تر حاضر در جام‌جهانی با ما چه خواهند کرد؟

همین مردم را می‌گفتید؟
در نهایت باید به شعارهای تندی اشاره کرد که در خلال این بازی و نیز پس از پایان مسابقه علیه کادرفنی سر داده شد. امیر قلعه‌نویی در نیمه‌دوم این دیدار برای نخستین‌بار شعار «حیاکن، رهاکن» شنید. طبیعتا حرکت این گروه از هواداران، آن‌هم در نخستین بازی انتخابی جام‌جهانی قابل تأیید نیست اما یادآور این نکته است که سرمربی تیم ملی حتی حضور 10 تا 20هزار نفری تماشاگران در ورزشگاه آزادی برای تماشای بازی با ترکمنستان در نوروز1403 را هم سند مقبولیت خودش و تیمش بین افکار عمومی می‌دانست! حالا اما روشن شده همه مردم، لزوما موافق امیرخان نیستند و از این سبک بازی رضایت ندارند. امیدواریم ژنرال حرفی از خط‌دادن و خط‌گرفتن و اینطور چیزها نزند، چون کمتر کسی از قبل می‌توانست حدس بزند بازی با قرقیزستان این همه پیچیده می‌شود که تازه بر این اساس بخواهد روی سکوهای ورزشگاهی مثل فولادشهر برنامه‌ریزی کند! واقعیت نگاه بخشی از مردم به تیم ملی همین است که دیدید، نه آنچه از زبان دستیاران و مشاوران خود می‌شنوید...

یک بام و دو هوای آقای کاپیتان
شاگرد وفادار قلعه‌نویی، چرا زیر پای اسکوچیچ را خالی کرد؟

شاید آن لحظه که اواخر مسابقه ایران و قرقیزستان، مهدی طارمی خودش را لب خط رساند و سر امیر قلعه‌نویی را بوسید تا به‌خاطر شعارهای اعتراضی ورزشگاه به نوعی از او دلجویی کرده باشد، نماد و سمبل نوع رابطه این بازیکن با سرمربی فعلی تیم ملی به شمار بیاید. از زمان حضور قلعه‌نویی روی نیمکت تیم ملی، طارمی بیشترین حمایت‌ها را از او داشته و در نشست‌های خبری هم ذکر امیرخان، امیرخان از زبانش نمی‌افتاده است. خب این شاید در شرایط عادی موضوع چندان عجیبی نباشد. بالاخره اعتقاد و علاقه یک بازیکن به سرمربی‌اش است که شاید فقط کمی اسیر اغراق و زیاده‌روی شده باشد. داستان طارمی اما جایی به مشکل می‌خورد که او چنین رابطه‌ای را با سرمربی پیشین تیم ملی نداشت؛ با دراگان اسکوچیچ.
موضوع آنقدر کهنه نشده که نیازی به بازگویی داشته باشد. سرمربی کروات تیم ملی در انتخابی جام‌جهانی پی‌در‌پی همه را می‌برد اما به‌شکلی غیرمنصفانه تحت فشار و حملات رسانه‌ای قرار داشت. او در آن زمان هزار برابر بیشتر از امروز قلعه‌نویی نیاز به حمایت بازیکنانش داشت اما طارمی و دوستان نزدیکش نه‌تنها چنین نکردند، بلکه مسیری کاملا متفاوت را پیمودند. آش به‌قدری شور بود که حتی وقتی چند بازیکن مثل سردار آزمون و... هم یک استوری حمایتی ناقابل از اسکوچیچ می‌گذاشتند، طارمی و دوستان بلافاصله اعلام برائت می‌کردند که‌ «ما با اینها نیستیم!» شخص طارمی اما برای سرنگون‌کردن اسکو سنگ تمام گذاشت. او علیه سرمربی وقت تیم ملی توییت تند و انتقادی زد، از لیست خط خورد و 2بازی محروم شد، وقتی هم برگشت، در یک مصاحبه بلند تصویری، آخرین ضربه‌ها را به میز و صندلی اسکو زد؛ آن هم درست پیش از مرحله نهایی جام‌جهانی که حضور در آن، حق دراگان بود. اگر آن مدل رفتار طارمی با اسکوچیچ را ندیده بودیم، گمان می‌کردیم او یک بازیکن مطیع و وفادار به مربیان است اما افسوس که یک بام و دو هوای استاد بدجوری توی ذوق می‌زند!

 

این خبر را به اشتراک بگذارید