• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
دو شنبه 5 شهریور 1403
کد مطلب : 233609
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/r034B
+
-

از این ستون به آن ستون

از این ستون به آن ستون

کتاب «از این ستون به آن ستون» اثر محمدرضا وحیدزاده، خرده‌روایاتی از سفر پیاده‌روی اربعین است که از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. نویسنده در این کتاب حاصل تجربیات شیرینش از سفر به کربلا و پیاده‌روی اربعین را نوشته و با نقل‌شان در قالب روایت آنها را با مخاطبان خود سهیم شده است. مخاطب در این کتاب همراه و پابه‌پای نویسنده می‌شود تا حلاوت و شیرینی این سفر پرفیض را با او بچشد و شکوه را به تماشا بنشیند. نویسنده گاه در مقام خادم است و گاه میهمان و گاه مسئول کاروان و... صحنه‌ها را از چند منظر روایت می‌کند. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «ساعت نزدیک به 11شب بود و جمعیت در پایانه موج می‌زد. هرچه می‌گشتیم، بیشتر ناامید می‌شدیم. هیچ اتوبوسی برای نجف جای خالی نداشت. دست‌آخر یکی از راننده‌ها پیشنهاد کرد امشب را به بدره برویم و صبح به سمت نجف حرکت کنیم. انتخاب دیگری نداشتیم. از دو، سه نفر از راننده‌های عراقی سراغ بدره را گرفتیم. در حال پرس‌وجو بودیم که دیدم یکی از بچه‌ها دارد با راننده‌ای بحث می‌کند. گویا حاضر شده بود ما را به بدره ببرد اما سر قیمت به توافق نمی‌رسیدند. راننده به‌شدت هیجان‌زده بود و پیوسته اصرار می‌کرد. به دوستم گفتم: «اختلاف‌تون سر چقدره؟» گفت: «نمی‌دونم؛ اما من بیشتر از این مبلغ نمی‌دم.» خواستم با راننده چانه بزنم‌که دیدم اصلا چیز دیگری می‌گوید. می‌گفت: «من شما را رایگان می‌برم بدره! آنجا هم تا صبح مهمان ما باشید.» لحظاتی حیران به هم نگاه کردیم و بعد بی‌معطلی پریدیم عقب تویوتا...»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید