آدمهای خوشبخت
پدیده جهانی اربعین، حالا همه دنیا را متحیر کرده است
فاطمه عباسی
«هر که میخواهد برود.» این را امام مدام میگفت؛ با صدای بلند هم میگفت.میخواست هر که میخواهد بماند، با آگاهی و انتخاب بماند؛ میخواست فقط خالصها بمانند. کار درستها بمانند. برای همین بود که خودش هم سراغ بقیه آن کاردرستهایی که جامانده بودند رفت. یکی یکی صدایشان زد، خبرشان کرد که بیایند تا در این بزرگترین حماسه تاریخ، جایشان خالی نباشد. خیلیها تصورشان این است که 72یار عاشورایی امام حسین (ع) از اول تا آخر همراه امام بودند، اما ماجرا اصلا اینطوری نبوده است. از اول تا آخر سفر، امام(ع) سراغ خیلیها رفت که بیایند، بعضیها میآمدند و بیشتریها -حتی قبل از اینکه ماجرای خیانت و بیوفایی کوفیان معلوم شود - عذر و بهانه میآوردند. آنها تراژدی را حدس زده بودند. بهانههایی آوردند که وجدان خودشان را راضی کنند: من زن و بچه دارم (گفته مالک بن نصر ارحبی)، کار و مسئولیت دارم (گفته طرماح)، من اهل سیاست نیستم(گفته عبدالله بن عمر)، وظیفه شرعی دیگری دارم (گفته عمروبن قیس)، شما که پیروز نمیشوید، من چرا همراهتان باشم؟ (گفته ضحاک مشرقی)، میترسم (یزید بن مسعود نهشلی)، آمادگی روحیاش را ندارم ولی کمک مالی میکنم (گفته عبیدالله بن حر جعفی) و...اما آنها که بله گفتند و رفتند، آنهایی که از بند سلسله دلایل، خودشان را خلاص کردند، آنها آدمهای خوشبختی بودند که فهمیدند کی باید کدام طرف بروند. اربعین فرصت دوباره ای است برای فکر کردن به واقعه عاشورا و به شهادت رسیدن امام حسین(ع) و آنهایی که او را همراهی کردند.