گواردیولاهای ایرانی در استادیوم آزادی
50هزار تومان نسیه برای 90+180 دقیقه دویدن
رابعه تیموری- روزنامه نگار
امیرمهدی در آرزوی روزی است که مانند پپ گواردیولا یک بازیکن و مربی بزرگ شود و همه دنیا نقش او در قهرمانی منچسترسیتی و بایرن مونیخ را ببینند؛ اما او هنوز همان گواردیولای نوجوانی است که در گوشهوکنار مستطیل سبز، درحالیکه از مسیر توپ گرد چشم برنمیدارد، بهدنبال فرصتی است که پیراهن ستارههای ایرانی را از آنها هدیه بگیرد. تماشاچیانی که روی سکوهای استادیوم آزادی یا پای گیرندههای تلویزیونی با لذت و هیجان هنرنمایی 11بازیکن زمین را تماشا میکنند، نمیدانند اگر امیرمهدی و همکارانش فقط یک لحظه از توپهای بازیگوش غافل شوند و آنها را دیرتر به زمین برگردانند، ممکن است بازی از نفس بیفتد. شاید هم یک موقعیت گل از دست برود. فوتبال تغییر کند. امیرمهدی یکی از 25توپجمعکن و امدادگر استادیوم آزادی است که فقط خانواده و اطرافیانشان آنها را میشناسند و میدانند که به عشق فوتبال چه سختیهایی را به جان میخرند.
هواداری ممنوع
کنار زمین باید همه تعصب و هواداریشان را بهکلی کنار بگذارند و با سوت داور تند و سریع توپ را به بازیکنی برسانند که قرار است بازی را از سر بگیرد، حتی اگر آن بازیکن پیراهن تیمی را به تن کرده باشد که چشم دیدنش را نداشته باشند و با این درستکاری و وجدان کاری آنها، تیم محبوبشان بازنده به رختکن برود! اما وسط 2نیمه که در اتاقک گوشه رختکن جمع میشوند، میتوانند یک دل سیر با هم کری بخوانند و تلافی لحظاتی را که کنار زمین بهسختی سکوت کردهاند، خوب درآورند؛ البته وحید همه را حریف است و علیآقای «آبیته» هم که از پس زبان تندوتیز او برمیآید، از میدانداری پسر استقلالی گروهش ناراضی نیست. وحید از قدیمیترین بروبچههای گروه علیآقا است و نزد همسر نهچندان فوتبالیاش وانمود میکند که در هر بازی بابت توپجمعکنی 500هزار تومان پول نقد نصیبش میشود تا مجبور نشود کنار پسر 4سالهاش در حال تخمهشکستن و با کنترل استرس و هیجانش از تلویزیون مسابقات فوتبال را تماشا کند! وحید برای ستارهشدن در دنیای توپ گرد تا عضویت در باشگاه استقلال اهواز هم پیش رفت و وقتی دلبستگی خانواده به او مانع رفتنش به اهواز شد، تصمیم گرفت توپجمعکن شود تا با ستارهها حشرونشر بیشتری داشته باشد.
مطابق قانون
امیرحسین مطیع عضو قانونمدار تیم علیآقاست و در بازیهای تیم ملی یا دربی سرخها و آبیها آنقدر در انتقال مصدومان 2تیم به خارج از زمین، حرفهای و بیمعطلی کار میکند که حتی همکارانش هم باور نمیکنند در این لحظات هم دل آقای امدادگر برای نتیجه تیمهای خودی مثل سیروسرکه میجوشد. امیرحسین وقتی به جمع پسرهای علیآقا پیوست، دانشآموزی نوجوان بود و حالا 31سال از عمرش گذشته است. حسن غنی بانکی تاجر دستبهجیب توپجمعکنهاست و برای بروبچههای علیآقا که از دریافت تسهیلات محرومند، نقش صندوق رفاه را بازی میکند! آقای تاجر پیش از آنکه امدادگر شود، در استادیوم وظیفه چککردن کارت ورود عکاسان و خبرنگاران را بر عهده داشت و در آن کسوت داشتن 109کیلو وزن برایش دردسری نبود؛ اما پس از پوشیدن لباس امدادگران، در یکی از بازیها وقتی میخواست مانع شلوغبازی تماشاگری شود که بیهوا وارد زمین چمن شده بود، این اضافهوزن حسابی سوژه گزارشگران بازی شد و او را مجبور کرد 30کیلو وزن کم کند!
در زاویهدید دوربین باش
رادین احمدی پرسپولیسی دوآتشه است؛ ولی تا وقتی توپجمعکن نشده بود، بسیاری اوقات حتی بازیها را هم تماشا نمیکرد و همان نتیجه بازی که از دیگران میشنید برای کریخوانیاش کفایت میکرد. هربار که رادین برای توپجمعکردن راهی استادیوم میشود، مادرش بعد از بدرقه او سفارش میکند کنار زمین طوری بایستد که در زاویهدید فیلمبرداران باشد. خودش هم در طول 90دقیقه بازی از صفحه تلویزیون چشم برنمیدارد تا پسر گریزان از ورزشش را توی زمین چمن خوب تماشا کند. در یکی از بازیهای لیگ که پدر یکی از دوستان محمدحسن پناهی بهعنوان پیمانکار، اجاره پارکینگهای استادیوم آزادی را بر عهده گرفت، محمدحسن لابهلای راهانداختن کار مشتریان پارکینگ، شماره تماس و نامونشان علیآقا را هم به دست آورد و بعد از بازی آنقدر پاپیچش شد تا علیآقا رضایت داد که او هم جزو توپجمعکنهای استادیوم شود؛ اما این روزها که محمدحسن دوران سربازی را طی کرده و باید به فکر شغل و آیندهاش باشد، آن هیجان و سماجتی که او را به بازی در لیگ دسته2 و قرارگرفتن در جمع توپجمعکنهای استادیوم واداشت، به عشقی پخته تبدیل شده که گاهی او را در حاضرشدن کنار زمین چمن مردد میکند.