یکمیلیون تومان مژدگانی گرفتم
فتانه احدی- روزنامهنگار
«بعد از اینکه کیسه میلیاردی را به صاحبش رساندم، یکمیلیون تومان به من مژدگانی داد که آن را بین همکارانم تقسیم کردم.»
اینها را پاکبان کاشانی میگوید؛ همان مردی که چند روز پیش هنگام تمیز کردن خیابان کیسهای حاوی یکمیلیارد تومان پول و چک پیدا کرد و تصمیم گرفت هرطور شده صاحبش را پیدا کند. او در گفتوگو با همشهری از جزئیات این اتفاق میگوید و اینکه پس از این ماجرا، بعضیها او را سرزنش کردند که چرا کیسه میلیاردی را برای خودش برنداشته است.
حسین صباغیان 53ساله است و اهل تهران، اما حدود 20سال است که در کاشان زندگی میکند. او بعد از ازدواج با دخترعمویش به کاشان رفت و در همین شهر ماندگار شد. قبل از اینکه وارد شهرداری کاشان شود، 17سال در دانشگاه علومپزشکی کاشان مشغول بهکار بود و حدود 8سال نیز از طریق جمعآوری ضایعات، روزگارش را میگذراند تا اینکه از حدود 6ماه پیش در شهرداری کاشان بهعنوان پاکبان مشغول بهکار شد. وظیفه صباغیان این بود که هر روز از ساعت 3تا 7صبح، معابر اطراف میدان کمالالملک تا چهارراه امام(ره) را جارو کند تا لقمه نان حلالی سر سفره ببرد و خرج زندگیاش را بدهد، اما روز جمعه 12مرداد بود که اتفاق عجیبی برایش رخ داد که بهگفته خودش بیشتر شبیه آزمون بود.
او در گفتوگو با همشهری میگوید:« روز جمعه بهدلیل اینکه باید به جای یکی از همکارانم که بیمار بود هم کار میکردم، زودتر به سر کارم رفتم. جارو را برداشتم و طبق معمول صبحهای دیگر مشغول جارو کردن و نظافت خیابان و معابر شدم. ساعت حدود 2:20صبح، یک کیسه در کنار جوی آب توجهم را جلب کرد. در ابتدا مشخص نبود که در این کیسه چیست، اما وقتی آن را برانداز کردم، بهنظرم آمد که باید داخلش پول باشد. به این سو و آن سو نگاه کردم، اما فردی را هم ندیدم که دنبال چیزی بگردد؛ با اینحال بسته را داخل گاریام گذاشتم تا بعد از روشن شدن هوا بهدنبال صاحبش بگردم.»
کیسه یکمیلیارد تومانی
پاکبان 53ساله وقتی هوا روشن شد و کارش را تمام کرد، در کیسه را باز کرد. او ادامه میدهد: «داخلش پول و چک بود. نمیدانم چقدر بود، اما بهنظرم از 300میلیون بیشتر بود. همان موقع با سرپرستمان، آقای شریفی تماس گرفتم و ماجرای کیسه پول را به او گفتم. آقای شریفی به من گفت سریع به شهرداری بروم و کیسه را به او تحویل دهم. وسایلم را درون گاری گذاشتم و گاریام را به یکی از همکارانم سپردم و سریعا خود را به شهرداری رساندم. آنجا بود که متوجه شدم یکمیلیارد تومان پول و چک درون کیسه است.»
در جستوجوی صاحب کیسه گمشده
رفتگر کاشانی ادامه میدهد:« باورتان نمیشود اما وقتی فهمیدم که این کیسه چقدر ارزش دارد، نخستین چیزی که به ذهنم رسید، چهره نگران صاحب آن بود؛ اینکه اکنون در چه حالی است و چقدر دنبال کیسه گشته است. دعا میکردم که راهی پیدا شود تا بتوانیم پولها را به صاحبش برگردانیم.»
شماره تلفن
رفتگر پاکدست و مسئولان شهرداری شروع به جستوجو برای یافتن سرنخی از صاحب کیسه کردند. او میگوید:« آقای شریفی درون کیسه را که بازرسی کرد، روی یک بسته پول، شماره تلفنی از یک شرکت پیدا کرد. بهنظر میرسید که بسته متعلق به این شرکت باشد. بعد از تماس مشخص شد که صاحب کیسه گمشده یکی از کارآفرینان معروف کاشان است.»
موفقیت در یک امتحان
صباغیان وقتی متوجه شد صاحب پول پیدا شده، بسیار خوشحال شد و خدا را شکر کرد که در این امتحان موفق و سربلند شده است.
او ادامه میدهد:« بعد از تماس با صاحب پول، او بلافاصله خود را به شهرداری رساند و از من و مجموعه شهرداری تشکر کرد و بهعنوان مژدگانی یکمیلیون تومان به من داد. من هم آن را بین همکاران پاکبانم تقسیم کردم که نفری 200هزار تومان به هر کداممان رسید.»
او اضافه میکند: « برای من مهم این بود که پولها به صاحب اصلیاش برسند. من توقعی از آنها بابت مژدگانی نداشتم؛ چراکه من با خدا معامله کردم. متوجه ارزش کارم هستم و برایم مهم است پولی به خانه ببرم که با کار کردن و زحمت کشیدن آن را بهدست آوردهام.»
این پاکبان میگوید: « قبلا هم زمانی که به جمعآوری ضایعات مشغول بودم، یک روز حین کار یک گوشی موبایل در بین ضایعات پیدا کردم؛ گوشی نو و گرانقیمتی بود. وقتی گوشی زنگ خورد، جواب دادم و صدای یک خانم را پشت تلفن شنیدم که گریان میگفت هنوز همسرش قسط اول گوشیاش را هم پرداخت نکرده است. با شنیدن صدایش بسیار ناراحت شدم و به او گفتم که نگران نباشد. آدرس محلی را که در آنجا مشغول بهکار بودم به او دادم تا بیاید و گوشیاش را ببرد.»
پاکبان پاکدست کاشانی، پدر 2فرزند معتقد است که هرکس لقمه حلال بر سر سفره ببرد، حتما عاقبتبهخیر میشود. او میگوید:« بعد از این اتفاق بعضی از افرادی که متوجه ماجرا شدند مرا سرزنش کردند که چرا کیسه را برای خودم برنداشتم تا به زخمهای زندگیام بزنم، اما جواب من این است که پولی که متعلق بهخودت نیست، ارزش خرج کردن ندارد و اگر باز هم چنین اتفاقی برایم بیفتد و مالی پیدا کنم، حتما میگردم تا آن را به صاحبش برسانم.»