• یکشنبه 29 مهر 1403
  • الأحَد 16 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 20
پنج شنبه 11 مرداد 1403
کد مطلب : 231477
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Z4192
+
-

ملاقات‌با‌خالقان‌امضای‌برنجی

درباره مردانی که هنوز در بازار بزرگ تهران‌ مهر برنجی نام و فامیلی می‌سازند

زندگی
ملاقات‌با‌خالقان‌امضای‌برنجی

سحر جعفریان- روزنامه نگار

مشتری، پیرمردی ا‌ست خمیده‌قامت که پشت به عصای چوبی‌اش داده و منتظر ایستاده تا عبدالله حکاک، مهر بی‌سوادی‌اش را آماده کند؛ مهری از آلیاژ برنج، بیضوی و بندانگشتی که قرار است بعد از این هر نوبه که به بانک می‌رود به جای امضا و خط نادانسته، جوهری و محکم بکوباندش پای هرچه از سند و مکتوبات مالی هست. عبدالله حکاک با برس سیمی ظریفی سطح مهر را که حالا نام پیرمرد به نستعلیق بر آن حک شده، صیقل می‌دهد. مهر را به دهانش که پس انبوهی از تارهای بلند و فردار سبیل مستور مانده، نزدیک می‌کند و با فوتی سفت بر آن از ختم کار خبر می‌دهد: «مبارکت باشد؛ ان‌شاءالله پای قباله و بنچاق نشانش کنی.» پیرمرد با نازک‌بینی خاص آنها که گرم و سرد روزگار چشیده‌اند زیر و زبر مهر را نظر می‌کند: «دستت طلا. مثل همانی‌ شده که برای ملاآتام ساخته بودی!» هنوز دخل و دشت عبدالله حکاک یکی از کم‌شمار و کهنه مهرسازان بازار بزرگ را از کوری درنیاورده که مشتری دیگر، دختری جوان، حیران و پرسان از راه می‌رسد: «مهرِ دستی سنتی!؟» عبدالله حکاک حوصله اگر داشته باشد برای مشتری‌هایی چنین که فقط مهرهای لیزری و هولوگرامی می‌شناسند از کم و کیف وفاداری امثال خود مانند حاج اکبر، حشمت مهرکن و باقی مهرسازان که با وجود بسیاری مشکلات صنفی و اقتصادی در گوشه و کنار شهرهای گونه‌گونه به این پیشه دیرینه، نقل می‌کند.

حکایت مهرزرین خرد شده
مهرسازان این زمان یا سنتی‌کارند و در کناره‌ و کرانه‌های هر سوق و راسته از بازارهای قدیمی با مهر و دار و پد و مرکبش که جملگی ساخته دستانی ورزیده و هنرمند هستند، خرج می‌گیرند یا صنعت و مصنوع کارند که بیشتر، دخلشان را در فضاهای مجازی میان خریداران و کاربران آنلاین گنجانده‌اند. عبدالله حکاک اما به قرار بقای پدرپیشگی که همین مهرسازی بود برای معدودی از درباریان، متنعمان، متمولان و عالمان مذهبی مهر ساخته‌ است و قریب به 60سال است که هر صبح زود با سلام و صلوات، وارد حجره بی‌طاق و جدارش می‌شود؛ حجره‌ای که پهنه‌اش به 5متر هم نمی‌رسد و پهنایش نیز با پیشخوانی رنگ و رو رفته پر شده‌؛ جایی جانب یکی از سکوهای (ورودی‌ها) مسجد امام‌خمینی(ره). آن 60سال پیش اما با حالا توفیر فراوان داشت؛ تفاوت از شمار مشتری‌ها تا سنخ و سیاق حاجت و پسندشان. عبدالله حکاک، سامانی به بساط حکاکی‌اش کنده، قلم، سوهان، اسکنه، دستگاه حکاکی مینیاتوری و سری‌های برنجی خام می‌دهد: «آقام همین‌جا برای مهتر و بهترزاده‌ها از سنگ و فلزهای زر، نقره و برنج مهرکنی می‌کرد. منم از 10سالگی و بعد از کمی خط و نویسه یادگرفتن، آمدم وردستش.» از آن روزها قالب‌گیری‌های پرزحمت، نقش و تراش انداختن‌های زمان‌بر و بیم خبط و خطاهای جبران‌ناپذیر را خوب به یاد دارد. خاطره آن مهر زرین و گران که پدرش ساخت برای تاجری نام و نشان‌دار و تاجر هم کمی بعد، از هول و هراس روسازی اسنادش، مهر را به ضرب و زور چکش و
 پتک خرد کرد!

زوال یک هنر جامانده از صنعت
اندکی دورتر از حجره عبدالله حکاک، حاج اکبر با سر انگشتانی پهن و گوشتی که اسکنه فولادی میانشان جای گرفته طرحی از لوگوی یک فروشگاه پوشاک وارداتی می‌کند؛ مهری سنتی و دست‌ساز، ولی وی‌آی‌پی و ویژه. شوخ‌طبع است که زیر شیشه لک‌آلود پیشخوان حجره تنگش، کاغذی چسبانده به مندرجات زیر: «در این حجره اجرت مهرهای برنجی ساده برابر است با 200اسکناس‌ هزار تومانی، اجرت مهرهای برنجی سفارشی هم پایه 250اسکناس هزار تومانی دارند تا 600اسکناس از همان هزار تومانی‌ها! مهرهای لیزری، ژلاتینی، چوبی، رنگی، برجسته، شماره‌زن، تاریخ‌زن و پک مهر و موم‌های لاکچری هم داریم؛ جای دیگه نرو!» حاج اکبر که سال‌های طول و طویلی از خام‌دستی‌اش می‌گذرد، تاکنون مهر و نشان افراد حقیقی و حقوقی بسیاری را دستینه کرده: «بازار مهرهای دستی و سنتی تا 20سال پیش سکه بود؛ شاید به 2دلیل؛ اول اینکه خب آن سال‌ها تعداد بی‌سواد و کم‌سواد که خط و امضا نمی‌دانستند، بیشتر بود و از آنجا که انجام بعضی روال و منوال اداری و قانونی نیاز به خط و امضا داشت، مهرهای برنجی با حکاکی نام افراد، جایگزین شدند و دوم اینکه هنر مهرسازی به صنعت مهرسازی تبدیل نشده بود و مهرهای دست‌ساز انحصار بازار را داشتند.»‌


 

این خبر را به اشتراک بگذارید