• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
سه شنبه 9 مرداد 1403
کد مطلب : 231274
+
-

رکوردداران مهربانی

رکوردداران اهدای خون و اهداکنندگان مستمر پایتخت، گمنام هستند

زندگی
رکوردداران مهربانی

رابعه تیموری- روزنامه نگار

مرحوم شیخ الاسلامی، سلطان اهدای خون ایران نامیده شده و نام جوزفین میچالوک در کتاب گینس به‌عنوان رکورددار اهدای خون جهان ثبت شده است. سن آقای معلم به سن و سال مرحوم محمدحسن شیخ‌الاسلامی نرسیده است. با میچالوک هم 10سال تفاوت سنی دارد، ولی تا شکستن رکورد مرحوم شیخ‌الاسلامی و بانوی کانادایی تبار فاصله زیادی ندارد. او و دیگر رکوردداران اهدای خون با انگیزه رکورددار شدن در اهدای خون مسیر خود را انتخاب نکرده‌اند. آنها خوب می‌دانند که رکوردداری و پیشتاز بودن در این مسیر برای آنها نام و نشان و مدال و جامی رنگین به ارمغان نمی‌آورد،
 اما احساس آرامش و رضایتی که از زندگی بخشیدن به دیگران نصیب‌شان می‌شود را از همه مدال‌های قیمتی گرانبهاتر می‌دانند

آقا معلم هنوز درس می‌دهد
سال‌ها از بازنشستگی خسرو شاه ویسی گذشته، اما او هنوز هم از طبع و اخلاق دوران معلمی خود فاصله نگرفته و با لحن مهربان و پدرانه‌اش خوب می‌تواند دیگران را به همراه شدن با خودش تشویق کند. آقای معلم بسیاری از شاگردانش را با عظمت کار اهداکنندگان خون آشنا کرده، ولی در زمانی که خودش تصمیم گرفت خون اهدا کند مخالفان زیادی داشت: آقای معلم وقتی مادرش را از دست داد، کودکی 3ساله بود؛ ولی تصویر آخرین لحظات عمر او هیچ‌وقت از ذهنش دور نشد. مادر در آن لحظات آنقدر خون بالا آورد که رمق تنش کشیده شد و دیگر هم هیچ‌وقت رشته حیات به جانش برنگشت. آقای معلم تا وقتی به سن نوجوانی رسید بارها از اطرافیانش شنید که اگر به مادرش خون تازه می‌رسید، شاید زنده می‌ماند. یک شب بهاری که او زیر نور تیر چراغ برق کوچه مشغول درس خواندن بود، باخبر شد که اتوبوسی در نزدیکی شهر تصادف کرده و مسافرانش به خون احتیاج دارند. او همان شب به بیمارستان رفت و 2کیسه خون اهدا کرد. وقتی پدرش و دیگران از کار او مطلع شدند به‌شدت سرزنش اش کردند؛ ولی احساس آرامشی که نصیب شاه ویسی نوجوان شده بود شنیدن و تحمل آن شماتت‌ها را برایش آسان می‌کرد.

آموزش عملی
پس از آن روز، اهدای خون مرتب به یکی از امور مهم زندگی آقای معلم سنندجی تبدیل شد و در دوران دفاع‌مقدس یکی از اهداکنندگان خون به مجروحان جبهه‌ها بود. او تعریف می‌کند: «آن زمان نام اهداکننده را روی کیسه‌های خون می‌نوشتند. یک روز که در مدرسه بودم به من خبر دادند شخصی با لباس نظامی سراغم را می‌گیرد. وقتی به نزدش رفتم دیدم یکی از شاگردان قدیمی من است که جزو فرماندهان نظامی شده و موقع مجروحیت در یکی از عملیات‌های جنگی ازکیسه‌ای که نامم روی آن نوشته شده به او خون تزریق شده است. در دوره جنگ، کمبود خون یکی از مشکلات جدی و مهم درمان مجروحان بود و شاگردم که در کلاس درس اثرات اهدای خون را از زبان من شنیده بود، حالا خون اهدایی معلمش را باعث نجات جان خودش می‌دانست.» سال‌ها پیش آمار اهدای خون آقا معلم به بیش از 001مرتبه رسیده و صاحب کارت طلایی اهدای خون شده، اما پس از آن هم این عادت دیرینه را رها نکرده و اکنون شمار اهدای خون او به بیش از002بار رسیده که معادل خون 7انسان است و با رکوردهای جهانی اهدای خون برابری می‌کند.‌

بخشش خون، مبادله انرژی
7دهه از عمر پربرکت آقای معلم گذشته، ولی هنوز هم جوان‌ترهای خانواده شاه ویسی در ورزش شنا حریفش نمی‌شوند و موقع پیاده روی باید قدم های‌شان را تند کنند تا از پدربزرگ سپیدموی مهربان‌شان عقب نمانند. آقا معلم در ورزش بدنسازی هم دستی بر آتش دارد و ساعت‌ها کار در کارخانه تولید قارچی که بعد از بازنشستگی راه انداخته، او را خسته نمی‌کند. شاه‌ویسی سلامتی‌اش را مدیون رکوردداری‌اش در اهدای خون می‌داند و می‌گوید: «بر خلاف تصور عموم مردم، اهدای خون نه‌تنها باعث ضعف و بیماری بدن نمی‌شود، بلکه انرژی و نشاط روحی و جسمی را افزایش می‌دهد.»‌

49سال مهربانی
مهلا نوذری، اهداکننده مستمر خون/ حتی چشم‌های زیبای برادر مرحومش را اهدا کرده و حالا کسی که فکر می‌کرد تا آخر عمر در حسرت تماشای دنیا می‌ماند، با چشم‌های برادر او زیبایی‌ها و زشتی‌های دنیا را می‌بیند. عشق به‌ کار خیر توی خونش است و هر جا فرصتی پیش می‌آید سعی می‌کند برای دیگران قدمی بردارد. وقتی در بخش پرستاری بیمارستان حضرت رسول(ص) کار می‌کرد، همان وظایفی که بر عهده داشت آنقدری بودند که وقت فراغتی برایش باقی نگذارند و حسابی رمق و انرژی‌اش را بگیرند، اما اگر باخبر می‌شد یکی از بیماران علاوه بر درد و کسالت جسمی، گیر و گرفتاری دیگری دارد تا مشکل او حل نمی‌شد نمی‌توانست آرام بگیرد. گاهی هم علاوه بر پرستاری از بیماران، نقش مددکار و همراه آنها را بر عهده می‌گرفت و برای بیماران تنها و بی‌کس خواهری می‌کرد. خانم پرستار تدریس و آموزگاری و خدمت در دیگر شاخه‌های پزشکی را هم تجربه کرده و در کسوت‌های مختلف، لذت مهربان‌بودن و همدلی با دیگران را چشیده است. خانم پرستار سال 1354 وقتی 18سالش بود، برای نخستین بار خون اهدا کرد؛ اما تا امروز که 67بهار را پشت سر گذاشته، این عادت را ترک نکرده و هر سال چندین بار خون اهدا می‌کند. 49نوبت اهدای خون مهلا نوذری در مرکز انتقال خون تهران ثبت شده، ولی در طول 49سالی که او به‌صورت مستمر خون اهدا کرده اتفاقات و بهانه‌های بسیاری پیش آمده که او در گوشه و کنار ایران و در مراکز انتقال خون مختلف خونش را به بیماران و نیازمندان پیشکش کرده است.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید