از عشق بپرسید که با یار چه کردند
گوشه گوشه ایران در عزای حسین ع است و سوگ هنوز ادامه دارد؛ ادامه که نه، سوگ تازه شروع شده است
سپاه دشمن غروب عاشورا زنان را از خیمهها خارج کرد و خیمهها را آتش زد. شب به نیمه رسیده است و زینب(س) در حال خواندن نماز شب است، اما بیحسین(ع).شام غریبان گویی ترسیم آن لحظاتی است که شمع وجود سیدالشهدا(ع) در راه هدایت خلق، آب شده بود و جسمش عریان روی خاک کربلا، روایت لحظههای زینب(س) بیحسین(ع): «از عشق بپرسید که با یار چه کردند؟/ با آن قد و بالای سپیدار چه کردند/ از چاه بپرسید، همان چاه مقدس!/ با ماه، همان ماه شب تار چه کردند؟/ اصلاً بگذارید خود آب بگوید/ با چشم و دل و دست علمدار چه کردند؟/ اصلا بگذارید که خورشید بگوید/ خورشید! بگو با سر سردار چه کردند؟/ نیزار گواه است که با خوبترینها/ این قوم خطا رفته تاتار چه کردند؟/ بیعت شکنان نقشه کشیدند و دوباره/ با ذریه حیدر کرار چه کردند؟/ای قامت افراشته در سجده بسیار/ لبهای عطش با تب بسیار چه کردند؟/ نیلوفر پژمرده شبهای خرابه!/ با بغض تو ای ابر سبکبار چه کردند؟/ در ماتم شمع و گل و پروانه و بلبل/ای اشک به یاد آر، به یاد آر چه کردند/ در طاقت من نیست که دیگر بنویسم/ با قافله و قافلهسالار چه کردند»*
* شاعر: سارا جلوداریان