قطرهای از دریای بیکران حسین ع
حامد فوقانی
با بیت « بِاَبی اَنتَ و اُمْی یا حسین، به فدای لب عطشان حسین» که دم میگرفتند، یک کاسه آب بهدست میاندار تکیه میدادند.
حاج مرتضی، یکدستش را به سر میکوبید و دست دیگرش را درون کاسه استیل کرده و آب را روی سینهزنان اطرافش پخش میکرد.
قطره قطرههای آب معنا پیدا میکردند. عاشقانی منتظر بودند تا نوری که از گنبد شیشهای تکیه به درون صحن میتابد، در قطرهها بشکند و با شکست دلشان، همنوا شود.
واقعیت، در دل خیلیها برای رسیدن روز عاشورا غوغایی به پا
می شود؛ از یکطرف شب قبلش باید فریاد سر دهی که «مکن ای صبح طلوع» و از طرف دیگر، منتظری تا با نوای «ای وای کشته شد حسین» باطن خود را زیر پرچم مظلومیت و گشادهدستی شهید کربلا، شستوشو دهی و چهکسی بالاتر از حسین(ع) و بابالحوائج میتواند پاسخ درماندگان را بدهد؛ «چنگ دل آهنگ دلکش میزند، ناله عشق است و آتش میزند/ قصه دل دلکش است و ماندیست، تا ابد این عشق و این دل ماندنیست/ مرکز درد است و کانونِ شرار! شعلهساز و شعله سوز و شعله کار» به قول حاج مرتضی، «ما چیزی از خودمان نداریم، پس دعا میکنیم که خداوند فرصت بهره از عاشوراهای زیادی را نصیبمان کند. ما هم منتظریم که از فضلیت عاشورا استفاده کنیم و هم در انتظاریم که امام حسین(ع) ما را در لحظه مرگ چقدر تحویل میگیرد.»
او همچنان که فریاد العطش سر میداد، فریاد حلقههای سینهزن اطرافش بالاتر میگرفت. هرکسی سعی میکرد خودش را در میان حلقههای نزدیکتر به میاندار جای دهد. یکی میگفت سینهزن دارد از حال میرود. اما همچنان بود که گویی همین الان عاشورا آغاز شده و سینهزن باز هم عطش مددی از سوی اربابش حسین(ع) را داشت.
چندسالی میشود که نه حاج مرتضی در آن حلقه هست و نه خیلی از سینهزنان و ریشسفیدان تکیه. هرساله پس از نماز ظهر عاشورا برای او و دیگرانی که تلاش کردهاند تا این دم و دستگاه، پرشور باقی بمانند دعا میکنند که انشاءالله با سیدالشهدا محشور شوند و البته ما نیز قطرهای از دریای بیکران امام حسین(ع) و یاران بیهمتایش باشیم. تاسوعا و عاشورا نیز فرا رسید و فرصت برای بهره مندی از این دریا اندک است.