چرا زینبیه رسانه همشهری تأسیس شد؟
ضرورتی به نام هیئت جهاد تبیین
علی ترابی-روزنامهنگار
امروزه با تشکیل حکومت اسلامی مقتضیات و مقیاس بعضی امور فقهی و مذهبی دچار دگرگونی شده است؛ به عنوان مثال برخلاف سده های پیشین، امروز هیئت صرفا جایی برای اشک ریختن و اقامه عزا نیست، بلکه محفلی است برای پیش برد اهداف جامعه اسلامی.
اکنون در ذیل ولایت فقیه هیئات جایی هستند که یک حرکت رو به جلو دارند نه اینکه صرفا حال خوبی در روضه و سینهزنی برای مستمعین ایجاد کنند، باید پیشبرنده باشند. هیئت میشود رسانه ولیفقیه، هیئت میشود پژواک و طنین صوت ولی فقیه؛ ولی فقیهی که در مقیاس اجتماعی حکم صادر میکند. در چنین جایی که هیئت سکولار و غیرسکولار تفاوت می کنند، فضایی جدید شکل می گیرد برای ظهور و بروز رسانه اختصاصی جهان تشیع یعنی منبر و هیئت. این رسانه البته به پیام رسان قیام کربلا اقتدا می کند و عنوان زینبیه را برای خود بر می گزیند تا مسمی و اسم همسویی بیشتر پیدا کنند.
زینبیه رسانه ای محفلی برای فعالان جهاد تبیین است که جلسات آن جمعه شبها در حوالی میدان شهدای تهران برگزار میشود. این هیئت متناسب با مقتضیات روز گام برمیدارد و سعی میکند با تدارک برنامههایی خاص و ویژه، لبیکی باشد برای حکم جهاد تببین که از سوی رهبر معظم انقلاب به هیئات صادر شده است. محفل فعالان جهاد تبیین در آخرین جلسهاش میزبان گرامیانی بود که هر یک از آنها در کشاکش خبرهای پرشمار انتخاباتی، حرفهایی بسیار برای تبیین داشتند و زین سبب به زینبیه رسانه دعوت شده بودند.
نخستین مهمان زینبیه که گزارش مفصل صبحت هایش در ادامه قابل مشاهده است حجت الاسلام سید علی فقیه یار دیرین آیتالله شهید سید محمدعلی آلهاشم بوده است. کسی که سابقهای نزدیک به نیم قرن از مجاورت با شهید آلهاشم داشته و قطعا صحبت های ویژه ای از روزها و شبهایی سپری شده در محضر اویی را دارد که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، معنای امامت و نماز جمعه را تغییر داده است.
در بخش دیگری از جلسه پیشین زینبیه رسانه و به پاس ایام مسلمیه، این آیین باستانی شهرری در قبله گاه تهران و اهالیاش، میزبان شماری از خادمان آستان ملک پاسبان این فقیه عالیقدر و نواده امام حسن مجتبی علیه السلام بود. مرثیه سرایی در عزای سفیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام و چرخاندن پرچم متبرک آستان حضرت عبدالعظیم بخش دیگری از برنامه فعالان جهاد تبیین بود. صحبت های امین مقدم در بیان تاریخچه مراسم مسلمیه بخش بعدی مراسم بود که برش هایی از آن در ستون سمت راست همین صفحه قابل خواندن است.
روضه خوانی مداحان و شاعران اهل بیت و پس از آن بیان خاطراتی از مادر شهید علیرضا ستاری از مدافعان امنیت هم پایان بخش مراسم زینبیه فعالان رسانه در شامگاه جمعه 25خردادماه 1403 بود. این محفل نورانی جمعه شب ها در خیابان هفده شهریور تهران حدفاصل میدان شهدا تا چهارراه صفا برقرار می باشد.
مروری بر سبک زندگی آیتالله شهید آلهاشم در بیان همراه و همکار همیشگی او
حجت الاسلام سید علی فقیه: آیتالله آلهاشم خطشکن بود؛ محل نمازجمعه سنگر تربیت و کار شده بود و با هدایت و ابتکار ایشان میز خدمت در مصلاهای کشور برقرار شد. استانداری دستور دادند با هدایت ایشان مثلا مسئولانی از امور مالیاتی، شهرداری، دادگستری و... در مصلی پاسخگوی مردم باشند. خود ایشان هم همیشه قبل از نماز حداقل یک ساعت مینشست و حدود 150 نفر میآمدند و شخصا پیگیر مطالبات آنها میشد. اینطور نبود که فقط یک نامه بنویسند و تمام شود. مصلی محل اقامه نماز و رسیدگی به امور مردم شد.
امنیتآفرین بود
ایشان برای امنیت استان از نظر سازمانهای امنیتی بسیار اثرگذار و امنیتآفرین بودند. شنیدهاید که آیتالله آلهاشم با وجود مخالفت تیم حفاظتی و مسئولان حفاظتی در زمانی که در شهرها آشوب و اغتشاشات بود، بعد از اقامه نمازجمعه در ورزشگاه حضور پیدا کردند. مسئولان امنیتی گفتند: ورود شما به این ورزشگاهی که بیش از 70هزار نفر جوان برای بازی تیم تراکتورسازی در آن حضور دارند و شرایط خاصی حاکم است، خطرناک است، اما ایشان به میان جوانان رفتند و گفتند شاید رفتن من موجب آرامش شهر شود. همینطور هم شد و مشکلی برای ایشان پیش نیامد.
هر لحظه پایکار بود
تمام وقت خود را برای خدمت به مردم وقف کرده بود. از اول صبح تا پاسی از شب در دفتر حضور داشت و میگفت یک ساعت هم کار مردم عقب نیفتد. مرد لحظهها بود؛ یعنی هر لحظه پایکار بود. یکبار بعد از شهادت ایشان در جمع دوستان صحبت کردم گفتم: آقای آلهاشم همیشه در دسترس بود و حالا نخستینبار است که بعد از 45سال در دسترس نیست. یک روز به ایشان گفتم: حاجآقا خدمت با شما هم سخت است و هم آسان. راحت از این جهت که بهراحتی در دسترس همه هستید و سخت از این جهت که هیچکس به پای شما نمیرسد و هیچ مدیری نمیتواند شما را همراهی کند.
حلال مشکلات دانشجویان
یک بار گروهی از دانشجویان از آذرشهر آمدند و از وضعیت قطار این مسیر گلایه کردند. خودش با قطار رفت و آمد و مشکل را رسیدگی کرد. وقت و بیوقت بدون اطلاع قبلی در خوابگاههای حوزهها و دانشگاه حضور پیدا و به مشکلات آنها رسیدگی میکرد. با طلبهها صبحانه و با دانشجویان شام میخورد. همیشه با جوانها همراه بود. عموما رفتوآمد و تردد ایشان از مسیرهای مردم بود؛ نه از درب خصوصی. پیر و جوان ایشان را همراهی میکردند که عکس یادگاری بگیرند. این شهید آنقدر با انرژی بودند که هرگاه من احساس خستگی میکردم به حضور ایشان میرسیدم، انرژی مثبت میگرفتم؛ اینقدر با ایمان و انرژی بودند و خستگیناپذیر.
عاشق روضههای سالار شهیدان
آذربایجان و اردبیل در عزاداری شهرت دارند و بعد از روز غدیر معمولا پرچمهای عزاداری سالار شهیدان امام حسین(ع) در شهر برافراشته میشود. آقای آلهاشم گفتند: مردم! عید غدیر را بزرگ بشمارید و ایام عزاداری را بعد از روز مباهله برگزار کنید. همینطور هم شد و این سبک در شهرها جا افتاد. بسیار ولایی بودند و عاشق شنیدن روضه؛ حتی در ماشین هم که جایی میرفتیم میگفت: آقای فقیه یک روضه بخوان تا حال و هوای ما عوض شود. از کسی کینه به دل نداشت و محبوب مردم بود و با رأی بسیار بالا در انتخابات خبرگان رهبری از سوی مردم انتخاب شد.