استراتژی درست بلندمدت
ساشا اشمیت| ناکامی در روسیه را به هیچ وجه نباید بهعنوان شکست استراتژی بلندمدت بیرهوف و لوو دانست. فدراسیون فوتبال آلمان با درسی که در دهه۹۰ گرفت، حتی پیش از قهرمانی در جامجهانی۲۰۱۴ با «ابرپروژه ۲۰۲۴» از برنامه 10ساله جدید خود رونمایی کرد. در مرکز این برنامه نوسازی کامل استراتژیک و پروژه عظیم آکادمی جدید فدراسیون فوتبال آلمان است. این آکادمی قرار است فراتر از یک کمپ تمرینی مجهز برای تیمهای ملی این کشور باشد. آکادمی «د.اف.ب» قرار است یک مرکز نوآوری و پژوهش و توسعه و یک جور آزمایشگاه و اتاق فکر برای فدراسیون باشد. بهعنوان نمونه این مرکز قرار است تمامی فناوریهای جدیدی که ممکن است به یک نوعی به کار تیمملی آلمان بیاید را زیر نظر بگیرد و در صورت لزوم آنها را پیادهسازی کند. هدف اصلی تاسیس این آکادمی جدید، تضمین موفقیت پایدار تیمهای ملی آلمان است. ناکامی در روسیه یک گام به عقب است، اما استراتژی بلندمدت فدراسیون فوتبال آلمان برای سازگاری با تلاطمهای و تغییرات ضروری آینده و نیفتادن در «تله موفقیت» بدون تردید استراتژی درستی است.
تیمملی آلمان برای اولینبار در تاریخ جامجهانی در مرحله اول حذف شد. این برای «مانشافت» یک فاجعه محسوب میشود. به خصوص وقتی در نظر بگیریم که این ناکامی در زمان یکی از موفقترین مدیریتهای تاریخچه این تیم اتفاق میافتد. یواخیم لوو و الیور بیرهوف بهعنوان مربی و مدیر تیم طی ۱۴سال گذشته تیمملی آلمان را از یک تیم ملالآور که در شرایط بدی به سر میبرد به یک تیم که با فوتبالی جذاب قهرمان جهان شد تبدیل کردند. الیور بیرهوف تغییرات زیادی در ساختارهای کهنه و ناکارآمد این فدراسیون ایجاد کرد. اما چطور شد که همین تیم موفق بزرگترین ناکامی این تیم را هم به بار آورد؟ این برای اولینبار نیست که قهرمان جهان در دوره بعدی جامجهانی در همان مرحله اول حذف میشود. فرانسه در سال۲۰۰۲، ایتالیا در جامجهانی۲۰۱۰ و اسپانیا در جامجهانی۲۰۱۴ همه بهعنوان مدافعان قهرمانی در مرحله اول ناکام شدند. به این پدیده «تله موفقیت» میگویند که نه تنها در ورزش، بلکه در دنیای کسب وکار هم پیش میآید. این کاملا طبیعی و حتی انسانی است که آدم دلش را به آنچه دست یافته خوش کند و فکر کند این موفقیت بالاخره یک جوری تداوم پیدا خواهد کرد. همراه با موفقیت معمولا رخوت هم میآید. مشکل دقیقا همین جاست. بهخصوص در عصر دیجیتال سکون به معنای مرگ است. کسب و کارها امروز سریعتر از هر زمان دیگری میمیرند. علت اصلی ناکامی در بازار هم نه رقبا بلکه خود شرکت و ترساش از تجدید ساختار و تغییر استراتژیک است. طبق بررسی شرکت مشاوره بوستون کانسالتینگ، از هر 3شرکت کوچک و متوسط یکی و از هر 6شرکت بزرگ یک شرکت در 5سال آینده دوام نخواهد آورد. سرعت چرخه عمر شرکتها امروز دو برابر ۳۰سال گذشته است. و این روند شامل همه بخشهای صنعت میشود. دلیل این ناکامی در موفقیت خود سازمان نهفته است. به خصوص سازمانهای بزرگ که در فعالیت اصلیشان سالهاست موفقاند، باید بین دو استراتژی «اکتشاف» و «استخراج» تعادل برقرار کنند. شرکتهایی که زیادی «استخراج» میکنند و برای «اکتشاف» وقت کافی نمیگذارند، در این میان شکست میخورند. موفقیت جلوی دید این شرکتها را گرفته است. آنها از ترس این که کانالهای درآمدی موجود را از دست ندهند، به مدلهای موفق کسبوکار خود دل خوش میکنند و زمان و پول کمی را برای تجدید ساختار استراتژیک خود بهعنوان بستر موفقیتهای آینده خرج میکنند.
گوگل و اپل بهعنوان الگو
تیمملی آلمان یک بار بعد قهرمانی در جامجهانی۱۹۹۰ گرفتار این بلا شد. آن موقع مسئولان فدراسیون فکر میکردند برای مدتها شکستناپذیر باقی خواهند ماند و برای همین فرصت اصلاحات ضروری بهموقع را از دست دادند. در واقع قهرمانی در جامجهانی۱۹۹۰ و بعدا قهرمانی در جام ملتهای اروپا سال۱۹۹۶ باعث شد مدیریت فدراسیون فوتبال آلمان تشخیص ندهد که چقدر اصلاحات ساختاری ضروری بودند.
برای اجنتاب از دام موفقیت باید شرکتهایی مثل گوگل، آمازون و اپل را الگو قرار داد. این شرکتها با مدیریت استراتژیک و پوستاندازی مرتب و ارائه محصولات جدید در دام موفقیت نیفتادهاند. آنها موفق شدهاند تعادل میان «اکتشاف» و «استخراج» را برقرار کنند. تعادل میان نوآوری و ثبات. میان کارآمدی و انعطافپذیری. صحبت از هنر مدیریت تضادهاست. دانشمندان از سازمانهای بهاصطلاح «یکساندست» یا «دودست» میگویند. سازمانهایی که مثل یک پیانیست و یا یک شناگر از هر دو دست خود میتوانند استفاده کنند و هم کسبوکار امروز را مدیریت میکنند و هم خود را با تغییرات آینده وفق میدهند. حالا تیمملی آلمان که پارسال، هم جام کنفدراسیونها را با یک تیم جوان برد و هم در جام ملتهای زیر ۲۱سال اروپا قهرمان شد، شاید در همین تله موفقیت افتاد. خط زدن بازیکن جوان آیندهداری مثل لروی سانه که با منچستر سیتی در انگلستان به قهرمانی رسید و بهعنوان بهترین بازیکن جوان لیگبرتر انتخاب شد و اتکای لوو به بازیکنانی که تیم را در برزیل به قهرمانی رسانده بودند، در همین راستا تحلیل میشود. اما فوتبال یک ورزش است که فاکتورهای غیرقابل پیشبینی و حساب نشده زیادی در آن دخیلاند. پیروزی و جام در فوتبال کمتر از دنیای اقتصاد قابل برنامهریزیاند. ضمن آن که در اقتصاد شرکتهای متعددی میتوانند همزمان موفق باشند، اما فوتبال خیلی بیرحمتر است. فقط یک تیم میتواند قهرمان جهان شود.
منبع: بازار ورزش
* استاد دانشگاه مدیریت اتو بایسهایم
و مدیر مرکز ورزش و مدیریت در این دانشگاه است
دو شنبه 18 تیر 1397
کد مطلب :
22613
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/yJgR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved