چراغهای رابطه خاموشند
نگاهی به جایگاه ادبیات کودک و نوجوان ایران در عرصههای بینالمللی
مرتضی کاردر
خبرنگار
سهم ادبیات کودک و نوجوان ایران در عرصه بینالمللی چقدر بوده است؟ چه تعداد از آثار ماندگار ادبیات کودک و نوجوان ایرانی به زبانهای دیگر ترجمه شدهاند؟ چند جایزه بینالمللی نصیب نویسندگان ایرانی شده است؟ اصلاً آیا ادبیات کودک و نوجوان ایرانی قابلیت ترجمه به زبانهای دیگر و یافتن مخاطبان جهانی را دارد؟ هجدهم تیر سالروز درگذشت مهدی آذریزدی است؛ نویسندهای که چند نسل از کودکان و نوجوانان ایران «قصههای خوب برای بچههای خوب» او را خواندهاند. روز درگذشت مهدی آذریزدی، روز ادبیات کودکان و نوجوانان نام گرفته است. به همین مناسبت نگاهی انداختهایم به وضعیت ادبیات کودکان و نوجوانان ایران و سهم ایران در عرصههای بینالمللی از منظر چند نویسنده و کارشناس ادبیات کودک و نوجوان.
وقتی به جایزههای مهم ادبیات کودک و نوجوان نگاه میکنیم میبینیم که سهم ادبیات ایران از این جایزهها بسیار ناچیز بوده است. وقتی هم به حضور نویسندههای ایرانی در عرصههای بینالمللی نگاه کرده و شمار آثار ترجمهشده آنها را به زبانهای دیگر محاسبه میکنیم به عدد بزرگی نمیرسیم. آیا آثار نویسندههای کودکان و نوجوانان ایرانی قابلیت ترجمه به زبانهای دیگر را دارد و نویسندگان ایرانی میتوانند با ترجمه آثارشان تبدیل به چهرههای جهانی شوند؟
ثریا قزلایاغ نویسنده پیشکسوت ادبیات کودک که سابقه داوری جایزه هانس کریستین اندرسن را در کارنامهاش دارد میگوید: «اصولا ما به نوعی تنبلی فرهنگی در معرفی خود و آثار ادبیمان به جهان دچار هستیم. خیام و مولوی و حافظ را اول خارجیها به جهان معرفی کردند. اگر ادبیات کودکانمان در جایگاه جهانی شایسته خود قرار ندارد، دلیل آن کیفیت نازل آثار نیست. ما آثار شایسته برای معرفی و عرضه داریم ولی در بسیاری موارد مؤسسههای تلاشگر را تنها میگذاریم. هر کجا تلاشهایی صورت گرفته مورد استقبال هم قرار گرفتهایم. یادآوری میکنم فرشید مثقالی بهعنوان تصویرگر در سال ۱۹۷۴ جایزه اندرسن را دریافت کرد، ولی حضور مستمر و مؤثر، نیازمند عزم و تلاش جانانهای از طرف ناشران، مؤسسههای مردمنهاد ادبیات کودکان و دولت است.»
جعفر ابراهیمی (شاهد) شاعر نامآشنای ادبیات کودک نیز در همین باره میگوید: «ادبیات کودک ما به نسبت جایگاه خوبی دارد. توجه کنید که عمر ادبیات کودک و نوجوان در ایران اندک است و به شصت، هفتاد سال نمیرسد. در مقایسه با دهههای گذشته ایران بیشتر توانسته در مجامع بینالمللی بدرخشد. خیلی از آثار نویسندگان ما به زبانهای دیگر ترجمه شده است. مشکل ادبیات کودک در ایران بیشتر مشکل داخلی است. وضع کتابخوانی و صنعت نشر بهگونهای است که دچار رکود شده و انگیزه مطالعه در میان مردم کم شده است. آثار حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان بهدست مخاطبانشان نمیرسد. برنامههای حمایتی از ادبیات نیز معمولاً در دستور کار قرار ندارد. برنامههای ادبی تلویزیون کم است و در ساعتهایی پخش میشود که بهاصطلاح ساعتهای مرده است. همین برنامههای اندک هم بیشتر به ادبیات بزرگسال اختصاص دارد تا ادبیات کودکان و نوجوانان.»
نهادهای مربوط به کودکان و نوجوانان در ایران سابقهای طولانیتر نسبت به نهادهای اینچنینی در دیگر کشورها دارند. بیشتر این نهادها مردمنهاد بودهاند و فارغ از فعالیت دولتها و حاکمیت به فعالیت خود ادامه دادهاند. قزلایاغ یکی از کسانی است که سالها در نهادهای ادبی مرتبط با کودکان فعالیت کرده است. «کتابهای کودکان و نوجوانان ایران بیش از 4 دهه است که با تلاش شورای کتاب کودک در فهرست افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان(ibby) حضور مستمر دارد. معرفی نویسنده و تصویرگر به جایزه اندرسن از کارهای شایسته دیگر شوراست. در دور اخیر آقای حسنزاده جزو 5 نویسنده برگزیده برای بررسی آثار انتخاب شد. و چند روز قبل کتاب هفت اسب هفت رنگ اثر آقای محمد هادی محمدی به زبان هلندی ترجمه شد و انتشار یافت. چند سال پیش هم شورا از من خواست یک رمان مناسب نوجوانان برای معرفی در نامزدی جایزه «کبری آبی» سوئیس انتخاب کنم و من «کوه مرا صدا زد» اثر آقای محمدرضا بایرامی را معرفی کردم و جایزه کبری آبی را برد.»
فرهاد حسنزاده سال گذشته به جمع نامزدهای نهایی جایزه هانس کریستین اندرسن راه یافت اما نتوانست جایزه را از آن خود کند. حسنزاده درباره معیارهای داوران برای انتخاب نویسنده برتر و دلیل عدمموفقیت خود میگوید: «مجموعهای از معیارها برای داوران جایزههای جهانی مهم است. چیزی که نیاز بود من داشته باشم، تأیید علمی از مراکز دانشگاهی کشور بود. برنامههای تولید فیلم و اقتباس از آثار یک نویسنده نیز یکی از معیارهای اصلی تعیینکننده است.»
حسنزاده به وجه دیگری از ماجرا نیز اشاره میکند؛ وجهی که همه راههای حضور ما در عرصههای بینالمللی به آن مربوط است اما هنوز چارهای برای آن نیندیشیدهایم. «طی سالهای گذشته ادبیات کودک ایران در جهان ارائه خوبی نداشته است. نشر ایران با بازارهای جهانی ارتباط خوبی ندارد و ناشران خارجی اعتماد لازم را به نشر ایران ندارند و علت اصلی آن هم این است که ما کپیرایت را رعایت نمیکنیم. به همینخاطر اگر هم کتابی از ما را بخواهند، حاضر نیستند به راحتی قرارداد ببندند.» حضور و موفقیت در عرصههای بینالمللی مجموعهای از اتفاقات و مسائلی است که با همدیگر مرتبط است؛ مجموعهای که بخشهای گوناگون آن مثل قطعههای یک پازل یکدیگر را تکمیل میکنند. پازلی که قطعههای اصلی آن را نویسنده و تصویرگر تشکیل میدهند اما ناشران و بنگاههای ادبی، نهادهای مستقل و دولتی، رسانهها، مؤسسههای آموزش عالی و... قطعههای دیگر آن هستند که باید در کنار هم قرار بگیرند تا سیمای یک نویسنده کامل شود و نویسنده بتواند به مخاطبان جهانی معرفی شود و در عرصههای بینالمللی بدرخشد.