• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
دو شنبه 18 تیر 1397
کد مطلب : 22490
+
-

نقش هنر در درمان بیماری‌های روحی

بازیگر تئاتر : هر هنری به‌نوبه خود روح و روان انسان را پالایش داده و انرژی‌‌‌ها‌ی درونی او را آزاد می‌‌‌کند

جامعه
نقش هنر در درمان بیماری‌های روحی

مطهره حاجی‌قاسمی|  قزوین - خبرنگار:

امروزه هنر نقش مثبتی در بسیاری از بخش‌های جامعه دارد. در این زمینه هنر‌درمانی چه به‌صورت تجربی و چه به‌صورت حرفه‌ای ‌در بسیاری از جوامع به‌عنوان یک الگو و معیار ‌‌مورد اجرا قرار گرفته است.
هنر‌درمانی یک خدمت تخصصی انسانی است اما ‌بسیاری از مواقع‌ نیز افراد به‌صورت تجربی و در زندگی روزمره و‌ عادی خود شاهد درمان بیماری‌ها از طریق هنر بوده‌اند که نشان‌دهنده تأثیر هنر در روح و روان‌ انسان به صورتی قابل توجه ‌است. ‌تحقیقات سال‌های اخیر نشان داده است که هنر می‌تواند تأثیر شایان‌‌ توجهی بر بیماران در بهبود برقراری ارتباط و غلبه آنان به استرس و ترس ناشی از بیماری‌شان و کشف جنبه‌های مختلف شخصیتشان داشته باشد.


ارتقای شخصیت اجتماعی 

اگر در‌ هنرهای ایرانی اندکی دقت کنیم درمی‌یابیم که هنر‌‌درمانی تنها به چند رشته هنری محدود نمی‌شود و شاید بسیاری از هنرها امکان درمان بیماری‌های روحی و روانی را برای بیماران فراهم کنند.
مصائب روحی انسان وقتی‌ به روش‌های ‌‌مختلف بیان می‌شود، سبب آرامش و تسکین آلام روحی، عاطفی و فشارهای درونی فرد می‌شود و او در کنار این مهم خواست‌ها، تمایلات و آرزوها و حتی اعتراضات خود را نشان می‌دهد و در اصطلاح ‌‌نقش ارزشمندی را ایفا می‌کند و امروزه این نقش بسیار مهم بر‌عهده هنرمندان است و هنر به عنوان یک وسیله و هدف متعالی در جوامع، سودمندی و تأثیرگذاری مثبتی ایجاد می‌کند که افزایش اعتماد به نفس در بین افراد جامعه، تأثیر در ارتقای شخصیت فرهنگی افراد، رشد شخصیت فردی و اجتماعی، شکل‌گیری هویت جامعه، بخشیدن آرامش و صبوری به انسانه‌ا و درمان بیماری‌ها و ده‌ها مورد دیگر از جمله این فواید است.

یک نویسنده و کارگردان هنرهای نمایشی درباره تاثیر هنر در درمان بیماری‌های روحی به همشهری گفت: از گذشته تاکنون کارکردها و کارویژه‌های هنر مورد توجه بوده است و برخی از پژوهشگران ویژگی‌های هنر را استخراج کرده و در درمان بیماری‌های روحی و روانی مورد استفاده قرار داده‌اند.

«بهنام علی بخشی» ادامه داد: هنر نمایش در کشور ما جدا‌ از درمان، در پیشگیری از بیماری‌ها نیز می‌تواند تاثیر چشمگیری داشته باشد. تمام‌ بیماری‌های جسمانی از روح نشات می‌‌‌گیرند. تجربه من در تئاتر نشان داده ‌که متاسفانه مردم ما دچار اعتماد به نفس پایین هستند و توانایی زیادی در صحبت کردن و بیان حرف‌‌‌ها‌ی درون خود ندارند و همین اعتماد به نفس پایین زمینه بروز انواع بیماری‌‌‌ها‌ مانند اعتیاد و افسردگی را ایجاد می‌‌‌کند.


همذات‌پنداری 

این هنرمند تئاتر افزود: هر هنری به‌نوبه خود روح و روان انسان را پالایش داده و انرژی‌‌‌ها‌ی درونی او را آزاد می‌‌‌کند و انرژ‌ی‌‌‌ها‌ی مثبت را افزایش و انرژی‌های منفی را کاهش می‌‌‌دهد. ارسطو حدود 500 سال قبل از میلاد اصطلاحی را در هنر نمایش با نام «کاتارسیس» به کار برد که در تئاتر مورد استفاده قرار گرفته است،‌ به این معنا که تماشاگر ‌با دیدن رنج و عذاب قهرمان داستان با او همذات‌پنداری کرده و بعد از به پایان رسیدن غم و رنج قهرمان در به دست آوردن تجربه‌ای عظیم شرکت می‌‌‌کند در عین اینکه هزینه‌ای را پرداخت نمی کند.

 این بعد از هنر را می‌‌‌توان بعد پیشگیری از بیماری‌‌‌ها‌ی روحی دانست، برای اینکه شخص با دیدن یک‌سری از وقایع و بدون اینکه در آن‌‌‌ها‌ شریک شود دردها و رنج‌‌‌ها‌یی مثل اعتیاد، طلاق ، افسردگی و ... را تجربه می‌‌‌کند. وی افزود: در جوامع توسعه‌یافته هنر را جزو آموزش‌های دروس ابتدایی قرار می‌‌‌دهند و این از آن روست که هنر در تعالی و رشد افراد موثر است. فرویدعصب‌شناس اتریشی نیز برای نام‌گذاری درمان بیماری‌‌‌ها‌ از نام نمایش‌‌‌ها‌ مانند «عقده الکترا» استفاده می‌‌‌کرد هنر مانند جادویی است که روح و روان بشر را جلا بخشیده و به سرچشمه اصلی خود وصل می‌‌‌کند. ‌هر چه مظاهر زندگی مدرن و تکنولوژی بیشتر می‌‌‌شود هنر باید قوی‌تر وارد شود و بشر را از ماشینی‌شدن نجات دهد. این هنرمند ادامه داد: مساله دیگری که باعث می‌‌‌شود هنر به عنوان جادو و درمان مورد استفاده قرار بگیرد آزادی و آزادگی است. هنر با عنصر خلاقیت خود چارچوب‌‌‌ها‌ را شکسته و به انسان می‌‌‌آموزد که آزاد باشد. 
آزادی به معنای اینکه به خود اجازه دهی در هر چیزی اندیشه کنی و آزادگی به این معناست که برای منافع شخصی حق و‌‌آزادی را زیر پا نگذاری. این سبب می‌‌‌شود ‌‌فرد در زندگی دچار تعصبات کورکورانه نشود و در هنرمندان این بعد بیشتر قابل ملاحظه است.

یک شاعر برجسته قزوینی در این زمینه گفت: هنر به این دلیل وجود دارد که روح انسان را تعالی بخشد. هنر، محصول به‌گونه‌ای دیگر نگریستن به زندگی است. هنر قرار است‌‌ ما را ارتقا دهد ‌و این ارتقا اشکال مختلفی ‌دارد؛ اینکه وقتی ما به دنیای پیرامون خود نظر می‌‌‌کنیم به درک و دریافتی از هستی برسیم. برخی از بیماری‌‌‌ها‌ی روحی از همین‌جا بروز می‌‌‌کند که ما موفق نمی‌شویم ‌‌به درک درستی از بودن و رفتن برسیم.

«سعید عاشقی» ادامه داد: اگر ‌‌بتوانیم درباره این دغدغه‌‌‌ها‌ اندیشه‌‌ کنیم، خلأها‌ی روحی که نداشتن موقعیت سالم و طبیعی است جبران می‌‌‌شود و دید ما گسترده و وسیع‌تر خواهد شد.
این شاعر با اشاره به اینکه شعر یکی از این درمان‌‌‌ها‌ست، گفت: ‌شعر‌‌‌ها‌ در سبک‌‌‌ها‌ی مختلف همه به‌نوعی آموزش می‌‌‌دهند و این آموزه‌‌‌ها‌ ما را به جلو هدایت می‌‌‌کنند و به ما یاد می‌‌‌دهند در قیاس با کسی که هیچ شناختی از این هنر ندارد و از آن بی‌بهره ‌است ‌‌در صورت بروز مشکلات چه برخوردی داشته باشیم‌.

وی ادامه داد: متاسفانه در چند دهه اخیر با بحران‌‌‌ها‌ی زیادی در این زمینه روبه‌رو هستیم چرا که آن بعد از هنر که در تعالی تفکر موثر است ‌از جانب کسانی تولید می‌‌‌شود که آثارشان پوشش مناسبی برای درمان روح ندارد. در هنر مدرن متاسفانه مانند هنر کلاسیک ‌با اتفاق خوبی مواجه نیستیم. در هنر کلاسیک دانای کل از طیف‌‌‌ها‌ی جامعه ‌آگاهی‌ داشت و با توجه به تعالی تفکر اثری خلق می‌‌‌شد‌ اما هنر مدرن می‌گوید مخاطب را باید به مشارکت گرفت.

عاشقی افزود: باید دید چه نیازی بر اساس خلأ‌‌‌ها‌ی روحی وجود دارد. بیماری‌‌‌ها‌ از جایی آغاز می‌‌‌شوند که ما به درک درستی از هستی به نیستی نرسیم. پاسخ به این موضوع باید با نوعی تفکر و دگر اندیشی همراه باشد. این بعد از هنر در ادبیات و شعر بیشتر نمود دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید