ادین؛ پادشاه زنبورها
برای مردی که فقط یک رنگ را دوست دارد
ادین ترزیچ در هیچ باشگاه دیگری سابقه سرمربیگری ندارد. او 12سال پیش بهعنوان هوادار و با شال مخصوص باشگاه برای تشویق دورتموند به ورزشگاه میرفت و حالا پس از هیتسفیلد (سال۱۹۹۷) و کلوپ (سال ۲۰۱۳) سومین سرمربی تاریخ باشگاه است که این تیم را به فینال لیگ قهرمانان اروپا میرساند. تا چندماه پیش همگی از او به عنوان یک مربی بازنده یاد میکردند و کسی که نتوانست جام بوندسلیگا را در هفته پایانی در دستانش نگه دارد. او همه بازیهای بزرگ را میباخت یا نمیتوانست ببرد ولی حالا یک قهرمان است؛ حتی اگر تیمش فینال ومبلی را ببازد و قهرمان نشود. سرمربی آلمانی توانست پاریسنژرمن پرهزینه را هم رفت و هم برگشت یک بر صفر ببرد و زنبورها را از گروه مرگ تا فینال لیگ قهرمانان پیش ببرد.
در دوران پساهواداری، بین سالهای2010 تا 2013، ترزیچ بهعنوان پیشاهنگ و کمکمربی در آکادمی جوانان بوروسیا دورتموند کار میکرد و به سرمربی وقت تیم اصلی که یورگن کلوپ بود، گزارش میداد.
ترزیچ بین سالهای2013 تا 2015 در بشیکتاش و از سال2015 تا 2017 در وستهم یونایتد کمکمربی اسلاون بیلیچ بود. این دو زمانی با هم آشنا شدند که ترزیچ برای بازی کرواسی با ایرلند در یورو2012، به بیلیچ که هدایت کرواتها را در دست داشت، کمک کرده بود تا تیم حریف را آنالیز کند. بیلیچ که از تجزیه و تحلیلهای ترزیچ راضی بود، به او پیشنهاد داد بهعنوان دستیار مربی در لکوموتیو مسکو به او بپیوندد اما این اتفاق نیفتاد.
ترزیچ سال2018 پس از فارغالتحصیلی در یک دوره 18ماهه مربیگری در انگلستان، دارای مجوز حرفهای یوفا شد. همکلاسیهای او گراهام پاتر، نیکی بات و نمانیا ویدیچ بودند. ترزیچ بلافاصله در همان سال پس از انتصاب لوسین فاوره بهعنوان سرمربی، با سمت کمک مربی تیم اصلی به بوروسیا دورتموند برگشت. سپس شانس در خانه را زد و او به همراه همکارش مانفرد استفس برای بازی با هوفنهایم هدایت تیم را بر عهده گرفت زیرا فاوره بهدلیل بیماری، بازی را از دست داده بود. پس از آنکه فاوره بهدنبال باخت 5 بر یک مقابل اشتوتگارت در دسامبر2020 اخراج شد، ترزیچ بهعنوان سرمربی موقت تا پایان فصل21-2020 منصوب شد. این جابهجایی برای زنبورها خوشیمن بود و آنها در 13مه 2021 با پیروزی 4 بر یک مقابل لایپزیش جامحذفی آلمان را فتح کردند. در پایان فصل مارکو رزه، سرمربی بوروسیا مونشن گلادباخ جانشین او شد و ترزیچ به سمت تازه ایجادشده مدیر فنی نقل مکان کرد. پس از خروج رزه و با رضایت دوجانبه در پایان فصل، ترزیچ دوباره بهعنوان سرمربی دائمی منصوب شد و قراردادی تا سال2025 امضا کرد.
ترزیچ در 125باری که بهعنوان نفر اول روی نیمکت دورتموند نشسته، 74پیروزی، 24تساوی و 27شکست بهدست آورده و تیمش 261گل زده و 149گل خورده ثبت کرده است؛ با 59.2درصد پیروزی. در فاصله 2هفته مانده تا پایان بوندسلیگا بازی با ماینس و دارمشتات میتواند امید او و تیمش را برای رسیدن به جمع 4تیم پایانی و گرفتن جای لایپزیش زنده نگه دارد. لایپزیش که 3امتیاز بیشتر جمع کرده، با وردربرمن و اینتراخت بازی دارد. او در هیچ تیم دیگری سرمربی نبوده و انگار برای ملکه زنبورها ساخته شده.
از کدام شخصیت حرف میزنید؟
محمدرضا نصیری| درباره شکست یک بر صفر پاریسنژرمن از دورتموند در هر دو بازی رفت و برگشت، تحلیلهای تکراری و کلیشهای زیادی مطرح شده. نظر بیشتریها این است تیمی که شخصیت و ریشه ندارد، نمیتواند به موفقیت برسد. برخی به اظهارنظر تاریخی یوهان کرویف اشاره میکنند که میگفت یک کیسه پول نمیتواند برای شما گل بزند. این تحلیلها مثل این میماند که بگوییم فوتبال شرق آسیا سرعتی است، روسها قدرتی بازی میکنند، آمریکای جنوبی تکنیکی و ایتالیا دفاعی.
یعنی چه پاریسنژرمن شخصیت و ریشه ندارد و سن سرمربیاش از سن باشگاه بیشتر است؟ اگر آن 6توپی که در 2بازی رفت و برگشت به دیرک دروازه دورتموند نمیخورد و چند میلیمتر آنطرفتر درون دروازه میغلتید، باز هم از این تحلیلهای آبکی میکردند؟ نمیتوان پیاسجی را به تلاشنکردن متهم کرد؛ شاید در یک شب دیگر بهراحتی پیروز میشدند. آنها 30شوت داشتند، 3.2گل مورد انتظار را به ثبت رساندند و 4ضربه به دیرک دروازه زدند. برای پیروزی چه کار دیگری باید کرد؟
مگر منچسترسیتی با کیسههای پول به همه گل نزد و فصل پیش قهرمان اروپا نشد؟ همین پاریسنژرمن مگر همه جامهای داخلی را درو نکرده و به پرافتخارترین باشگاه تاریخ فوتبال فرانسه تبدیل نشده؟ آن هم با نصف عمر دیگر باشگاههای ریشهدار و بزرگ مثل مارسی و لیون و اوسر و سنتاتین و...
مگر موضوع انشای مدرسه است که بگوییم علم بهتر از ثروت است؟ فوتبال با همین چیزهایش قشنگ است؛ اینکه همیشه تیم ضعیفتر امکان پیروزی بر تیم قدرتمندتر و ثروتمندتر را دارد. همین دورتموند که در همه قرعهکشیهای قبلی، تیمهای بزرگ آرزوی خوردن به تور آنها را داشتند، در گروه مرگ متشکل از میلان، پاریس و نیوکاسل اول شد و به دور بعد راه یافت و سپس یکی پس از دیگری تیمهای فاینورد، اتلتیکو و پاریس را از پیشرو برداشت و به فینال رفت. آن هم باشگاهی که فلسفهاش قهرمانی و جام نیست و بیشتر برای دل هوادارانش بازی میکند و البته کارش یافتن و پرورش استعدادهای دیگر باشگاهها و رساندن ارزش آنها به 100میلیون یورو و فروششان است.
درباره همین دورتموند هم میگفتند که شخصیت ندارد و فقط دنبال فروش بازیکن است. زنبورها پیش از برد نوبرانه در درکلاسیکر امسال همه رویاروییها با بایرنمونیخ را میباختند. در دقایق پایانی هفته آخر فصل پیش هم درحالیکه قهرمانی را در چنگ داشتند، آن را دودستی به بایرنمونیخ که شایسته قهرمانی نبود، تقدیم کردند. یا همین لورکوزن که این فصل همه برایش چهچه میزنند و بهبه میگویند، تا همین 2ماه پیش «نورکوزن» و تیمی بود که هرگز قهرمان نمیشود و شخصیت ندارد. شخصیت را کی تعیین میکند؟ مگر منسیتی با هزینههای میلیاردی و مدافعان 100میلیون یورویی تیم بیشخصیت و متکی بر دلارهای نفتی نبود که همین پارسال سهگانه گرفت و تحلیلگران را وادار کرد به ریشه و تاریخ 140سالهاش اعتراف کنند؟ لایپزیش مگر بیش از یک بچهمدرسهای عمر دارد که یک سال است 2جام (حذفی و سوپرجام آلمان) را برده؟ شخصیت داشتن یا نداشتن در فوتبال به این شکل نیست که برویم تحقیق و ببینیم خواستگار دخترمان باشخصیت است و ریشه دارد یا تازهبهدوران رسیده است. منچستریونایتد تیم باشخصیت و پرافتخارترین تیم انگلستان است ولی بعد از فرگوسن هنوز نام این باشگاه و تاریخچهاش نتوانسته موفقیتی بهدست آورد. پس از پیروزیها و شکستها اظهارنظرکردن و قضاوت کلی درباره برندهها و بازندهها کار سادهای است اما واقعیت این است که فوتبال این خطکشیها را برنمیتابد. بازیهای حذفی از قواعد کلی پیروی نمیکند. آرژانتین که نخستین بازیاش را در جامجهانی به عربستان باخت تا فینال پیش آمد و به لطف ابر و باد و مه و خورشید و فلک قهرمان شد. غیر از شطرنج در همه بازیها و ورزشهای دنیا شانس هم دخیل است. فوتبال شاید کمی بیشتر. بله، تیم باید شخصیت داشته باشد و تاکتیک، بازیکن و روحیه قهرمانی و هزار تا چیز دیگر اما در فوتبال نهایتا ثانیهها و میلیمترها و معجزهها سرنوشت را تعیین میکند.