• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 4 دی 1396
کد مطلب : 2241
+
-

فقط با چنددقیقه قدم‌زدن در این مال فاصله طبقاتی را لمس کنید

45میلیون تومان خرید در یک ساعت

مال‌سازی
45میلیون تومان خرید در یک ساعت

خاطره علی نسب:

 دوستی دارم که وقتی می‌گویم می‌خواهم برای تهیه گزارش به مال... بروم، با خنده می‌گوید: آنجا «جای پولدار به بالا»‌هاست، من اما معنای حرفش را نه آن لحظه که ساعتی بعد و وقتی می‌فهمم که وارد این دنیای عجیب شده‌ام؛ دنیای آدم‌هایی که گاهی برای شاد‌شدن حتی می‌توانند در یک ساعت 45میلیون تومان خرید کنند.

 

واقعیت یک پارکینگ

 ساعت 4بعدازظهر است که به مقصد می‌رسم. چند وقت پیش مطلبی درباره این مال خوانده‌ام که نویسنده‌اش‌ ادعا کرده بود در اینجا، تنها ماشین‌های مدل بالای خارجی اجازه ورود به پارکینگ را دارند، برای همین ترجیح می‌دهم که جلوی پارکینگ منتظر بمانم و ورود خودروها را زیرنظر بگیرم.

خیلی زود متوجه می‌شوم که اینجا 2پارکینگ دارد؛ پارکینگ سمت راست، ورودی مشتریان ثابتی است که خودروهای مدل بالا دارند و سمت چپی، پارکینگ همه نوع ماشینی است. جلوی پارکینگ سمت راستی، 2جوان کت‌و‌شلوار‌پوش، خیلی شیک و مرتب ایستاده‌اند. آنها مسئولیت پارک‌کردن اتومبیل مشتریان در قسمت «وی.آی.پی» را برعهده دارند. صاحبان خودرو‌های گران‌قیمت و مدل بالایی که به این قسمت راهنمایی می‌شوند، اصلا وارد پارکینگ نمی‌شوند و تنها سوئیچ خودرویشان را تحویل می‌دهند و بعد از خرید در قسمت ورودی پارکینگ، خودروی خود را تحویل می‌گیرند. به سراغ یکی از مشتریان ثابت این پارکینگ می‌روم؛ مردی 30ساله که به همراه همسرش برای خرید به اینجا آمده است.

مرد جوان درحالی‌ که سوئیچ ماشینش را به مسئول پارکینگ می‌‌سپارد، می‌گوید: «من و خانواده‌ام عادت داریم هر فصل برای خرید به خارج از کشور برویم و البسه و اجناسی را که احتیاج داریم از بهترین مال‌های دنیا خریداری کنیم اما بعضی مواقع در طول فصل، برای تهیه سفارش‌های همسرم و حتی خرید هدایا، به اینجا می‌آییم». بحثمان کشیده می‌شود به قیمت‌های باورنکردنی برندهای اینجا و او می‌گوید: «خانم یعنی کسی که زحمت کشیده و پولدار شده این حق را ندارد که بهترین برندها را بپوشد؟ پولش را دارم، می‌خرم».

تکذیب می‌شود

اما در قسمت ورودی پارکینگ سمت چپ ساختمان، خبری از مردهای کت‌و‌شلوارپوش نیست و فقط یک اپراتور مسئول ثبت رایانه‌ای و اجازه ورود ماشین‌ها ست.

 با ورود به این پارکینگ، متوجه می‌شوم که ادعاهای مربوط به جلوگیری از ورود ماشین‌های مدل پایین نادرست است و اینجا همه نوع ماشینی اجازه پارک‌کردن دارند. امیر، یکی از فروشنده‌های این پاساژ است؛ «چه‌کسی به شما گفته است که در پارکینگ این مال تنها ماشین‌های خارجی اجازه پارک دارند؟! بیشتر فروشنده‌هایی که در این مال کار می‌کنند، مثل من از قشر متوسط جامعه هستند و ماشین‌هایی سوار می‌شوند که ده‌ها دستگاه از آن را می‌شود در یک خیابان دید. من هر روز در پارکینگ اینجا، ماشینم را پارک می‌کنم ولی باید اعتراف کنم که بارها در اینجا ماشین‌هایی دیده‌ام که میلیاردی بوده‌اند و من با دیدنشان حسابی حسرت خورده‌ام (می‌خندد). اما خب، واقعیتش این است که تعداد خودروهای مدل بالایی که در این پارکینگ پارک می‌شوند خیلی زیادتر از تعداد ماشین‌های معمولی و مدل پایین است.»

کنار پله‌های ساختمان مرد جوانی ایستاده و به ماشین‌هایی که مسافر پیاده می‌کنند هشدار عدم‌توقف می‌دهد اما این هشدار و ابروهای درهم کشیده‌ فقط برای رانندگان و مسافران وسیله‌های نقلیه عمومی است و نحوه برخورد او با راننده اتومبیل بنزی که دختر جوانی از آن پیاده می‌شود کاملا فرق دارد.

تابلوهایی در قسمت ورودی مجتمع نصب شده که معنای خلاصه‌اش این می‌شود که اینجا فیلم و عکسبرداری ممنوع است. تیم امنیتی هم با‌دقت جلوی در ورودی با کسانی که در حال تصویر‌برداری از مجتمع یا مشتریان باشند، برخورد می‌کند.

فقط تاجران مشهور

 مال، چند طبقه دارد؛ طبقه اول پر است از مغازه‌های برندهایی که نامشان وصله خورده است به نام تاجران بزرگ. آقای «م» یکی از قدیمی‌ترین تاجران تهران است و البته جزو نخستین کسانی که در این مال، مغازه‌ای راه انداخته‌اند. می‌گوید که گرانی مغازه‌های اینجا یک حُسن دارد و آن هم اینکه هرکسی در اینجا مغازه نمی‌گیرد و تنها حرفه‌ای‌ها به اینجا می‌آیند؛ «قیمت خرید و اجاره این مغازه‌ها به‌شدت بالاست، اینجا جای هر تاجر و کاسبی نیست. کسبه‌ای می‌توانند اینجا فعالیت کنند که نامی آشنا در تجارت دارند، ‌فرازونشیب بازار را چشیده‌اند و گاهی اصلا برایشان مهم نیست که با افتتاح یک نمایندگی دیگر در این مال، پولی روی پول‌هایشان بگذارند.

برای آنها فقط این مهم است که در چنین مالی یک مغازه داشته باشند. بارها پیش آمده که ستاره‌های دنیای فیلم و ورزش با این تفکر که می‌شود درآمد خوبی در این مال داشت، ‌آمده‌اند و یک مغازه اجاره کرده‌اند اما هنوز چند‌ماه نشده با چک برگشتی و میلیون‌ها تومان ضرر، مغازه را تعطیل کرده و رفته‌اند. تعداد مشتریان این مجتمع تجاری کمتر از پاساژهای سطح متوسط است چون افراد کمی وجود دارند که می‌توانند قیمت بالایی برای برندپوشی و لوکس زندگی‌کردن بدهند. خب، با این توصیفات معلوم است که یک مغازه‌دار شاید در روزهایی حتی یک هزار تومان هم فروش نداشته باشد؛ مثلا فروشندگان مغازه خود من 2 روز است که هیچ جنسی را فاکتور نکرده‌اند. اینجا اگر کسی برای کاسبی می‌آید باید جیبش حسابی پر باشد.»

گرانفروشی نداریم

وارد نمایندگی یکی از برندهای معتبر جهانی می‌شوم. فروشنده‌ها، لباس فرم شیک و گران‌قیمتی به تن دارند. وقتی می‌شنوند خبرنگارم، ‌هیچ کدام راضی به صحبت نمی‌شوند و مدیر اجرایی فروشگاه را برای ارائه اطلاعات معرفی می‌کنند. مدیر اجرایی تا متوجه می‌شود که قرار است از قیمت‌های اجناس از او بپرسم، فهرست فروش و فاکتورهایش را روی میز می‌چیند و گرانفروشی در مغازه‌های این مال را تکذیب می‌کند؛ «دروغ است، همه این حرف‌ها دروغ است که به‌خاطر گران‌بودن مغازه‌ها و... اجناس به مشتریان گران‌تر فروخته می‌شود.

مأموران تعزیرات هر چند روز یک‌بار به مغازه‌ها سرمی‌زنند و فاکتورها را بررسی می‌کنند. ما حتی یک‌بار هم از طرف مأموران تعزیرات هشداری نداشته‌ایم. شما فقط نگاهی به این فاکتورها بیندازید. شما اگر به نمایندگی این برند در کشورهای همسایه، مثل امارات متحده و ترکیه هم مراجعه کنید و قیمت‌ها را بپرسید دقیقا متوجه می‌شوید که هیچ گرانفروشی‌ای در کار نیست. ما یک قیمت جهانی برای کالا‌ها داریم که این قیمت را شرکت تعیین می‌کند و بنا بر مالیات، مبلغ گمرک و... در هر کشور تغییر می‌کند و زیاد یا کم می‌شود.»

جنسی را می‌گذارد روی میز و از طریق تبلتش وارد سایت رسمی برند مورد نظر می‌شود؛ «شما در دبی، این کالا را به قیمت 3میلیون و 200 هزار تومان خریداری می‌کنید و در این نمایندگی همین جنس را با مبلغ 3 میلیون و 150هزار تومان می‌خرید؛ 50هزار تومان ارزان‌تر، پس گرانفروشی‌ای در کار نیست. این مبلغ اگر در استانبول کم و در تهران زیاد شود فقط به‌خاطر مسائل گمرکی است. اینجا فروشنده‌ها حق گرانفروشی ندارند اما ممکن است شما از مغازه‌ای در سطح شهر خرید کنید و فروشنده تا سوئیچ ماشین و گوشی همراهتان را ببیند، 300هزار تومان گران‌تر جنس را به شما بفروشد.»

تفریحی به نام خرید

اینجا پر است از توریست؛ توریست‌هایی که با ذوق و شوق فروشگاه‌ها را ورانداز می‌کنند؛ ایتالیایی، ترک و عرب. بیشتر آنها علاقه زیادی به فرش و جواهرات ایرانی دارند. «راغب» یک جوان اماراتی است که به گفته خودش وضعیت مالی خوبی دارد. او ‌می‌گوید قیمت‌هایی که در این مال روی اجناس گذاشته شده ارزان‌تر از دبی است؛ «فکرش را نمی‌کردم

این خبر را به اشتراک بگذارید