نکوداشت اکبر زنجانپور در خانه هنرمندان
مراسم نکوداشت اکبر زنجانپور، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، به این هنرمند اهدا شد. زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
وقتی مهدی فتحی بیحوصله میشد نقش میساخت
محموددولتآبادی: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد، ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند. آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است. بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متأسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند. وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود؛ همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
اولین مواجهه با استاد
محمد رحمانیان: نخستین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم. نخستین مواجهه من با آقای زنجانپور بهعنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را بهعنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تکتک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تأثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
خجالت میکشم درباره استاد حرف بزنم
نوید محمدزاده: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم. استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
شاگردی که فخر استاد بود
پرویز ممنون: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم. او در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر یکی از چند دانشجوی محبوب من بود. اکبر هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود، مثل انتظامی.
آنان سر کلاس بسیاری از استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند. یکی از نقشهای حساس خود را به او سپردم و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهی رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند، ولی زنجانپور جدی بود.
به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت 4-3 تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.