• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
کد مطلب : 223213
+
-

تکیه طرشت، آداب عزاداری و مراسم «صبح روسیاه»

تکیه طرشت، آداب عزاداری و مراسم «صبح روسیاه»

   موضوع:حسینیه طرشت
 ویژگی: اجرای آیین متفاوت عزاداری هر طایفه

طرشت روستا بود و طایفه‌های مختلف در روستا برای عزاداری سالار شهیدان در ایام محرم و صفر با پارچه‌های مشکی گذرها را سیاهپوش و چادر بزرگی را با ستون‌های چوبی و طاق‌نماها دور یک حوض بزرگ برای عزاداران برپا می‌کردند. غلامرضا حسینمردی می‌گوید: «تکیه قدیم طرشت صحن وسط و تعدادی طاق‌نما داشت. یکی از محاسن این طاق‌نما‌ها این بود که هر طاق‌نما به خانواده‌ای تعلق داشت و کسی به‌خودش اجازه نمی‌داد که برود داخل طاق‌نمای خانواده دیگری بنشیند؛ مگر بزرگ‌تر آن خانواده به آنها تعارف می‌کرد. یک طاق‌نمای بسیار بزرگی هم وجود داشت که در بالای تکیه واقع شده بود و به آن تالار می‌گفتند که بزرگ‌ترها، مهمانانی که از کن، حصارک یا از شهر می‌آمدند، آنجا می‌نشستند. پذیرایی تکیه هم با چای و قند بود. عزاداری در روز تاسوعا در محله طرشت هم از بعدازظهر شروع می‌شد تا غروب، اما روز عاشورا از صبح شروع می‌شد تا ظهر و قبل از آغاز مراسم روز عاشورا مراسم دیگری بود که هنوز هم حفظ شده به اسم «مراسم صبح روسیاه». یعنی ای صبح، رویت سیاه باشد که دمیدی. این مراسم همراه با نوحه و روضه‌خوانی بود؛ به بقعه شیخ عبدالله می‌آمدند و عزاداری می‌کردند و بعد برای صرف صبحانه می‌رفتند و ساعتی بعد برمی‌گشتند. بعد هئیت کامل سینه‌زن طرشت راه می‌افتاد که آن هم مراتب داشت. قدیم‌ها جلوی دسته سینه‌زن، پرچمی که از طرف صحن امام رضا(ع) به هیئت طرشت اهدا شده بود، برافراشته می‌شد و چند کتل را هم بچه‌ها حمل می‌کردند. همچنین 2علامت کوچک 5‌تیغه بود که هنوز هم در حسینیه وجود دارد. پشت دسته سینه‌زن به فاصله، دسته زنجیرزنان به راه می‌افتاد. بعد که به مرور طرشت بزرگ‌تر و علامت‌ها زیادتر شد، باز مبنا همین نحوه عزاداری بود و در یک مسیر مشخص از حسینیه راه می‌افتادند به سمت بالای طرشت و دوباره برمی‌گشتند.»
زهرا محمدی، از ساکنان قدیمی محله طرشت، درباره غذاهای محرم و آداب و رسوم این ایام در میان اهالی طرشت می‌گوید: «ایام محرم نذری بسیاری پخت و توزیع می‌شد. اغلب برای شب‌های محرم و صفر خورش قیمه و فسنجان می‌پختند. همچنین بورانی را در ظرف‌های مسی می‌ریختند و به همراه دوغ از عزاداران پذیرایی می‌کردند. اگر اهالی غذایشان را در حسینیه نمی‌خوردند، این غذاها را در بشقاب‌های استیل می‌ریختند و با خود به خانه می‌بردند. شخصی به نام مشد احمد نانوا، با گاری می‌آمد و صدا می‌زد وقفی وقف! با این صدا خانواده‌ها متوجه می‌شدند و ظرف‌ها را می‌آوردند و به او تحویل می‌دادند.» در قدیم رسم بود
رعیت‌ها زیر تالار حسینیه می‌نشستند و وسط حسینیه هم آب‌انباری شبیه حوض بود که شب‌های تعزیه‌خوانی دور آن شمع روشن می‌کردند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید