شیخ حکمت و سیاست
سوم اردیبهشت، روز بزرگداشت «شیخ بهایی»
حمیدرضا محمدی
شیخ الاسلام بود و شیخ سیاست. اگرچه اهل جبل عامل لبنان بود اما پس از آنکه به خواست حکام عثمانی نفی بلد شد و به ایران رانده، چنان در فرهنگ و اندیشه و ادب ایرانی مستحیل شد که نهتنها آثاری به نظم و نثر فارسی قلمی کرد که حتی به دربار صفوی راه یافت و بر بالاترین منصب نهاد دین جای گرفت و در زمانهای که شاهعباس احترام زیادی برای علمای دین قائل میشد و در بیشتر امور از ایشان مشورت میجست، بر صدر نشست و ارج و اجر یافت.
او که در فقه و حدیث، ریاضی و معماری، نجوم و فیزیک، شعر و عرفان، تاریخ و اخلاق و البته سیاست و حکمت از سرآمدان روزگار خود بود، دوماه دیگر که سال قمری جدید فرا برسد، درست ۴۴٠ سال از انتصابش به شیخالاسلامی سراسر ایران میگذرد.
بهاءالدین محمد که یکی از نخستین اخترشناسان جهان اسلام بود که امکان حرکت زمین را پیش از انتشار نظریه نیکلای کوپرنیک مطرح کرد، اگرچه مرجع اعلای حاکمیت صفویان بود اما سلاطین صفوی را فاقد مشروعیت و مصداق حکومت جور و جفا میدانست و حتی صریحترین بیان درباره بیداد آنان را میتوان در برخی ابیات «مثنوی نان و حلوا (سوانحالحجاز)» سراغ گرفت؛ ازجمله در بخش هفدهم آن که بعد از مذمت قرب شاهان و بیان زیانهای جبرانناپذیر آنها میگوید: «قرب شاهان، آفت جان تو شد/ پایبند راه ایمان تو شد/ جرعهای از نهر قرآن نوش کن/ آیه «لَا تَرْکنُوا» را گوش کن» که هرچند مستند فقهی آن از آیه شریفه ١١٣ سوره مبارکه هود از حرمت همکاری با حاکم جائر را شاهد میآورد اما اشارهاش به شاهان معاصر خود نیز بوده است.
درنتیجه زندگی سیاسی وی متأثر از اقتضائات سیاسی-اجتماعی و اوضاع فرهنگی دوران او بوده و اندیشه سیاسیاش نیز که محدود و متمرکز بر بیان کیفیت تعامل با ظالم زمانه است، تابعی از شرایط روزگارش است.