خرید لباس برای بچههای بیسرپرست؛ شرط بخشش قاتل
مردی که 13سال قبل با انگیزه سرقت طلاهای زنی تنها، جان او را گرفته و در یک قدمی چوبه دار بود، با بخشش اولیای دم از مرگ نجات یافت. به گزارش همشهری، این پرونده دوم آبان سال 89در دادسرای جنایی تهران گشوده شد. آن روز گزارش قتل زنی به تیم جنایی پایتخت اعلام شد. این زن حدودا 50ساله بود و به تنهایی زندگی میکرد. بررسیها نشان میداد که فرزندان وی در ژاپن زندگی میکردند و این زن هر ازگاهی به دیدن فرزندانش میرفت.
جسد او توسط همسایهها که چند روز از او بیخبر بودند، پیدا شده بود و بررسیها نشان میداد که او بر اثر اصابت ضربه شمعدانی به سرش، جان باخته و حدود 5روز از مرگش میگذرد. از سوی دیگر مشخص شد که این زن ثروتمند حدود 400میلیون تومان پول و 7کیلو طلا در خانه داشته که همه آنها به سرقت رفته بود. علاوه بر این، وسایل قیمتی خانه مقتول هم دزدیده شده بود و این نشان میداد جنایت از سوی یک آشنا و با انگیزه سرقت رخ داده است. در این شرایط مأموران تحقیقات خود را روی آشنایان مقتول متمرکز کردند تا اینکه به مردی به نام سروش مشکوک شدند. وی چند ماهی میشد که کارهای مقتول را انجام میداد و آخرین فردی که به خانه زن ثروتمند رفته بود، کسی جز سروش نبود. به این ترتیب وی دستگیر شد و وقتی مأموران بخشی از طلاهای مقتول را در خانهاش کشف کردند، او چارهای جز اقرار به جنایت ندید. سروش گفت: من راننده خانم بودم و کارهای شخصیاش را انجام میدادم. یک روز که به همراه همسرم به خانهاش رفته بودم، برق طلاهایش وسوسهام کرد تا نقشه سرقت بکشم. وی افزود: شرایط مالیام اصلا خوب نبود و تصمیم گرفتم نقشهام را عملی کنم. اما چون مقتول مرا میشناخت باید جانش را میگرفتم. آن روز مقداری مواد بیهوشی در چای خانم حل کردم که او پس از نوشیدن آن، دچار سرگیجه شد. سپس با شمعدانی به سرش زدم و بعد پول و طلاها را به سرقت بردم. این مرد پس از محاکمه در دادگاه به قصاص محکوم شد و همسرش به 15سال زندان. مرد زندانی یکبار پای چوبه دار رفت اما مهلت گرفت. قرار بود بهزودی برای بار دوم پای چوبه دار برود که با تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران از مرگ نجات یافت تا بخشی از پول دیه وی، خرج بچههای بیسرپرست و خرید لباس برای آنها شود.