خداحافظ جنگجوی پیروز!
نیلوفر حامدی
همیشه نفر اول بود؛ در آرام کردن بازیکنان در زمین مسابقه. بازیکن بااخلاقی که در حساسترین و پرتنشترین لحظات بازی، بهترین تصمیم را برای خودش و تیم میگرفت و با متانت ذاتیاش، همه از کوره در رفتهها را آرام میکرد. یکی از متعصبترینهای بسکتبال ایران که نیمکت و زمین برایش فرقی نداشت و همیشه، به هر شکلی که میتوانست در خدمت تیم بود. همه اینها را اما اگر کنار بگذاریم یک ویژگی است که همه اوشین ساهاکیان را با همان نام میشناسند و با همان نام هم با او بدرود میگویند: خداحافظ جنگجو!
حدودا ١٠سال داشت که بسکتبال را بهطور جدی از شهری که در آن به دنیا آمده بود، یعنی اصفهان، شروع کرد. آن روزها مهدی گرامی، مسئول استعدادیابی فدراسیون بود. همان روزهایی که بسکتبال پررونق بود و بابرنامه و ردههای سنی پایه و اصل استعدادیابی نسل طلایی امروز میساخت. با همین روش استعدادیابی هم در مسابقات قهرمانی کشور انتخاب شد و همراه ملیپوشان تیم نونهالان به ترکمنستان رفت. کم کم در همین مسیر رشد و به ترتیب در تیمهایملی نوجوانان، جوانان و امید بازی کرد. در سال٢٠٠٤ برای اولینبار در تاریخ بسکتبال ایران قهرمانی جوانان آسیا را تجربه کرد، با امیدها در تهران قهرمان شد، به مسابقات جهانی رفت و در سال٢٠٠٧ برای نخستینبار پیراهن تیمملی بزرگسالان را پوشید. سیر موفقیتهایش همین جا به اتمام نرسید. سهمیه المپیک را همراه با سایر بازیکنان به کارنامهاش اضافه کرد و بازهم قهرمانی آسیا و بازی در مسابقات جهانی را تجربه کرد. تا همین دو روز پیش که در آخرین بازی پنجره سوم مسابقات انتخابی جامجهانی، در تهران و در همان سالن همیشگی آزادی با پیراهن تیمملی برای کشورش بازی کرد و بعد از پیروزی مقابل قزاقستان چهار گوشه زمین را بوسید و در میان اشک و بغض خودش و تشویق همتیمیها و هواداران با بسکتبال خداحافظی کرد. در تمام این سالها، از ١٣سالگی که برای اولینبار به اردوی ملی دعوت شد تا روز دوشنبه ، بدون شک و به گواه همه اهالی بسکتبال یکی از ارکان موفقیتهای این رشته و یکی از اعضای نسل طلایی بسکتبال ایران بود.
بمب روحیه تیمملی
خیلیها معتقدند اوشین ساهاکیان در تمام این سالها پشت نام امثال حامد حدادی و صمد نیکخواه بهرامی که همیشه امتیازآورینهای میدان ایران بودند ماند اما خسته نشد. برایش فرق نمیکرد گل بزند یا پاس دهد و ریباند کند. حتی گاهی روی نیمکت رفت اما از همانجا هم همیشه حامی تیم بود. یک سرباز واقعی که بهوقت نیاز در خدمت تیم بود. گاهی فنی کمک میکرد و گاهی که نیاز بود از لحاظ روحی یاری دهنده بود. بازی فینال جام باشگاههای غرب آسیا بین تیمهای مهرام و الریاضی وقتی لبنانیها به سرود ایران بیاحترامی کردند و بازیکنان ایرانی هم جوش آوردند و بازی نیمهکاره ماند، فقط او بود که بازیکنان را آرام میکرد. خیلی وقتها از خارج میدان نمیشد فهمید او کاپیتان است بس که با گلزنی جوانترها ذوق و با فریادهای انگیزشی حمایتشان میکرد. از همه مهمتر اینکه نمیشد قابی در بازی باشد که اوشین را در آن پیدا نکنید بسکه میدوید. سرباز همیشه در حال دویدن و جنگیدن همه این سالها بدون شک کسی جز پسر ارمنی بسکتبال ایران نبود.
خسته نباشی بازیکن ششدانگ
در ٣٢سالگی و در آستانه بازیهای آسیایی جاکارتا و جامجهانی با بسکتبال خداحافظی کرد. بازیکن پست چهار بسکتبال ایران اگرچه برخلاف حامد و صمد همیشه در پست خودش رقیب زیاد داشت ولی هیچوقت برای جنگیدن و اثبات جایگاه خودش خسته نشد. ارتقای تکنیک، یادگرفتن بازی تلفیقی پست سه و چهار، افزایش آمار گلزنیهای سه امتیازی، قدرت بالای ریباند و هماهنگی بالا برای بازی با پست پنج یعنی حامد حدادی در کنار استایل بازی و فیزیک خوب از او یک بازیکن ششدانگ ساخت. همه اینها باعث میشود تا از خداحافظی او ناراحت و کمی هم نگران باشیم. نگران برای آینده این پست و این جای خالی؛مخصوصا اینکه شنیده میشود،برخی بازیکنان هم سابقه با اوشین ساهاکیان نیز قصد کنارهگیری از بسکتبال را دارند.
کوکا... دلم برات تنگ میشه
حامد حدادی، بازیکن تیمملی بسکتبال پس از خداحافظی بدون مقدمه اوشین ساهاکیان در صفحه اینستاگرامش خطاب به او متنی احساسی را نوشته است.
اوشین کوکا...
هیچ لذتی بالاتر از این نیست که برای هدفی بجنگی و پیروز بشی،اونم برای ایران... .
از نوجوانان با تو آشنا شدم و فکر کنم سال 2001 بود توی اردوی تیمملی در کنارت بودم،چقدر زود گذشت. به بالاترین افتخارات بسکتبال آسیا رسیدیم در کنار هم،کسی چه میدونه چه لحظاتی رو با هم بودیم،تو شادی و غمها،برد و باختها. زمانی که چهارگوشه زمینرو بوسیدی و خداحافظی کردی منم مثل همه افراد توی سالن شوکه شده بودم از این رفتن. بسکتبال ایران دلش برای تو تنگ میشه. حالا کی بدون مقدمه بگه دفاع- دفاع.
قهرمان دوست دارم و بهت افتخار میکنم... کوکا.