بازگشت سربداران
فرهاد فخرالدینی با ارکستر جدیدش به قزاقستان میرود
سعید اداک | خبرنگار:
اوضاع موسیقی چندان روبهراه نبود، درست مانند اوضاع خود فخرالدینی؛ رسما خانهنشین شده بود. از رهبری ارکستر رادیو و تلویزیون استعفا داده بود. هنرکده موسیقی ملی هم که در آن تدریس میکرد، بهدلیل انقلاب فرهنگی تعطیل شده بود؛ آرام آرام این روند او را واداشت تا از سرپرستی اداره کل موسیقی ارشاد هم استعفا بدهد. در چنین شرایطی روزی حسین علیزاده تماس گرفت و گفت میخواهد او را ببیند. فردای آن روز محمد علی نجفی، کیهان رهگذر(نویسنده مجموعه سربداران) و حسین علیزاده به خانه فرهاد فخرالدینی رفتند و از او خواستند تا موسیقی سریال سربداران را بسازد. هر چه فخرالدینی بهانه آورد هیچ کدام زیر بار نرفتند تا بالاخره او یکی از همان بازگشتهای مشهورش را کلید بزند؛ بازگشتی که منجر به ساختهشدن آثاری چون موسیقی سریالهای سربداران، بوعلی سینا، روزی روزگاری و امام علی(ع) شد. بعدها چند مرتبه دیگر هم این بازگشتهای موفق فخرالدینی تکرار شد؛ در زمان راهاندازی ارکستر ملی و بعدها راهاندازی ارکستر مهرنوازان.فرهاد فخرالدینی پس از چند سالی سکوت، یکبار دیگر از آن استارتهای خبرسازش را کلید زده. او «ارکستر سازهای سنتی ملی» را با کمک و رهبری علی اکبر قربانی و خوانندگی وحید تاج راهاندازی کرده که قرار است چهارشنبه و پنجشنبه همین هفته (13و 14تیر) نخستین اجرایش را در شهر آستانه قزاقستان روی صحنه ببرد.
فرهاد فخرالدینی که این روزها سخت درگیر آمادهسازی ارکستر است، درباره این شروع دوباره به همشهری میگوید: به مناسبت بیستمین سال تاسیس آستانه پایتخت قزاقستان جشنی برگزار میشود و گروههای متعدد موسیقی را از کشورهای مختلف دعوت کردهاند. با رئیس فیلارمونیای آستانه آشنایی داشتم و گروه آنها حدود 5– 6ماه قبل به دعوت مرکز توسعه هنرهای معاصر به ایران آمدند و برنامهای را در فرهنگسرای نیاوران اجرا کردند. در پاسخ به این دعوت، آنها نیز از ما دعوت کردند تا به قزاقستان برویم.
فخرالدینی برای اجرا در قزاقستان از شاگرد و همراه سالهای اخیرش علیاکبر قربانی خواست تا ارکستری به همین منظور تشکیل بدهد. قربانی نیز در اینباره میگوید: قرار است ما بهعنوان سفیر موسیقی ایران در این فستیوال شرکت کنیم و 2شب در آستانه برنامه داشته باشیم. البته ارکسترهای دیگری از کشورهای کره، داغستان، مقدونیه و قرقیزستان دعوت شدهاند تا با موسیقی و سازهای ملیشان به اجرا بپردازند. دوستانی که میزبان این ارکستر در قزاقستان هستند در اصل از آقای فخرالدینی دعوت کرده بودند که بهعنوان مهمان ویژه به آنجا بروند و بخشی از کارهایشان نیز توسط خودشان در آنجا رهبری و اجرا شود منتهی استاد فخرالدینی این کار را به من پیشنهاد دادند و کارها زیرنظر خود ایشان انجام میشود. در واقع از ما خواستهاند برنامهای از موسیقی ایرانی را با ترکیب سازهای ملیمان و بدون استفاده از سازهای کلاسیک غربی اجرا کنیم.
در این برنامه قرار است بخشهایی از سوئیت سمفونی ابن سینا (ساخته فرهاد فخرالدینی)، قطعه موج (فرهاد فخرالدینی)، بهار دلکش، خوش آمدی، شورآفرین (علی اکبر قربانی)، خاطره (علی اکبر قربانی)، بهار من (تجویدی) اجرا شود. فخرالدینی در اینباره عنوان میکند: از آنجا که این قطعات برای ارکستر بزرگتری نوشته شده بود آقای قربانی مشغول تنظیم قطعات برای این ارکستر شدند. تمام تلاشمان این است که قدر ملودیهای زیبایی را که بهدست استادان ساخته شده بدانیم و ارج بنهیم. وقتی مردم ایران از این موسیقی لذت میبرند میشود کاری کرد که مردم دنیا نیز از آنها بهرهمند شوند.
ترکیب نوازندگان ارکستر سازهای سنتی ملی را نیز سینا جهان آبادی و بهمن فریادرس (کمانچه)، شیما شاه محمدی (قیچک آلتو)، بهزاد رواقی، آزاده امیری، کورش دانایی (تار)، پاشا هنجنی (نی)، سیاوش کامکار (سنتور)، سحر ابراهیم (قانون)، مریم خدابخش و هومن مهدویان (عود)، شاهین صفایی (بم تار)، فراز عقیلی (پیانو) و حمید قنبری (کوبهای) تشکیل میدهند. قربانی در ارکستر نیز عنوان میکند: ارکستر سازهای سنتی ملی تقریبا یک ارکستر مجلسی است منتهی ترکیب آن به شکلی است که اگر سازهای ارکستر افزایش پیدا کند میتواند به ارکستر بزرگ تبدیل شود. برای مثال ما در این ارکستر 2کمانچه داریم که اگر به تعداد 8کمانچه برسد و قیچک نیز از یک به 4 افزایش پیدا کند و به همین نسبت سازهای دیگری افزایش یابند به ترکیب یک ارکستر کامل میرسیم.
اجرای این ارکستر مجلسی در قزاقستان آن هم با سازهای صرفا سنتی ایرانی معنای خاصی به همراه دارد که میتواند جالب و البته چالشبرانگیز باشد.
فخرالدینی در اینباره میگوید: موسیقی یک زبان است و تفاوتی نمیکند که این ارکستر نغمات موسیقی ایرانی اجرا کند یا از قابلیتهای دیگری که در موسیقی جهانی وجود دارد، بهره بگیرد. البته این ارکستر از تکنیک موسیقی جهانی بهره میگیرد و نوازندگان امروزی از نظر تکنیک پیشرفت خوبی داشتهاند. برای مثال در ساز کمانچه بسیار چابک ساز میزنند درحالیکه پیشکسوتان ما شیریننوازی میکردند و کارشان به دل مینشست ولی تکنیک جوانهای امروزی را نداشتند. سوءتعبیر نشود من نمیخواهم بگویم تکنیک از مطلب مهمتر است چراکه من همیشه مطلب را بالاتر از تکنیک میدانم منتهی تکنیک میتواند در کنار بهتر معرفی کردن مطالب موسیقی ایران کمک کند. اما اگر تکنیک بهنحوی استفاده شود که جنبهخودنمایی آن بر خود مطلب بچربد، کل کار را ضایع خواهد کرد. کنسرت آستانه از جهات دیگری نیز دارای اهمیت است و آن اینکه معرفی فرهنگ و هنر ایران در دنیا نکته مهمی است که در آن موفق نبودهایم. فخرالدینی در اینباره نیز میگوید: ما رشتههای ورزشی و بهخصوص فوتبال خوبی داریم و فوتبالیستهای ما به درجهای از کیفیت رسیدهاند که برای ایران افتخار میآفرینند. ما در زمینه موسیقی، کشور بسیار غنیای هستیم همانطور که در ادبیات نیزغنی هستیم و به شعرای بزرگمان افتخار میکنیم؛ ملودیهای زیبایی که بهعنوان دستگاهها و مقامات موسیقی ایران به ما به ارث رسیده است.
فخرالدینی میافزاید: موسیقی چشمه جوشان و ثروت عظیمی است که ما در معرفی این نغمات زیبا به دنیا موفق نبودهایم و اگر هم موفقیتی بوده در نتیجه همت فردی خود هنرمندان بوده است. برای مثال اگر آقای شجریان با گروه خودش موسیقی خوب ما را در کشورهای مختلف اجرا و معرفی کرده صرفا با همت و اراده ایشان بوده است. چنین کاری با گروههای کوچک امکانپذیر است منتهی برای ارکسترهای بزرگ نمیتوان چنین کاری کرد و باید حتما حمایتی در این زمینه وجود داشته باشد. همانطور که در گذشته انجمن اخوت درویشخان و گروهش را حمایت میکردند و با اینکه دولتی نبودند ولی اجراهای داخلی و خارجی بسیاری برگزار میکردند. در آن دوران به واسطه هنرمندانی چون عارف قزوینی و درویشخان و بسیاری دیگر، دوران پرباری میشود و موسیقی را به میان مردم آوردند و معرفی کردند، اما باز هم به همین اندازه قانع نشدند و تصمیم گرفتند سفرهای خارجی را نیز در برنامهشان داشته باشند و با همان امکانات کم به خارج رفتند و صفحاتی را نیز ضبط کردند.
آیا اجرای ارکستر سازهای سنتی ملی در روزهای 13و 14تیر در شهر آستانه با سرپرستی و نظارت فرهاد فخرالدینی میتواند یکی دیگر از همان بازگشتهای خیرهکننده این آهنگساز برجسته باشد یا خیر؟ این سؤالی است که برای پاسخ به آن باید منتظر ماند و دید.