بهار به«بازار ارامنه» رسید
ویترینها عیدانه میشوند
رابعه تیموری-روزنامه نگار
در بازار مولوی همین که کوچه حضرتی را پشتسر میگذارید، انگار زمستان یکباره تمام میشود و بهار به طنازی رخ نشان میدهد. همسایگی با نخستین کلیسای پایتخت سبب شده خیابان عریض و طویل بعد از این کوچه، عنوان «بازار ارامنه» را یدک بکشد، ولی در سرتاسر این خیابان طولانی و کوچهپسکوچههای تنگ و ترش آن، اثر و علامتی از ارمنیان و آیین و مسلکشان به چشم نمیخورد. اینجا فروشگاههای لباس کوچک و بزرگ پوشاک کنار هم نشستهاند که در آنها از لباسهای زمستانه خبری نیست و ویترینها و رگالهای پر از لباسهای بهاره در پیش بودن نوروز و بهار را خبر میدهند. نخستین بار نیست که بازار ارامنه با طبیعت ساز مخالف میزند و در این بازار تابستانها لباس پاییزه، پاییز لباس زمستانی و زمستان پوشاک بهاره عرضه میشود. مراکز تولید این پوشاک در کوچهپسکوچههای تودرتوی بازار ارامنه قرار گرفتهاند و علی بنیادی یکی از تولیدکنندگان این بازار است.هوای دم عصر آخربهمنماه سوز ندارد، ولی همه فروشندهها لباس گرم پوشیدهاند و رخت و لباسشان به خوبی یادآوری میکند که تولیدات آنها با حال و هوای این فصل غریبه است.
گرمکنها خریدار نداشتند
علی آقا هم لباس زمستانی به تن دارد، اما طاقههای پارچهایکه روی میز وسط راهرو چیده است، نازک و بهاره هستند. تولیدی او وسط ساختمانهای قدیمی و فرسوده کوچه شهید دستجردی یکم جا خوش کرده است.تولیدات زمستانی کارگاهش که فروش نرفتهاند، در قفسههای کمد گوشه کارگاه تلنبار شدهاند و به اشاره دستی فرو میریزند. زمستان امسال سوز نداشت و کسادی بازار پوشاک زمستانه، در بسیاری از تولیدیهای بازار ارامنه را برای همیشه تخته کرده است. به قول علی آقا عرض اندام تونیک و بلوز و شلوارهای بافت چینی هم قوز بالای قوز شده و ارزانتر بودن این کالاهای قاچاق جایی برای دلبری و نشو و نمای تولیدات ایرانی باقی نگذاشته است. ضرر و زیانی که حراج لباسهای زمستانه روی دست این تولیدکننده جوان گذاشته، باعث شده او هم برای تعطیل کردن کارگاه خیز بردارد و تصمیم بگیرد مثل روزهای نوجوانیاش به کلی قید تولید پوشاک فصلی را بزند و پی شغلی دیگر برود، اما انگار دلش یاری نداده و این روزها چشم به راه بهار نشسته تا شاید گرمی بازار عید، سردی و سنگینی بازار زمستان را از کسبوکارشان بشوید و ببرد.
این بازار، خاکی دامنگیر دارد
علی آقا 11ساله بوده که شاگرد یک تولیدکننده پوشاک فصلی شده است.آن روزها وسط کار بوده و طاقههای پارچه را جابهجا میکرده، دوکهای نخ را پای چرخ خیاطان میآورده، سرنخهای تکههای پارچه را قیچی میکرده و لباسهای آماده را لیبل میزده، اما زبر و زرنگیاش باعث شده اوستاکارش خیلی زود او را پشت چرخ بنشاند و وسطکار نوجوان در 13سالگی وارد جماعت خیاطان شود. پدر و برادر علی آقا در بازار چاپ و نشر کتاب مشغول بودند و او را هم تشویق کردند از بازار تولید لباس دل بکند، ولی او چندان نتوانست از این حرفه دور بماند و تا امروز هم که حدود 4دهه از عمرش گذشته در گرما در حال تدارک رخت و لباس زمستانه و در سرما به فکر تولید پوشاک تابستانه خلقالله است.در این سالها آقا احسان خوب پابهپای علی بنیادی آمده و در تولیدیهای مختلف همراهش بوده است. احسان کریمی، پسردایی علی آقاست. او بند و بساط کارش را در حیاط پشتی تولیدی پهن کرده و گرمای بیموقع زمستانه سبب شده او با لباسی نازک و تابستانی به برشکاری پوشاک بهاره مشغول شود.
از بازار ارامنه تا گوشه وکنار ایران
بهمن یزدی از دیگر همکاران علی آقاست که مانند بنکداران زبده و قدیمی میتواند نوسانات قیمتهای بازار پارچه را پیشبینی کند. او خوب میداند طاقهفروشانی که اجناس بهاره خود را از انبار بیرون نمیآورند، چشمانتظار روزهای بعد از نوروز هستند تا با فروش آنها به تولیدکنندگان پوشاک روز، سود بیشتری به جیب بزنند.برای علی آقا و همکارانش لذتبخشترین لحظه زمانی است که تولیدات خود را پشت ویترین فروشگاههای شلوغ و پرمشتری بازار پوشاک 15خرداد، فردوسی و ساختمان پلاسکو میبینند. محصولات آنها در شهرهای مختلف هم مشتریان پروپاقرصی دارد و در همین روزها آنها یکی یکی به تهران سر میزنند تا روز پنجم اسفند تهمانده فروش زمستانه خود را از ویترینها جمعآوری و عرضه پوشاک عیدانه را آغاز کنند. کسانی هم که بهدنبال پوشاک ارزان بهاره میگردند، از هنر دست این تولیدکنندگان بازار ارامنه بینصیب نمیمانند و علی بنیادی و همکارانش بخشی از تولیدات خود را با قیمتی پایینتر در بازارهای بهاره عرضه میکنند.
رقابتی نفسگیر
مدرک کارشناسی روانشناسی که احسان توی جیبش گذاشته فقط موقع طراحی محصولاتشان به کارش میآید تا حدس بزند چه طرحهایی نظر مشکلپسندان را جلب میکند. آقا احسان و پسرعمهاش طراحی تولیداتشان را خودشان انجام میدهند تا علاوه بر صرفهجویی در هزینهها، تولیداتی خاصتر و خلاقانهتر از طرحهای بازاری داشته باشند. تولیدات آنها حکم نوبرانههای بازار هر فصل را دارد و باید حسابی چشمگیر و خاص باشند تا وقتی محصولات تولیدکنندگان پوشاک روز و غیرفصلی هم به بازار آمدند، تولیدات آنها از سکه نیفتد. احسان این را از دشواریهای کار تولیدکنندگان پوشاک فصلی میداند و میگوید: «ما باید هم آب و هوای فصل بعد را پیشبینی کنیم و هم ذائقه و سلیقه مشتریان پوشاک هر فصل را، وگرنه از بازار عقب میمانیم و نمیتوانیم با تولیدکنندگان لباس روز رقابت کنیم.»سالها موسپید کردن پدر هنرمند احسان در صنف تولید پوشاک فصلی باعث شده بیماریهای مختلفی مانند کمردرد و ضعف بینایی و آلرژی به سراغش بیاید، اما هنوز هم نمیتواند بازنشسته شود و زمستانها از سر غیرت و مهربانی پدرانه به کمک پسرش و همکاران او میآید تا با تحویل تند و سریع سفارشها، در بازار پررقابت پوشاک از حریفان خود عقب نیفتند. عموصفر در این صنف اوستاکاری معتبر است و بسیاری از خیاطانی که امروز در میان تولیدکنندگان پوشاک اسم و رسمی به هم زدهاند، نزد او راه و چاه این حرفه را آموختهاند. اوستاحسن خوشخبری هم تقریباً همسن و سال عموصفر است و 50سال تجربهای را که کف بازارهای لالهزار و جمهوری و فلاح جمع کرده، پدرانه و بیادعا در اختیار همکاران جوانش میگذارد.