• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
چهار شنبه 25 بهمن 1402
کد مطلب : 218236
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/3lxN4
+
-

سال قرمز

فریدون جیرانی

سال قرمز سال۷۶ تصمیم گرفتم فیلم بسازم و مطبوعات را تقریبا رها کردم و از هفته‌نامه «سینما» بیرون آمدم. گاهی به دفتر سر می‌زدم ولی در عمل دیگر کاری به هفته‌نامه نداشتم. البته در چند‌ ماه اول سال۷۶ هنوز در هفته‌نامه بودم. روزی که عباس کیارستمی نخل طلای کن را برد در هفته‌نامه «سینما» بودم و آن زمان ما مجله «فیلم و سینما» را هم درمی‌آوردیم و برای نخل طلای کیارستمی سرمقاله‌ای هم نوشتم و کمی بعد کلا رها کردم و رفتم سراغ فیلمسازی. زمستان۷۶ درگیر پیش‌تولید «قرمز» بودم ولی فیلم‌های مهم جشنواره شانزدهم را پیگیری کردم. نخستین جشنواره عصر اصلاحات که البته بیشتر فیلم‌هایش در دوره قبلی پروانه گرفته و ساخته شده بودند. فیلم شاخص دوره شانزدهم «آژانس شیشه‌ای» حاتمی‌کیا بود که همه از تماشاگر و منتقد و گروه‌های سیاسی تا داوران جشنواره را تحت‌تأثیر قرار داد و بیشتر جوایز را هم گرفت. «تولد پروانه» مجتبی راعی یکی از فیلم‌های مهم و متفاوت آن دوره بود. «بانوی اردیبهشت» بنی‌اعتماد برای نخستین‌بار سراغ زن مدرن از طبقه متوسط رفت. درحالی‌که در فیلم‌های قبلی‌اش کاراکترها را از طبقه فرودست انتخاب می‌کرد. فیلمی که در آن دوره خیلی دوست داشتم «جهان پهلوان تختی» افخمی بود که هیچ جایزه‌ای هم نگرفت و داوران به کل نادیده‌اش گرفتند. یکی از بهترین فیلم‌های افخمی بود. افخمی با هوشمندی متوجه شد که ادامه دادن فیلم ناتمام علی حاتمی که در میانه فیلم از دنیا رفته بود، غیرممکن است. بنابراین تصمیم گرفت یک فیلم معمایی بسازد. در مورد پایان‌بندی هم با هوشمندی رفتار کرد و صراحتا در مورد مرگ تختی موضع نگرفت. در آن دوره مسعود کیمیایی با «مرسدس» حاضر بود؛ در ادامه فیلم‌های دهه70 کیمیایی درباره جوان‌ها و با معرفی محمدرضا فروتن که در سال‌های بعد ستاره شد. «درخت گلابی» مهرجویی هم برای همین دوره است که آن موقع خیلی با آن ارتباط برقرار نکردم ولی اخیرا که فیلم را دوباره دیدم به‌نظرم جزو آثار قابل اعتنای مهرجویی است. دوره یازدهم من بعد از ۱۱سال به‌عنوان کارگردان به جشنواره فجر آمدم. سال۶۶ و در دوره ششم، با «صعود» در جشنواره بودم و سال۷۷ و در دوره هفدهم با «قرمز» به فستیوال آمدم. روز ۱۳بهمن۷۷ «قرمز» برای نخستین‌بار در جشنواره به نمایش درآمد. در سینما آستارا که سینمای تهیه‌کنندگان بود فیلم را نشان دادند. سالن هم تقریبا خلوت بود و من به آپاراتخانه رفتم و وقتی فیلم تمام شد آپاراتچی خیلی از فیلم تعریف کرد. آمدم پایین و دیدم تقریبا هیچ‌کس از «قرمز» خوشش نیامده. سینمایی‌هایی که داخل سالن بودند برخورد سردی با فیلم داشتند. سیروس الوند، حسن توکل‌نیا و علی سرتیپی و چند تهیه‌کننده دیگر هم آنجا بودند. علی سرتیپی که پخش‌کننده فیلم بود گفت خیلی فیلم خوبی شده ولی دیگر هیچ‌کس تعریفی از فیلم نکرد. سیروس الوند یک خسته‌نباشیدی از دور گفت و رفت و توکل‌نیا هم همینطور و بقیه حتی یک خسته نباشید هم نگفتند.خسرو امیر صادقی که یکی از سرمایه‌گذاران فیلم بود و ۱۰درصد در فیلم سهم داشت با تهیه‌کننده درگیری لفظی پیدا کرد و می‌گفت فیلم طولانی است و باید کوتاه شود و نمی‌فروشد. سهم من را بدهید. از آنجا آمدم سینما فرهنگ که دومین نمایش فیلم بود. دیدم خیلی شلوغ شده و جوان‌ها از فیلم خوششان آمده. هدیه تهرانی هم آمده بود سینما فرهنگ. بعدا فهمیدم کیانوش عیاری که آن سال جزو داوران جشنواره بود زنگ زده به هدیه تهرانی و گفته فیلمت خوب شده. در سینما فرهنگ منوچهر محمدی را با پسرش که الان کارگردان شده دیدم. همینطور یدالله صمدی که با خانواده‌اش آمده بود و سالن فرهنگ قیامت شد‌ه بود و از آنجا با فیلم ارتباط برقرار شد و برعکس سینمای تهیه‌کنندگان، جو کاملا مثبت بود و این اتفاق در همه سینماهای دیگر تکرار شد. ازجمله در سینما قدس که آن سال سینمای مطبوعات بود. روی پله‌های سینما، کامبیز کاهه و مازیار اسلامی را دیدم که هردو به من تبریک گفتند و از فیلم تعریف کردند. در نشست مطبوعاتی هم، فیلم با استقبال منتقدان و نویسندگان سینمایی مواجه شد. «قرمز» در چندین رشته نامزد دریافت جایزه شد و برای نخستین‌بار در تاریخ فجر، بازیگر نقش اول مرد و زن یک فیلم برنده سیمرغ شدند؛ محمدرضا فروتن و هدیه تهرانی. آن سال نیکی کریمی هم در «دو زن» خیلی خوب بود و اساسا فیلم میلانی جزو فیلم‌های مهم جشنواره بود. «مصایب شیرین» داوودنژاد هم جزو فیلم‌های مهم این دوره بود و نقطه آغازی شد برای فیلم‌هایی که داوودنژاد به شیوه خاص خودش و با حضور اعضای خانواده و فامیل کارگردانی کرد.
در سالی که  «روبان قرمز» حاتمی کیا خیلی تحویل گرفته نشد، رسول‌ملاقلی‌پور پس از سال‌ها قدر دید و «هیوا» در بیشترین رشته نامزد جایزه شد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را هم گرفت. داوران در سالی که نقش زنان در سینمای ایران تغییر کرده بود، جایزه اصلی را به فیلمی جنگی دادند که در این فیلم هم کاراکتر محوری یک زن بود.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید