خانه داغیها
گزارشی از عاقبت قطعات خودروهای تصادفی در شرکتهای بیمه
فاطمه عسگرینیا- روزنامه نگار
پارکینگی بزرگ، پشت مسجد نور در میدان فاطمی. وارد پارکینگ که میشویم ردیف به ردیف خودروهای تصادفی در بین خطکشیهای منظم و مرتب پشت سر هم به قطار ایستادهاند. یکی سپر ندارد و یکی در و پیکرش قُر شده است. اینجا شبیه بخش ارتوپدی خودروهای درب و داغان است. در گوشه انتهایی پارکینگ، محل داغیهاست؛ داغیها، قطعات مختلفی هستند که از یک تصادف نسبتا شدید بهجا ماندهاند؛ از گلگیر و در کاپوت گرفته تا درهای 4گانه خودروها؛ البته سقف خودروهای
چپ کرده و صندوق عقبهای مچالهشده هم سهم زیادی در این انبار دارند. تحویل داغی و اخذ برگه نهایی برای دریافت غرامت تقریبا مرحله آخر دوندگی رانندهها در شرکتهای بیمه است. بهخاطر همین واحد داغیها همیشه پرمشتری است و مسئولانش هیچوقت بیکار نیستند.
تحویل روزانه 300 تا 400داغی
یکی داغیاش را روی صندلی پشت ماشینش میآورد و تحویل میدهد و یکی هم آنقدر تعداد داغیهای بهجا مانده از تصادفش زیاد است که وانت پیکانی کرایه کرده و به مرکز بیمه آمده است؛ به همان اندازه که تصادفها دلشان را خون کرده است این معطلی در شرکت بیمه و چرتکهاندازی بیمهگران برای پرداخت خسارت روح و روان شان را به هم ریخته است.پیرمردی که مسئول دریافت داغیها و مهر زدن برگه تحویل آنهاست، میگوید اینجا روزانه بالغ بر 300 تا 400داغی تحویل میگیریم. بعد هم درحالیکه سپر خردشدهای را تحویل میگیرد، سری تکان میدهد و میگوید راننده هم بود رانندههای قدیم! راننده که از حرف حاجی حسابی جا میخورد، میگوید: بهتر است بگویید ماشین هم بود ماشینهای قدیم حاجی! کی سپر پیکان با یک تصادف کوچک اینطور خرد و خمیر میشد؟ اما حاجی روی حرف خودش اصرار عجیبی دارد و فقط رانندهها را مقصر این همه تصادف و خسارت میداند و میگوید: «خیلیها دلشان به همین بیمهها قرص است. قبلا داغی را نمیگرفتند، راننده هم با یک تیر، دو نشان میزد؛ هم داغی را میبرد تعمیرگاه و دوباره استفاده میکرد و هم پول یک قطعه نو را از بیمه میگرفت. اصلا خیلیها این راه و روش کسبوکارشان بود، اما از وقتی تحویل داغی بخشنامه شد، دست این دلالها هم کوتاه شد.»
عاقبت داغیها چه میشود؟
از صبح تا ظهر داغیهای جدید روی داغیهای بزرگ مینشینند. پیرمرد میگوید این داغیها بعد از اینکه حجمشان به یک اندازه مشخص در هر شرکت بیمه رسید به مزایده گذاشته میشوند و بعد هم چرخ میشوند و دوباره به شکل محصول دیگری درمیآیند. حرفهایش تمام نشده که یکی از رانندهها میگوید نه پدر جان من شنیدهام چرخ نمیشود. بعد از مزایده، این داغیها اکثرا سر از تعمیرگاههای خودرو درمیآورند، آنجا تعمیر و صافکاری میشوند و بهعنوان قطعه در حد نو یا کمکارکرد به مشتریانی که توان خرید قطعات نو را ندارند، فروخته میشوند. حسین، یکی دیگر از رانندههایی که در صف تحویل داغی حضور دارد، میگوید: خرید و فروش داغیها در بازار دلالها هم حسابی داغ است. اصلا عدهای کارشان همین است؛ این داغیها را میخرند و بعد به بهانه تصادف میآورند تحویل شرکتهای بیمه میدهند و بیدردسر پول به جیب میزنند.
چرا داغیها دوباره برگشتند؟
برخی از شرکتهای بیمهای برای اینکه رضایت بیشتر مشتریهایشان را جلب کنند برای مدتی این پروسه دریافت و تحویل داغی را حذف کردند؛ مثلا بیمه ایران زمانی، این کار را انجام داد و اعلام کرد لازم نیست بیمهگذاران و زیاندیدگان یکبار برای اعلام خسارت، بار دوم برای ارائه داغی و بار سوم برای دریافت غرامت به مراکز پرداخت خسارت مراجعه کنند و کار رسیدگی به پرونده خسارتی در یک مرحله تمام و غرامت به ذینفع پرداخت شود، اما اجرای این طرح عمر زیادی نداشت و دیری نپایید که دوباره داغیها برگشتند.