• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
دو شنبه 16 بهمن 1402
کد مطلب : 217782
+
-

حراج وطن برای بقای حکومت

پهلوی دوره‌ای بود که خاک ایران بدون جنگ به دیگران واگذار می‌شد

گزارش
حراج وطن برای بقای حکومت

محمد مهدی اسکندری- روزنامه‌نگار

استقلال و تمامیت ارضی یک کشور به نوعی دربردارنده اقتدار و عزت ملی مردم یک جامعه است و امنیت و آسایش را برای آنان به ارمغان می آورد؛ چرا که اساسا کشورها با حفظ اراضی خود، از نوعی ثبات در بین جوامع دفاع می‌کنند که نخستین و اساسی‌ترین حقوق مردم کشور است.
با این اوصاف، باید گفت: روزگاری بر ایرانِ عزیز گذشت که بخشیدن و واگذاری خاک مردم این کشور که با عنوان تمسخرآمیز «شوهردادن» از آن یاد می‌شد، عزت و اقتدار مردم ایران، بالاخص مرزنشینان ما دستخوش منافع دولت‌ و دربار سلطنتی پهلوی واقع می‌شد و با سیاسی‌کاری‌های خود خاک و زمین این کشور را به این و آن می‌داد تا به هوای بقای سلطنت، خفت تجزیه کشور قسمت مردم ایران شود.
اثرات نابخشودنی و غیرقابل جبران خیانت پهلوی در بحث تجزیه خاک کشور، با گذشت 45سال از انقلاب اسلامی همچنان باقی است و جبران آن به نوعی غیر ممکن است. خاندان پهلوی که خود را ایران‌ساز و فرزندان کوروش و داریوش معرفی می‌کردند، تنها کاری که از دستشان در قبال خاک ایران برآمد، بخشیدن اراضی این خاک به بیگانگان بود و جالب اینجاست که اگر تا الان باقی می‌ماندند، خدا می‌داند چقدر از کشور را  به استعمارگران هبه می‌کردند.

پهلوی؛ تنها دوره‌ای که در آن بدون جنگ، خاک ایران از دست رفت
نکته مهم و اساسی این است که در دوران سلسله‌های مختلف پادشاهی در ایران به ‌استثنای پهلوی،‌ مرزهای کشور جز از طریق جنگ و درگیری تغییر نیافته است؛ اما جدا شدن بخش‌هایی از خاک و اراضی ایران در دوران پهلوی، متأسفانه بدون هیچ‌گونه درگیری تجزیه شده و از آن تأسف بارتر اینکه درباریان و سلطنت پهلوی که در این ضربه‌زدن‌ها به تمامیت کشور و تحقیر احساس ملی اتفاق نظر داشته‌اند، به‌سادگی از مقابل آن می‌گذشتند.

فروش چکاب به افغان‌ها
محمدعلی منصف، نماینده مجلس شورای ملی در زمان رضاخان، در کتاب خود می‌نویسد: «بحث منطقه چکاب نزدیک بود بین قوای دولتین ایران و افغانستان ماجرایی به‌وجود آورد. اما از آنجا که سیاست و نظر شاهنشاه فقید (رضاخان) در جهت تأمین آرامش و آسایش عمومی مخصوصا در سرحدات ایران بود، امیرشوکت‌الملک علم (پدر اسد‌الله علم) را احضار فرمود و به او دستور داد که ارزش چکاب چه از لحاظ سوق‌الجیشی و چه از نظر داشتن مراتع برای احشام بدان پایه نیست که همسایه ایران یعنی افغانستان ناراضی باشد و در روابط دولتین ایجاد سوء‌تفاهم کند و به ایشان دستور داد که اگر افغان‌ها حاضر شوند چکاب و تأسیسات آنجا را خریداری نمایند، به افغانستان واگذار شود.» (امیرشوکت‌الملک علم، امیر قائن، نوشته محمدعلی منصف، ص ۲۱۰)

افتضاحی به نام قرارداد آلتای
در قرارداد آلتای که بین رضاخان و افغانستان منعقد شد، کوه شمتیغ و چشمه زنگلاب در جنوب خط مکلین به افغانستان واگذار شد. بخشی از موسی‌آباد که محل سکونت زمستانی عشایر بود، نیمه‌خاوری و با ثمر نمکزار و کلاته نظرخان در خاور منطقه یزدان نیز به مالکیت افغانستان درآمد. در بخش جنوبی خط مرزی ناشی از رأی آلتای نیز کلیه تصرفات افغانستان که از دیدگاه ایرانی‌ها همواره غاصبانه تلقی می‌شد، متعلق به افغانستان شناخته شد و افزون بر این، منطقه چکاب که املاک خاندان خزیمه بود و همیشه در حاکمیت ایران قرار داشت هم به مالکیت افغانستان درآمد، قریه آسپران ازجمله آبادی‌های مهم این منطقه بود که به افغانستان واگذار شد. (کتاب مرزهای ایران، محمدعلی مخبر، ص۵۱-۴۹ ؛ کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیج‌فارس، صص۳۳۶-۳۳۴)

مکث
بحرین از نظر ما اهمیتی ندارد

شاه دلیل خود را برای موافقت با جدا شدن بحرین در مصاحبه با روزنامه گاردین در ۵شهریور سال۴۵(۲۷اوت ۱۹۶۶) اینگونه بیان می‌کند: «با توجه به اینکه نفت بحرین دارد به پایان می‌رسد و مروارید به پایان رسیده است، بحرین از نظر ما اهمیتی ندارد.»


 

این خبر را به اشتراک بگذارید